شکنجه همسر تا یک قدمی مــرگ
مادر در حالی که انگشتانش قطع شده و یک چشمش را با پانسمانی پوشانده در کنار دختر و پسر دوقلویش در یک سوی دادگاه نشسته اند و پدر خانواده در لباس آبی سرمه ای زندان و با پابند سوی دیگر و روی صندلی های ردیف اول نشسته است. وحشت از پدر هنوز در چهره دو قلوها دیده می شود و سعی می کنند نگاهشان را از پدر بدزدند. حالا و بعد از ۱۴ماه از حمله هولناک پدر به مادر، آنها نیز تصمیم گرفتند در کنار مادر بایستند تا نامشان در فهرست شکات این پرونده ثبت شود.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از جامجم، اواخر آبان سال گذشته به دنبال وقوع جنایتی هولناک مقابل خانهای در تهران پروندهای در دادسرای ناحیه دو تهران و پلیس گشوده شد. در این ماجرا مرد میانسالی به نام شاهین با شکستن شیشههای پنجره وارد خانه شد و با قمه به جان همسر ۵۶سالهاش افتاد. این زن سریع به بیمارستان انتقال یافت و تحت عمل جراحی قرار گرفت اما چشم راستش کور و انگشتان دستش قطع شد. شاهین که گریخته بود، ردیابی و بازداشت شد و به حمله خونین به همسرش اعتراف کرد.
زن میانسال در شکایت خود گفت: ۲۷سال قبل با شاهین ازدواج کردم و صاحب یک دختر و پسر دوقلو شدم. او همیشه به من و دخترم بدبین بود و توهین میکرد و ما را کتک میزد اما من به خاطر آبرویم سکوت میکردم. در این سالها درس خواندم و لیسانس حقوق گرفتم تا خرج خودم و فرزندانم را تأمین کنم اما همسرم مدام ما را اذیت میکرد. یک بار مرا به شدت مجروح کرد که با شکایتم دستگیر و با سپردن وثیقه آزاد شد. روز حادثه برای دومین بار در مدت سه ماه به من حمله ور شد و با ضربههای قمه به شدت مجروحم کرد که به طور معجزه آسایی نجات پیدا کردم.
با تکمیل تحقیقات در دادسرا، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و دیروز متهم در شعبه دهم و به ریاست قاضی شجاعیان و با حضور دو قاضی مستشار، حسین زاده و ابراهیمی پای میز محاکمه ایستاد. زن میانسال و دو فرزندش در این جلسه به تشریح زندگی سخت خود با پدرشان پرداختند و به دلیل طولانی شدن صحبتهای شکات، دفاعیات شاهین به جلسه بعدی موکول شد.
در ابتدای این جلسه قاضی علیرضا مرادمرد، نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست پرونده گفت: بر اساس کیفرخواست صادر شده از سوی دادسرای ناحیه دو تهران در این پرونده شاهین ۵۶ساله، بدون سابقه کیفری مؤثر متهم به توهین به ائمه و مقدسات، شروع به قتل عمدی، جرح عمدی و قطع عضو و قذف است. متهم اعتراف کرده این ضربات را به همسرش وارد و به تصور مرگ او، رهایش کرده است. او دلیل این کارش را دیدن عکسهای نامناسب از همسر و دخترش در سایتی عنوان کرده که این ادعا در جریان تحقیقات ثابت نشد. او همچنین با ضربات قمه، باعث قطع انگشت و آسیب جدی به تاندونهای دست شاکی شده است. با توجه به دلایل موجود در پرونده برای او اشد مجازات را درخواست دارم.
روزی ۱۰۰ بار مرگ را میدیدم
رییس دادگاه سپس از همسر متهم خواست در جایگاه قرار بگیرد و شکایتش را مطرح کند که زن میانسال در حالی که اثرات درگیری روی صورت و دستش مشخص بود، گفت: من همچنان بر شکایت خود باقی هستم و درخواست قصاص این مرد را دارم. قبل از ازدواج با این مرد، دانشجوی حقوق و کارمند یکی از ادارات دولتی بودم که وقتی به خواستگاریام آمد، قول داد خوشبختم میکند و به خاطر قول او درس و کارم را رها کردم. مدتی بعد از ازدواج متوجه شدم اهل شر و چاقوکشی است. درگیریها با او باعث شد زمان زایمان، خانه پدرم باشم. وقتی دو قلوها به دنیا آمدند، سراغم آمد و فریبم داد و به خانه برگشتم اما بعد از دو ماه به خاطر اینکه گروه خونی دخترمان با او فرق داشت، ادعا کرد دخترمان فرزند او نیست. برای آزار روحی من، بچهها را از پایشان آویزان میکرد و میگفت باید بگویی بچهها متعلق به کیست. با برادر بزرگترش صحبت کردم که او دعوایش کرد و این موضوع را مدتی فراموش کرد. با کارهایش روزی ۱۰۰ بار مرگ را میدیدم.
