محرومیت از درآمدهای افسانهای؛ چرا؟
سیاستگذاری پراکنده، بدون برنامه معین، بر اساس منافع یک بخش، اقتضایی و منفعلانه و بدون شناخت واقعی از شرایط تولید در صنایع تکمیلی پتروشیمی باعث آشفتگی در این صنعت شده است و در صورت ادامه این روند، نمی توان چشم انداز مطلوبی برای این صنعت انتظار داشت.
صنایع پتروشیمی به عنوان حلقه انتهایی تکمیل زنجیره ارزش منابع هیدروکربوری (نفت و گاز) محسوب میشوند. تولید محصولات با ارزش افزوده بالا، اشتغال قابل توجه و قابلیت ایجاد سر ریز در صنایع دیگر از ویژگی های این صنعت است. این صنایع به سه دسته بالادستی، میان دستی و تکمیلی (پایین دستی) تقسیم بندی می شوند. صنایع تکمیلی بر مبنای خوراک،خود به صنایع تکمیلی شیمیایی و پلیمری دسته بندی شده اند و هر یک محصولات متنوعی را ایجاد می کنند. از جمله خوشه های مختلف صنایع تولیدی پلیمری و شیمیایی، می توان به صنایع نساجی و پوشاک، صنایع مرتبط با PVC (درب و پنجره سازان دو جداره)، صنایع قالب زنی پلاستیکی، صنایع لوازم آشپزخانه و .... اشاره کرد. مقایسه وضعیت صنایع تکمیلی پتروشیمی در ایران و آلمان نگاهی به تفاوت شاخصهای توسعه صنایع تکمیلی آلمان و ایران می تواند به شناخت وضعیت کنونی این صنایع در کشور کمک کند. علی رغم برابری میزان خوراک اتیلن مصرفی ایران و آلمان، میزان اشتغال صنعت پتروشیمی آلمان هزاران برابر ایران گزارش شده است. درآمد بنگاه های آلمان در سال 2012 با این خوراک 206 میلیارد دلار و درآمد تمامی بنگاه های پتروشمیایی کشور با هر خوراکی در آن سال به سختی به 30 میلیارد دلار رسیده است. صنایع تکمیلی آلمان سبب توسعه بسیاری از بنگاه های خدماتی از جمله خدمات زیر ساختی، بازرگانی، تحقیق و پژوهش و تولیدی از جمله تولید تجهیزات مورد نیاز صنایع، تولید مواد شیمیایی مورد نیاز و امثال آن شده است. در حالی که بیشتر تجهیزات و مواد شیمیایی مورد نیاز صنایع پتروشیمی داخل کشور از بنگاه های تولیدی و خدماتی خارجی تامین می شود به این معنا که سر ریز تولید صنایع شیمیایی در ایران با توجه به ظرفیت های آن کم است. صنایع تکمیلی پتروشیمی کشور به طور متوسط با 40 درصد ظرفیت اسمی در حال فعالیت هستند و در سال های اخیر، خبرهایی درباره از دست رفتن بسیاری از بازارهای منطقهای و حتی داخلی در برابر تولید کنندگان رقیب خارجی برای تولیدات این صنایع شنیده میشود. فناوری های مورد استفاده در صنایع تکمیلی پتروشیمی کشور عموماً قدیمی هستند و تلاشی نیز جهت بهبود آنها از سوی این بنگاه ها صورت نمی گیرند. آسیب شناسی سیاست های صنعتی در حوزه صنایع تکمیلی پتروشیمی با نگاهی به شبکه مسائل و مشکلات این صنعت و ریشه یابی آنها می توان به علل عدم تولید ارزش افزوده متناسب با ظرفیت عوامل تولید در کشور مانند هزینه حمل و نقل کم خوراک نسبت به رقبای جهانی، هزینه پایین استفاده از نیروی انسانی کارآزموده و خوراک کافی و در دسترس، اشتغال کم این صنایع نسبت به صنایع مشابه آن در کشورهای برتر و عدم سر ریز مناسب این صنعت برای بقیه بنگاه های تولیدی و خدماتی پی برد. ریشه مشکلات کنونی در صنایع تکمیلی پتروشیمی را باید در سیاستهای صنعتی حاکم بر این صنایع در طی سالیان گذشته جستجو کرد. وضعیت کنونی این صنعت نشان می دهد که دولتها در این بازه زمانی از ابزارهای سیاست صنعتی خود مانند مجوزهای بهره برداری و ساخت به منظور بررسی حجم تولید جهت رفع نیاز های کشور و رقابت با بنگاه های دیگر کشورها، شرایط فناوری، استانداردهای محصول و امثال انها، تعرفه های وارداتی و تشویق های صادراتی و وام های با بهره کم بر مبنای برنامه مشخص و بلند مدتی استفاده نکرده اند. در