شرط ۳ میلیارد دلاری اکسیر جوانی
استارتاپها میآیند و میروند، اما تعداد کمی از استارتاپها با ۳ میلیارد دلار پول در بانک شروع به کار میکنند. با این حال، این موقعیت خوش شانسی است که آزمایشگاه آلتوس در آن قرار گرفته است.
اقتصاد آنلاین – اکرم شعبانی؛ به گزارش اکونومیست، آماده سازی برای راهاندازی چنین آزمایشگاهی ماهها به طول انجامیده و شایعه کسب عنوان «بهترین استارتاپ تاریخ» توسط این استارتاپ به گوش میرسد. حتی با قیمت ۳ میلیارد دلار، محصول پیشنهادی این استارتاپ ممکن است ارزان به نظر برسد. برای کیمیاگری که بنیانگذاران آن یعنی ریک کلاوسنر، هانس بیشاپ و یوری میلنر امیدوارند روزی که محصول خود را به جهان عرضه کنند، اکسیر زندگی است.
دیگران این راه را در گذشته پیمودهاند. در سال ۲۰۱۳، شرکتی به نام علوم زندگی کالیکو تحت حمایت گوگل (آلفابت کنونی) با لری پیج، یکی از بنیانگذاران آن شرکت، راهاندازی شد اما هنوز محصولی تولید نکرده است. در همان سال کریگ ونتر که نسخه خصوصی پروژه ژنوم انسان را اجرا کرد و پیتر دیاماندیس که بنیاد ایکس پرایز را راهاندازی کرد، گرد هم آمدند تا طول عمر بشریت را راهاندازی کنند، هر چند که متعاقبا از هم جدا شدند. اخبار مربوط به شرکت هم مسکوت ماند و مجموعهای از دیگر افرادی که به این موضوع امیدوار بودند که بسیاری از آنها میلیاردرهایی مانند دکتر میلنر و آقای پیج را در پس زمینه پنهان کردهاند، در سکوت خبری فرو رفتند. در واقع شایعاتی وجود دارد که آلتوس آنها را تایید نمیکند از جمله آنکه جف بزوس یکی از سرمایهگذاران این پروژه است – زیرا طولانی شدن عمر زمینهای است که برای انسان (و معمولا انسانی) که به جز اکسیر بقا همه چیز در اختیار دارد، جذاب به نظر میرسد.
دستبرد به طبیعت
با این حال، بنیانگذاران آلتوس در مورد کاری که انجام میدهند بسیار جدی به نظر میرسند. با نگاهی به اکتشافات زیست شناسی انجام شده در چند دهه گذشته معتقدند که آنها به طرح کلی به پاسخ این سوال دست یافتهاند که چگونه میتواند روند پیری سلولی را معکوس کرد. آنها همچنین یک گروه علمی پرستاره را به خدمت گرفتهاند تا با آنها در یافتن پاسخ این سوال همکاری کنند. بیماریهایی که به صورت بالقوه در تلاقی آنها وجود دارد، شامل اختلالات شناختی و تخریب عصبی، دیابت و مشکلات متابولیک مرتبط و سرطان است. در نهایت ممکن است پرداختن به این موارد، طول عمر متوسط را تا حدود زیادی هم نتواند افزایش دهد. اما مطمئنا چیزی را که در میان این طبقه خاص به عنوان سلامتی شناخته میشود، افزایش میدهد.
ایدهای که توسط دکتر کلاوسنر رییس سابق موسسه ملی سرطان آمریکا و دکتر میلنر کارآفرین و سرمایهدار ریسک پذیر به آلتوس تبدیل شد، در مجموعهای از پیادهرویها برای فرار از کووید – ۱۹ در لوس آلتوس حومهای تپهای و در ارتفاع در لبه سیلیکون ولی بنیان گذاشته شد. آنها سپس آقای بیشاپ رییس سابق جام که یک شرکت تشخیص سرطان است را به استخدام درآوردند تا بر روی مغزهای تجاری متمرکز شود.
