چتری برای بورس؟
بازار سهام پس از عبور از یک دوره تشدید افت قیمت بار دیگر در هفته گذشته با موج حمایت مواجه شد تا با رشد ۸/ ۵ درصدی شاخص کل، کانال ۳/ ۱ میلیون واحدی برای چهارمین بار در سالجاری باز پس گرفته شود.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دنیایاقتصاد، در ارزیابی دلایل این بازگشت، علاوهبر ابلاغیه دولت مبنیبر سقفگذاری بر قیمت خوراک و سوخت صنایع و نیز تعیین حد ۲۰درصدی برای سود بین بانکی و تسعیر ارز بانکها با نرخ نزدیک به سامانه نیما، فعالیت نهادهای حقوقی و صندوقهای حمایتی بازار در سمت تقاضای نمادهای بزرگ و شاخصساز قابل اشاره است.
حمایتهای مزبور البته باعث تقویت توقف فروش سرمایهگذاران حقیقی نشده و روند تغییر مالکیت سهام از حقیقی به حقوقی ادامه دارد. ارزش معاملات نیز همگام با خریدهای حمایتی افزایش یافته و بهطور میانگین، به کانال ۴هزار میلیارد تومان نزدیک شده که هنوز سیگنال متقنی از منظر رونق در حوزه حجم داد و ستدها صادر نکرده است.
در همین حال، قیمت دلار آزاد پس از سهماه بار دیگر به کانال ۲۷هزار تومان بازگشت؛ وضعیتی که از یکسو از نگاه خوشبینانه نسبت به گشایشهای تحریمی حکایت میکند و از سوی دیگر موجب کنترل انتظارات تورمی و مانع از تحریک تقاضای داراییهای ریسکپذیر از جمله سهام در کوتاه مدت میشود.
خوب و بد جلسات حمایتی
در هفته گذشته تصاویری در فضایمجازی منتشر شد که نمایندگانی از نهادهای حقوقی را نشان میداد که در اتاقی گرد هم آمده و مشغول «هماهنگی در بازارگردانی جهت حمایت از بازار» هستند. انتشار این تصاویر واکنشهای متفاوتی را بهدنبال داشت.
اولین بازخورد اکثر سرمایهگذاران طبیعتا مثبت بود، چراکه این تصور وجود دارد که خروجی این هماهنگی عبارت از رشد قیمت سهام و افزایش ارزش دارایی سهامداران خواهد بود. علاوهبر این، برخی این نکته را مطرح کردند که خریدهای حمایتی کنونی با توجه به ارزندگی بازار توجیهپذیر بوده و لزوما جنبه حمایتی و تضییع منابع برای شخصیتهای حقوقی ندارد.
با این حال در نقطه مقابل انتقاداتی نیز به رویکرد مزبور وارد شده است. نخست اینکه بر اساس آمار موجود، در ۵/ ۱سال گذشته، هر بار که عمق کاهش قیمتها زیاد شده و صدای اعتراضات سهامداران بلند شده، نظیر چنین حمایتهایی بهصورت موقت در دستور کار قرار گرفته که در نتیجه نرخ برخی سهام را برای مدتی محدود کمی بالا برده و منجر به ایجاد فرصت فروش یا نوسانگیری برای برخی سرمایهگذاران حقیقی شده است.
در نهایت نیز با توجه به ماهیت ذاتا ناپایدار این اقدامات، دوباره شرایط به حالت قبل بازگشته و سایه کاهش و رکود بر سر بازار گسترده شده است.
علاوهبر این، اجرای برنامه مزبور نهتنها باعث انباشت بیش از ۱۰۰هزار میلیارد تومان سهام در سبد سرمایهگذاران حقوقی و بازگشت کل منابع وارد شده به بورس از ابتدای سال۹۹ به حساب افراد حقیقی شده، بلکه امکان استفاده بهینه از این منابع (که در ارقام بالاتر صرف خرید سهام شدهاند) را برای حقوقیها و ذینفعان آنها که عمدتا از بخش عمومی هستند سلب کرده است.
در یک نمونه بارز، خرید سنگین سهام در صنعت فلزات و معادن منجر به خروج چند هزار میلیارد تومانی نقدینگی از شرکتها جهت خرید سهام گرانقیمت خودشان شده که نهتنها منابع را از مصرف در حوزه اصلی فعالیت و خلق ارزش منحرف کرده، بلکه موضوع کاهش ارزش جدی سهام در صورتهای مالی را به میان آورده است. بدیهی است نتایج اینگونه اقدامات در بلندمدت در نهایت به ضرر سهامداران شرکتها تمام میشود.
علاوهبر این، با عنایت به حساسیت نهاد ناظر و شرایط بازار، این خریدهای حمایتی حتی در صورت رشد قیمت نیز عموما فرصت عرضه نمییابند چراکه فروش حقوقیها بهسرعت توسط سرمایهگذاران رصد شده و بهعنوان عامل کارشکنی و اخلال در رونق بورس معرفی میشود و برخورد نهاد ناظر را نیز بهدنبال دارد.