واقع دولت ها با مدیریت و تصمیم گیری اقتضائی بر مبنای منافع ذی نفعان به جای تصمیم گیری بر مبنای اهداف و برنامه های مشخص، آشفتگی فعلی را در صنایع تکمیلی پتروشیمی ایجاد کرده اند. *عوامل ناکامی صنایع تکمیلی پتروشیمی در سال های گذشته یکی از عوامل مهم ایجاد چالش های زیاد برای صنایع تکمیلی پتروشیمی، اعطای مجوزهای تولید بدون نیاز سنجی مبتنی بر آینده نگری صنعت و عدم بررسی صلاحیت درخواست کننده مجوز صنایع و عدم توجه به مقیاس و زنجیره تولید صنایع تکمیلی پتروشیمی در سال های گذشته است. چنانکه بسیاری از سرمایه گذاران این صنایع بر اساس شرایط بازار به یک خوشه ورود کرده اند و ناگهان از آن خارج شده اند و به خوشه دیگری رفته اند و در واقع صنعتگر واقعی نبوده اند. یا به عنوان مثال، در حالیکه ظرفیت اسمی نصب شده پروفیل یو پی وی سی (UPVC) در کشور 140 هزارتن است ولی میزان مصرف کنونی 60 هزار تن و میزان تولید بالفعل ظرفیت در حال حاضر تنها 40 هزار تن است. این وضعیت برای بقیه صنایع تکمیلی پتروشیمی نیز به همین شکل است. از سوی دیگر، بسیاری از صنایع تکمیلی پتروشیمی امکان صادرات محصولات خود را به دلیل هزینه های زیاد و به دنبال آن قیمت بالاتر از رقبای خارجی از یک طرف و از طرف دیگر فناوری های قدیمی و کیفیت پایین تر نسبت به این رقبا ندارند. کوچک بودن مقیاس تولید صنایع تکمیلی پتروشیمی در کشور در مقایسه با رقبای خارجی خود و وجود هزینه های بالاسری بالاتر، دلیل دیگری بر عدم توانایی در رقابت این بنگاه هاست. به عنوان مثال، بزرگترین واحد تولید پروفیل درب و پنجره در کشور دارای ظرفیت 3 هزار تنی در سال است در حالی که ظرفیت متوسط تولید این کالا در بنگاه های رقیب اصلی خارجی 450 هزار تن در سال است. لازم به ذکر است که هم اکنون علی رغم وجود آشفتگی، تلاش برخی تصمیم گیران این صنعت افزایش ظرفیت اسمی این گونه صنایع است. عدم امکان صادرات محصولات و وجود ظرفیت های اسمی بالاتر از نیاز داخلی سبب شده است تا بنگاه ها به رقابت مخرب در داخل کشور بپردازند. ابزار رقابت مخرب، کاهش ناگهانی قیمت ها و کیفیت از سوی رقبای داخلی علیه یکدیگر است و این ابزارها، خود موجب کاهش تقاضا و طی شدن دوباره چرخه یاد شده در بلند مدت خواهد شد. افزایش قیمت انرژی و خوراک از سالیان گذشته تاکنون سبب شده است که حاشیه سود این بنگاه ها به دلیل عدم وجود نوآوری در فناوریهای قدیمی آنها، مشکلات تولید در صنایع تکمیلی تشدید شود و حتی برخی از این صنایع به مرز ورشکستگی برسند. صنعت نساجی کشور مثال بارزی برای این موضوع است. عامل دیگر عدم برنامه ریزی و عدم اتخاذ سیاست های مناسب برای توسعه زنجیره و یا خوشه صنایع تکمیلی پتروشیمی است. در برخی موارد لازم است تا چندین حلقه از زنجیره به منظور سود دهی مطلوب توسط یک بنگاه توسعه داده شوند این موضوع در طول زمان و در برخی مواقع بر اساس تحولات بیرونی و موثر بر بنگاه ها ایجاد شده اند، به این معنا که حلقه ها به منظور حفظ سود با یکدیگر ترکیب شده اند و در حالتی از ابتدا به شکل یک خوشه کامل توسعه داده شده اند. با این وجود، در کشورمان بسیاری از حلقه های یک خوشه صنایع تکمیلی توسط بنگاه های مستقل توسعه داده شده اند و با گذر زمان و تغییرات محیطی آنان مانند تغییرات قیمتی خوراک، محصول و انرژی نیز دولت و بنگاه ها سیاستی جهت بهبود شرایط آنها اخذ نکردهاند. عدم اتخاذ تصمیمات مناسب و توجه به منافع و شرایط یک بخش خاص منجر به از بین رفتن بخش های دیگری از زنجیره تکمیل یک خوشه شده است. صنعت تولید پلی اتیلن ترفتالات (PET) یکی از مصادیق این موضوع است. در سال های اخیر، حمایت صرف از صنایع نساجی