دو یافتهای که شرکت حول آن ساخته شده است، عوامل رونویسی یاماناکا و مسیر یکپارچه پاسخ به استرس (isr) هستند. فاکتورهای یاماناکا که در سال ۲۰۰۶ توسط یاماناکا شینیا از دانشگاه کیوتو کشف شد، چهار پروتئین تنظیم کننده ژن هستند که در اصل برای بازگرداندن سلول به تنظیمات اولیه عمل میکنند. در این مورد، «تنظیمات اولیه» به معنای حالتی است که به عنوان پرتوانی شناخته میشود و سلولهای بنیادین جنینی از آن برخوردار هستند. سلولهای پرتوان آنهایی هستند که میتوانند فرزندانی ایجاد کنند که قادر به تمایز سلولهای بسیار متنوعی هستند.
آزمایشات اولیه شامل القای عوامل یاماناکا در حیوانات آزمایشگاهی، اغلب باعث ایجاد تومورهایی به نام تراتوم میشود که در آن سلولها به مخلوطهای عجیب و غریبی از بافتها تبدیل میشوند. با این حال، متعاقبا مشخص شد که بازنشانی جزیی برای جلوگیری از این مشکل تنها با فعال کردن مختصر ژنهای مربوطه امکان پذیر است. این منجر به بازگشت به سلامت بی مهابای جوانی بدون «غیرتخصصی کردن» سلولهای درگیر میشود. آزمایش بر روی موشها نشان داده است که چگونه میتوان پیشرفت پروگریا را متوقف کرد، یک سندروم ناشی از جهش که پیری سریع را گسترش میدهد، میتواند به بهبود عضلات آسیب دیده کمک کرده و از کبد در برابر آسیبهای ناشی از پاراستامول که یک مسکن پرمصرف است، محافظت کند.
بر خلاف عوامل یاماناکا که تاریخ کشف مشخصی دارند، ایده مسیر isr به تدریج مطرح شده است. یکی از مفاهیم مهم زیست شناسی، هموستاز به معنای حفظ یک محیط داخلی ثابت در مواجهه با فشار خارجی برای تغییر است. isr این کار را در سطح سلولی انجام میدهد. اگر منبع استرس سلولی شناسایی شود – چه خارجی باشد، مانند کمبود اکسیژن یا مواد مغذی، یا عفونت ویروسی یا داخلی مانند انباشتگی پروتئینهای نادرست یا فعال شدن یک ژن بالقوه سرطانزا – isr یک برنامه اضطراری را برای تنظیم مجدد تولید پروتئین فعال میکند. اگر با این کار مشکل برطرف نشد، دکمه خودتخریبی فشرده شده و سلولی را که در آن قرار دارد در فرآیندی به نام آپوپتوز منفجر میکند، تا از تبدیل شدن آن به بیماری جلوگیری کند.
انتخاب و ترکیب
این دو اکتشاف، از نظر بنیانگذاران، راههایی برای بازگرداندن سلولهای بیماری به سلامت با بازنشانی مسیرهای نادرست isr، و دادن نیروبخش به سلولهای سالمی که در سالهای آینده شروع به کار میکنند، ارائه میدهند. طرح اولیه بررسی این موضوع در سه دانشگاه در کمبریج انگلستان، خلیج کالیفرنیا و سن دیهگو انجام شده است. این موسسات به ترتیب توسط ولف ریک، پیتر والتر و خوان کارلوس ایزپیسوآ بلمونته هدایت خواهند شد که هر کدام به نوبه خود شامل تعدادی گروه تحقیقاتی هستند که جنبههای مختلف این مشکل را مورد بررسی قرار میدهند.
دکتر ریک از موسسه بابراهام، یک آزمایشگاه مستقل تحقیقاتی زیست پزشکی در نزدیکی کمبریج، در زمینهای به نام تنظیم اپیژنتیک متخصص است. در هم تنیدگی با این فرآیند که در آن بیان ژن توسط روشی که دیانای در کروموزومها بسته میشود، کنترل میشود، نحوه عملکرد عوامل یاماناکا است. دکتر والتر، تاکنون در دانشگاه کالیفرنیا سانفرانسیسکو، رفتار پروتئینها را در داخل سلولها مطالعه میکند. او از ابتدا در تهیه نقشه مسیر isr نقش داشته است و دکتر ایزپیسوآ بلمونته که آزمایشگاه بیانژن را در موسسه سالک در حومه شمالی سن دیهگو در لا جولا اداره میکرد، همچنین عمیقا درگیر مطالعه عوامل یاماناکا است. در واقع، او بود که توانایی آنها را برای تجدید قوا بدون بازنشانی کامل، با تمام عواقب پزشکی بالقوهای که به وجود میآورد، مشاهده کرد. پیش از این، کسانی که به دنبال تبدیل فاکتورهای یاماناکا به مزیت پزشکی بودند، به دنبال درمان با سلولهای بنیادین برای بازسازی بافتهای موجود در بدن و همچنین ایده رشد اندامها برای پیوند بودند. دکتر ایزپیسوآ بلمونته سومین راه از امکان جوانسازی را که آلتوس به دنبال بهرهبرداری از آن است، باز کرد.
