x
۱۳ / شهريور / ۱۳۹۳ ۱۶:۰۲

تجربه رانندگی با بایک سابرینا

دیار خودرو شرکت کوچکی در شهر گلپایگان است که در چند سال گذشته با مونتاژ خودروهای چینی روزگار گذرانده.اولین محصول این شرکت وانت DEER بود که علیرغم عرضه محدود توانست ذهنیت مطلوبی را از نام دیار خودرو در بازار ایجاد کند.

کد خبر: ۵۸۸۲۹
آرین موتور

این شرکت در قدم بعدی به سراغ وانتی موسوم به وینگل رفت و حالا هم با همکاری دو کمپانی بزرگ BAIC و GREAT WALL چین به مونتاژ خودروهای سواری و SUV می پردازد.گریت وال اختصاصا تولید کننده خودروهای شاسی بلند است،اما BAIC به عنوان یکی از بزرگترین خودروسازان چین،محصولاتی را با همکاری کمپانی های مختلف خارجی نظیر مرسدس بنز،جیپ و هیوندای می سازد و به تازگی نیز بخشی از تکنولوژی مهندسی مورد نیاز خود را از کمپانی ورشکسته SAAB سوئد خریده است.شاید کمی گیج شده باشید،اما به هرحال اولین سری از خودروهای BAIC سابرینا به خریداران تحویل داده شده و چندی پیش فرصت آزمایش فنی یکی از آن ها فراهم شد.خودرویی که در دو نمونه سدان و هاچ بک و با قیمتی حدود ۶۰ میلیون تومان عرضه می شود و از تازه ترین های بازار چینی شده این روزهای کشورمان است. مشخصات فنی و طراحی ظاهری عجیب نیست اگر با دیدن مدل هاچ بک سابرینا به یاد مرسدس بنز B CLASS بیافتید،حتی خود کمپانی هم ابایی ندارد که به شکل غیر رسمی این خودرو را مرتبط با مرسدس بنز معرفی کند.البته اشتراکات سابرینا با ستاره پرفروغ سرزمین آلمان ها به همین بدنه کپی برداری شده و شاسی مشترک با مدل چهار درب اسمارت محدود می شود و در بخش موتور و گیربکس شاهد حضور قطعات فنی با نشان میتسوبیشی هستیم،چنین آرایشی پیش تر در برخی محصولات میتسوبیشی دیده شده بود،چرا که میتسوبیشی روزگاری با دایملر کرایسلر سهام مشترک داشت.خلاصه که E150 BAIC یا همان سابرینا از نظر فنی به میتسوبیشی کلت شبیه است اما در زمینه طراحی می توان آن را نمونه ای محو شده از نسل اول مرسدس بنز B CLASS دانست که برخی جزییات و زیبایی های خود را از دست داده است.شاید مهمترین تفاوت به غیر از نشان بزرگ و نامشخص BAIC،چراغ های جلو متفاوت نسبت به مرسدس بنز باشد که تا حد زیادی آسیایی بودن خودرو را نشان می دهد.به نظر می رسد که عرض کلی خودرو،اندکی کمتر از مرسدس بنز است و به همین دلیل اگر سخت گیر باشید، کمی عدم تطابق ابعادی را در طراحی سابرینا مشاهده خواهید کرد.در نمای جانبی یافتن تفاوت نسبت به بنز واقعا آسان نیست اما در نمای پشتی بازهم چراغ های عقب هستند که می توانند نشان دهنده چینی بودن خودرو باشند.در مجموع طراحی سابرینا می تواند از دیدگاه بسیاری افراد قابل قبول باشد، اما در مورد زیبا بودن یا نبودن آن به سختی می توان نظر داد، به خصوص که این خودرو نمی تواند احساس استحکام مخصوص خودروهای آلمانی را نیز به بیننده منتقل کند و از این نظر بسیار با مرسدس B CLASS متفاوت است. نمای داخلی و فضای سرنشینان خوشبختانه طراحان BAIC بر خلاف دیگر خودروسازان چینی در هنگام پرداخت سابرینا خلاقیت به خرج نداده اند و فضای داخلی مرسدس را کامل و دقیق کپی فرموده اند.