که حلقه انتهایی زنجیره ارزش یک خوشه هستند، سبب شده است که واحد های بالادستی این صنایع یعنی تولیدکنندگان پلی اتیلن ترفتالات در کشور یکی پس از دیگری ورشکسته شوند و تنها تولید کننده این ماده راهبردی در کشور یعنی پتروشیمی شهید تندگویان نیز با زیان های انباشته و شرایط سخت تولید و عدم ثبات و پایداری در هزینه ها و درآمدها رو به رو شود. عدم برنامه ریزی مشخص جهت تامین خوراک واحد های میان دستی و تکمیلی این صنعت به خصوص عدم تضمین خوراک با قیمت منطقی مشکل دیگری را بر مشکلات این صنایع افزوده است. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فارس، تامین خوراک از طریق تحویل حوالهای کالا در سالهای ابتدایی راه اندازی واحدهای میان دستی و تکمیلی صنعت پتروشیمی به این واحدها شفافیت لازم را نداشت، بنابراین مبادله کالا در بورس به عنوان جایگزین این روش انتخاب شد،اما راه اندازی بورس با ساز و کار معیوب نه تنها عدم شفافیت را در مبادله کالا در این صنعت کاهش نداد بلکه موجب تامین کمتر از نیاز صنایع میان دستی و تکمیلی از بورس شد که خود سبب بوجود آمدن دلالی های مضر شد. البته واضح است که استفاده از بورس با ساز وکار مناسب روش بسیار بهتری نسبت به تحویل حواله ای کالا است. در این شرایط برخی بنگاه های تکمیلی و میان دستی پتروشیمی مجبور به خرید محصولات با قیمت چندین برابر از بازار سیاه می شوند که موجب افزایش هزینه های تولید کالای آن بنگاه می شود و به چرخه معیوب تولید در این بخش صنعت پتروشیمی دامن می زند. اتخاذ تصمیم های ناگهانی بدون شناخت از شرایط تولید در این صنعت، چرخه معیوب این صنعت را کند تر کرده است. توقف ناگهانی صادرات به منظور تامین نیاز داخل برای همه کالاهای پتروشیمی به جای انتخاب گزینشی و تدریجی با برنامه در سال ابتدایی تحریمها در سال 91، برداشتن دوباره ناگهانی مجوزهای صادراتی، اتخاذ رویکرد های امنیتی بدون آسیب شناسی مشکلات، تغییر قیمت های خوراک و محصول این صنایع به صورت یکباره از جمله تصمیمات ناگهانی و اقتضایی است که بر مشکلات این صنعت افزوده است. تنظیم گری، وظیفه فراموش شده نهاد حاکمیتی صنعت پتروشیمی همان گونه که بیان شد، آشفتگی در سیاست های صنعتی حاکم بر صنایع تکمیلی پتروشیمی مشکلات بسیاری را ایجاد کرده است و سبب شده است که وضعیت این صنایع همچون کلاف سر درگمی شود. حل کردن معمای این کلاف سر درگم نیاز به تغییرات ساختاری در مدیریت این صنعت پیچیده دارد. سیاست های صنعتی کارآمد سیاست هایی هستند که بر مبنای یک برنامه مشخص مبتنی بر آینده نگری و شناخت صحیح از صنعت به صورت تدریجی به منظور اصلاح یک صنعت انجام شود. از ملزومات پیاده سازی سیاست های صنعتی کارآمد وجود تنظیم گر یا رگولاتور واحد با اختیارات مناسب و متناسب با شرایط آن صنعت است. سیاست های صنایع تکمیلی پتروشیمی تاکنون به صورت پراکنده، بدون برنامه معین، بر اساس منافع یک بخش، اقتضایی و منفعلانه و بدون شناخت واقعی از شرایط تولید تنظیم شده است. این نوع از اعمال سیاست صنعتی باعث آشفتگی در تولید این صنعت شده است و در صورت ادامه این روند، نمی توان چشم انداز مطلوبی برای این صنعت انتظار داشت. ایجاد یک واحد تنظیم گر با ویژگی های مذکور می تواند آشفتگی را به تدریج کاهش داده و تصمیمات معقول را به جای تصمیمات اقتضایی بر این صنعت مسلط گرداند. امید است که با توجه به شرایط نامطلوب صنایع تکمیلی پتروشیمی هر چه زودتر تنظیم گر این حوزه مشخص شود تا بتوان آینده روشنی برای این صنعت که به راستی صنعت اشتغال زا، دارای سر ریز قابل توجه در بنگاه های تولیدی و خدماتی و با ارزش افزوده فراوان است، را ترسیم نمود.