دکتر یاماناکا نیز داوطلب شده است و به معنای واقعی کلمه به او پولی پرداخت نخواهد شد. در واقع، از طریق او بود که دکتر میلنر به مساله پیری و جوانسازی علاقمند شد. در سال ۲۰۱۳، او در میان اولین دریافت کنندگان جایزه پیشرفت بود، جایزهای که دکتر میلنر و برخی از بزرگان سیلیکون ولی رویای آن را در سر میپروراندند تا به بنیاد نوبل کمک کنند. اگرچه او موسسهای را اداره نمیکند اما به جمع آوری شبکهای از همکاری در سرزمین مادری خود کمک میکند.
نقش هوش مصنوعی
آخرین قطعه علمی – که این روزها تقریبا اجتناب ناپذیر است – هوش مصنوعی است. این حوزه اختیارات تور گریپل است که تاکنون یکی از برجستهترین چراغهای ذهن عمیق گوگل بوده است. مدل سازی آنچه در داخل سلولها اتفاق میافتد از میلیونها مولکول از هزاران نوع تشکیل شدهاند، مشکلی است که بدون هوش مصنوعی غیرقابل دسترسی است و این عرصه اکنون با آن دست و پنجه نرم میکند، همانطور که موفقیت اخیر برنامه آلفافولد شرکت دیپمایند نشان میدهد که میتواند از روی ساختار شیمیایی پروتئین پیش بینی کند که چگونه به شکل کاربردی تا میشود. نرم افزار دکتر گریپل تلاش میکند تا اطلاعات خروجی از محققان شرکت را هضم کند.
علاوه بر این، در صورتی که این فهرست (که فقط شامل یک برنده جایزه نوبل و آن خود دکتر یاماناکاست) به اندازه کافی درخشان نباشد، هیات مدیره شرکت سه نفر دیگر را جایگزین خود کرده است: دیوید بالتیمور متخصص بیولوژیک که برای کار بر روی ویروسها برگزیده شده است؛ جنیفر دودنا مخترع مشترک تکنیک ویرایش ژن به نام کریسپر-کاس crispr-Cas که بیوتکنولوژی را تقویت کرده است و فرانسیس آرنولد که جایزه خود را برای هدایت تکامل آنزیمها دریافت کرده است.
پس چگونه همه چیز انجام خواهد شد؟ بزرگترین خطر ممکن است این باشد که شرکت کنندگان خیلی زود فراتر رفتهاند. ظرافت کاری که آنها در پیش خواهند گرفت، تقریبا همان کاری است که آنها در مشاغل قدیمی خود به آن مشغول بودهاند، مگر تنها تفاوت آن بودجههای بزرگتر باشد. مساله دیگر این است که هیچ نکته فوری برای تبدیل شدن به یک محصول تجاری وجود ندارد.
با این حال، سه میلیارد دلار یک بالشتک مالی بزرگ است که برای تغییر جهت و بازیابی از اشتباهات، آزادی عمل میدهد. همچنین، همانطور که باب نلسن، شرکت او و شرکای سرمایهگذاری، سرمایهای بالغ بر ۲۵۰ میلیون دلار را که بزرگترین سرمایهگذاری تا به امروز در این زمینه است، مشاهده میکنند، این مساله به آلتوس اجازه میدهد تا بازوی توسعهای خود را ساخته و نیازی به تکیهگاه نداشته باشد. همانطور که استارتاپهای کمتری معمولا این کار را انجام میدهند، این کار با فروش مالکیت معنوی آلتوس به یک شرکت دارایی اتفاق افتاده است.