در کنار همه اینها، برخی کارشناسان نسبت به تضاد منافع و خطر درز اطلاعات مربوط به تصمیمات خرید حمایتی هشدار میدهند که میتواند با ایجاد عدمتقارن اطلاعاتی، به سود گروه محدودی از دارندگان اطلاعات مزبور تمام شود.
از اینرو بهرغم ظاهر مطلوب برنامههای حمایتی خرید حقوقی، بهنظر میرسد موضوع از پیچیدگی قابلملاحظهای برخوردار است و برخی عواقب این نوع حمایتهای دستوری و هماهنگ میتواند در میانمدت به زیان بازار سرمایه تمام شود.
در جستوجوی انگیزه رشد
از منظر بنیادی، روند قیمت سهام در بلندمدت انعکاسی از عملکرد و سودآوری بنگاهها خواهد بود، بنابراین هرگونه واگرایی «قیمت» از «ارزش» در بازارهای مالی، ناپایدار بوده و در طول زمان اصلاح میشود. سرمایهگذارانی که به این دیدگاه التزام دارند در نهایت باید تمرکز خود را بر عوامل موثر بر سودآوری شرکتها در آینده قرار دهند و تصمیم خرید و فروش سهام را بر این پایه اتخاذ کنند.
نگاهی از این دریچه به وضعیت بورس تهران نشان میدهد که در کوتاهمدت (افق سال آینده) یافتن انگیزههای بنیادی برای رشد فراگیر سهام آسان نیست. بهطور کلی دو عامل اصلی رونقهای بزرگ سهام در ایران عبارتند از: سیاست پولی انبساطی (کاهش نرخ سود بانکی) و رشد ارز.
در حالحاضر، مجموع تحولات بهویژه در حوزه فروش نفت و نیز سیاستگذاری کنترل تورم در دولت نشان میدهد که امکان رشد معنادار نرخ ارز یا کاهش سود بانکی از سطوح کنونی از احتمال زیادی برخوردار نیست.
با این فرض، نگاهها به سایر عوامل نظیر بازارهای جهانی سوق مییابد که در آنجا هم هرچند نشانه تهدید فوری بهچشم نمیخورد اما از منظر پتانسیل رشد قیمتها، موانع جدی با توجه به سیاستهای انقباضی بانکهای مرکزی در اقتصادهای توسعهیافته ایجاد شده است.
در این فضا یعنی ثبات سهگانه نرخ ارز، قیمتهای جهانی و سود بانکی، طبیعتا پتانسیل رشد در بورس محدود به صنایع فرعیتر خواهد بود که از تحولاتی نظیر حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی، طرح ساخت مسکن ملی و... تاثیر میپذیرند.
برخی تحولات دیگر نظیر رفعتحریمها و ایجاد رشد اقتصادی نیز مواردی هستند که میتواند با کاهش هزینه مبادلات خارجی شرکتها و تسهیل سرمایهگذاری، چشمانداز سودآوری در بعضی صنایع را تقویت کند؛ چشماندازی که البته انعکاس آن در صورتهای مالی برخلاف رشد ارز یا قیمتهای جهانی، سریع و پردامنه نخواهد بود.
نیش ترمز انقباض در سیاست پولی
پس از یک دوره نسبتا نگرانکننده به لحاظ رشد پایه پولی و اجرای سیاست انبساطی توسط بانک مرکزی در دو ماه پایانی پاییز، نشانههایی از تغییر رویکرد در این حوزه به چشم میخورد. بر اساس گزارش شبکه خبری «ایبنا» در نیمه اول دی ماه، حجم سپردههای دولت نزد بانک مرکزی احتمالا ناشی از فروش بیشتر نفت به میزان قابلملاحظهای بیشتر شده است.
به این ترتیب، اثر افزایش درآمدهای دولت نهتنها اثر انبساطی عملیات بازار باز بانک مرکزی در دیماه را خنثی کرده بلکه رشد پایه پولی را هم کند کرده است.
در همین راستا، حجم سپرده بانکهای بورسی در دی ماه، با ثبت کمترین رشد از مهرماه ۹۸ (۳/ ۱درصد) نشانه مهمی از کاهش سرعت رشد نقدینگی را آشکار کرده است. بانک مرکزی نیز در عملیات بازار باز خود در هفته گذشته برای نخستینبار در زمستان بهطور خالص فروشنده اوراق (با حجم بیش از ۴هزار میلیارد تومان) بود که از احتمال پیگیری سیاست پولی متوازنتر حکایت میکند.
برآیند این تحولات نشان از کاهش سرعت انبساط پولی و رشد متغیرهای نقدینگی دارد؛ وضعیتی که احتمالا با ترمیم درآمدهای نفتی دولت مرتبط بوده و در کوتاهمدت قادر به مهار نسبی انتظارات تورمی و کنترل عطش تقاضا در بازارهای دارایی از جمله بورس تهران خواهد بود.