این زن ادامه داد: همسرم دو بار بینی دخترم و دوبار هم دنده و سر مرا شکست. شهریور سال گذشته دندهام را شکست که از او شکایت کردم اما با سپردن وثیقه آزاد شد. از ترسم به خانه برنگشتم تا اینکه آبان ماه مدعی شد خانه را ترک کرده و من هم به خاطر ابتلای دخترمان به کرونا و مراقبت از او به خانه برگشتم. غروب روز حادثه در خانه بودم که متوجه حضورش شدم. در را به رویش باز نکردم که با شکستن پنجره وارد خانه شد و ضربهای به پشت پایم زد که مقابل در، نقش بر زمین شدم. بعد هم با قمه ضربههایی به سر و دستم وارد کرد. بر اثر ضربهها بیهوش شدم و سه روز بعد در بیمارستان به هوش آمدم. من قصاص میخواهم و حاضر به بخشش نیستم.
فقط کتک و فحش دیدم
سپس دختر متهم در جایگاه قرار گرفت و با شکایت از پدرش گفت: هیچ وقت به این مرد که در جایگاه متهم است، بیاحترامی نکردم چون پدرم است. جز کتک خوردن و فحاشی چیزی در رابطه پدر و فرزندی ندیدم. به همین علت اشد مجازات را میخواهم.
رئیس دادگاه: به نظر شما دلیل این رفتار پدرتان چه بود؟
دختر متهم: پدرم مشکل سلامت روان دارد، البته منظورم این نیست که زوال عقل دارد. پدرم مخالف هیأت رفتن و روزه گرفتنم بود و همیشه مرا به خاطر اعتقاداتم اذیت میکرد.
شکستن بینی به خاطر سفر کربلا
پسر خانواده سپس در جایگاه قرار گرفت و گفت: پدرم در طول زندگی با مادرم فقط پنج سال کار مفید کرد و بقیه این مدت بار زندگی روی دوش مادرم بود. او یک دیکتاتور بود و امان از روزی که موادش تمام میشد. یک بار او را برای ترک به کمپ بردم که خانوادهاش به اتهام آدمربایی از من شکایت کردند. یک بار همراه عمویمان به کربلا رفتیم و وقتی برگشتیم، بینی خواهرم را به خاطر این سفر شکست.
پسر جوان درباره روز حادثه گفت: آن روز من تجریش بودم که مادرم زنگ زد و خبر داد پدرمان آمده است. سریع راهی خانه شدم اما پنج دقیقه دیر رسیدم. مادرم غرق در خون روی زمین افتاده بود. انگشتان قطع شدهاش را داخل یخ گذاشتم و زخم سرش را با دست گرفتم. دیدن این صحنه شوک بزرگی برایم بود و شبها بدون قرص نمیتوانم بخوابم. در آنجا صحنههایی دیدم که در هیچ فیلمی نمیتوانید ببینید.
وقتی نوبت به دفاعیات وکیل زن میانسال رسید، او نیز درخواست قصاص متهم را مطرح کرد. عبدالصمد خرمشاهی گفت: پزشکی قانونی به صراحت اعلام کرده متهم در زمان حمله مسؤول اعمال خودش بوده است. صدمات وارده به شاکی آنچنان هولناک بود که او بعد از یک سال هنوز درگیر درمان است و سلامتش را به دست نیاورده است.
ادامه رسیدگی ۳ هفته دیگر
رئیس دادگاه پس از طرح شکایت و با توجه به طولانی شدن جلسه، ختم این جلسه را اعلام و ادامه رسیدگی را به ۱۳ بهمن موکول کرد.