بنابراین، به نظر نمیرسد که نداشتن یک محصول واضح از ابتدا مشکلی ایجاد کند؛ اگرچه آقای نلسن به تقویت پاسخهای سلول t در سیستم ایمنی افراد مسن و مقابله با سلولهای جزیرهای که عملکرد بدی دارند، در پانکراس افراد اشاره میکند. با دیابت به عنوان احتمالات اولیه به نظر میرسد که همه افراد درگیر مطمئن هستند که محصولات قابل فروش به زودی عرضه خواهند شد.
بنیانگذاران آلتوس از همین روز از آزمایشگاههای شرکتی قدیمی از نوع آزمایشگاههای بل تقلید میکنند، به استثنای آنکه بدون ما بل Ma Bell در آن زمان، انحصار تلفن آمریکا پشت سر گذاشته شد. بل افراد باهوش را استخدام کرد و به آنها اجازه داد تا با آن کار کنند که منجر به ترانزیستور و لیزر شد. اما اینها محصولات فیزیک بودند نه زیست شناسی و به نظر میرسد رویکرد آلتوس شبیه به روشی که توسط علوم زندگی کالیکو اتخاذ شده، به خوبی کار نکرده است – اگرچه هال بارون که به عنوان مدیر اجرایی آلتوس منصوب شد، زمانی رییس تحقیقات کالیکو بود و ممکن است ایدههایی در این زمینه داشته باشد تا از تکرار تاریخ جلوگیری کند.
تردید در مبانی زیست شناسی
به صورت اساسیتر، تردیدهایی در مورد اینکه چگونه زیست شناسی زیربنایی بالار فتن سن واقعا قابل کنترل است، وجود دارد. علیرغم ظاهر، ارگانیسمهای چند سلولی به روشی که ماشینها انجام میدهند، به سادگی فرسوده نمیشوند. مانند هر چیز دیگری در زیست شناسی، فرآیند پیری توسط انتخاب طبیعی تنظیم میشود و جزییات آن مورد بحث است. اما به نظر میرسد یک اصل فراگیر، به نام نظریه سوما، بر آنچه که در حال وقوع است، حاکم است.
نظریه سوما از این فرض شروع میشود که برای یک فرد، مرگ اجتناب ناپذیر است. تصادف، عفونت، یک شکارچی یا یک رقیب در نهایت به شما خواهد رسید. بنابراین منطقی است که تکامل افراد در جوانی بیش از پیری اهمیت دارد، چرا که تا آن زمان ممکن است افراد به هر حال مرده و یا کشته شده باشند.
بسیاری از مسائل درباره پیری از این دیدگاه منطقی هستند. ژنها میتوانند در دوران پیری اثرات بدی داشته باشند به شرطی که در دوران جوانی اثرات مثبت داشته باشند. تغییرات لازم نیست کامل باشند – فقط به اندازه کافی موفق هستند که نمایش را بر روی صحنه حفظ کنند. مکانیسمهای ضد سرطان باید در دهههای اول زندگی به کار گرفته شوند، اما با گذشت زمان ممکن است سستتر شوند. همانطور که سیستم ایمنی میتواند به مرور زمان سستتر شود. اگرچه بدون شک، محققان آلتوس از نقطه شروع خود خارج میشوند اما مطمئنا باید جنبههای بیشتری از زیست شناسی مولکولی را نسبت به مواردی که با آن راه را آغاز کردهاند، ترکیب کنند تا پوشش دهنده مبانی باشد.
استدلال مخالفی که توسط دکتر کلاوسنر و همکارانش ارائه شد این است که تنظیم مجدد ساعت یک فرآیند طبیعی است. این در هر نسلی اتفاق میافتد. سلولهای تولیدمثلی که نسلهای جدید را به وجود میآورند، هر بار شروعی تازه دارند. آنها واقعا به تنظیمات اولیه خود بازمیگردند و اگر بتوان زمان برای آن سلولها بازنشانی کرد، چرا بقیه سلولها نتوانند بازنشانی شوند؟ این مساله که آیا دکتر میلنر، آقای نسلن و سایرینی که از شرکت حمایت کردهاند، در سرمایهگذاری خود شاهد بازدهی هم باشند، بیش از همه به پاسخ این سوال بستگی دارد. اما طرح سوال هم در جایگاه خود جذاب خواهد بود.