مزیت این روش،ارگونومی مناسب، زیبایی و راحتی است که می تواند حس و حال نشستن در یک خودرو مهندسی شده و دقیق آلمانی را به سرنشینان سابرینا منتقل کند.جنس و کیفیت صندلی ها خوب است و راحتی قابل قبولی را به ارمغان می آورند.هماهنگی اجزای داخلی از نظر طراحی و کیفیت ساخت نیز دست کمی از خودروهای درست حسابی ندارد و در مجموع همه چیز رضایت بخش به نظر می رسد.طراحی داشبورد بی هیچ کم و کاستی بر اساس الگوی اشتوتگارتی ها انجام پذیرفته و از پلاستیک نسبتا خشک شکل گرفته که البته بدتر از سایر خودروهای این رده قیمتی نیست.جالب است که فرمان تا حد زیادی مشابه فرمان ب ام و های جدید طراحی شده است.سر دنده هم اصلا شبیه به سر دنده مربوط به گیربکس اتوماتیک مرسدس نیست و شاید بتوان گفت که از روی خودروهای کلاسیک آمریکایی،نظیر شورولت کامارو کپی شده است.مهمترین ویژگی سابرینا شاید این باشد که فضای داخلی به خصوص برای سرنشینان عقب کافی و مناسب است و بر خلاف خانواده پژو ۲۰۶ ناچار به گدایی کردن فضا از فردی که صندلی خود را عقب داده است،نخواهید شد.البته باید گفت که صندلی عقب تا حدی حالت نیمکت مانند دارد و خشک تر از خودرویی چون MVM 315 احساس می شود،اما این خشکی به نظر اصولی تر از صندلی ها نرم و خسته کننده برخی خودروهاست و در بلند مدت خستگی کمتری را به ستون فقرات سرنشینان تحمیل می کند. رانندگی پس از نشستن پشت فرمان سابرینا،نباید انتظار دیدن درب موتور را داشته باشید.با این حال میدان دید مناسب است و تسلط پیدا کردن بر ابعاد خودرو نیز کار سختی نیست.در حد فاصل دو نشانگر آنالوگ سرعت سنج و دور سنج،نمایشگر کریستال مایع قرار گرفته است که اطلاعاتی چون وضعیت دنده در گیربکس، مصرف سوخت، دمای محیط و….را به نمایش در می آورد.اگر قرار باشد یک نشانه از چینی بودن خودرو وجود داشته باشد، آن قطعا عدم تقارن در دکمه های قرار گرفته بر روی فرمان است که تنها در سمت چپ کار گذاشته شده اند.با این وجود فرمان طراحی خوبی دارد و به خوبی در دست قرار میگیرد.گیربکس را در حالت درایو قرار می دهیم و با آزاد کردن ترمز دستی به راه می افتیم.تعویض دنده ها به نرمی انجام می شود و عملکرد سیستم تعلیق هم بر روی مسیر ناهموار و غیر آسفالت از آنچه فکرش را می کنیم بهتر است.در واقع تعلیق آنقدر نرم است که گاهی حرکات ارتعاشی فنرهای جلو بیش از آنچه باید تکرار می شود و احساسی از موج سواری را به سرنشینان منتقل می کند.به محل مناسب برای تست عملکرد خودرو می رسیم.دکمه S را نماد لغت SPORT است در کنار اهرم تعویض دنده می فشاریم و در لحظه رها کردن پدال ترمز،گاز را تا انتها می فشاریم.سابرینا با شتاب نسبتا خوبی به راه می افتاد و دنده ها با ضربه ای مختصر در دور موتور های نزدیک به RED LINE تعویض می شوند.طبیعتا با توجه به قدرت ۱۱۳ اسب بخاری پیشرانه،توقع شلیک شدن را از خودرو نداریم،اما عملکرد در مجموع مناسب است و حداقل از خودرویی همچون L90 اتوماتیک بسیار بهتر به نظر می رسد.متاسفانه ترمز چرخ های عقب به صورت کاسه ای است و علیرغم بهره مندی از سیستم های کمکی،نمی تواند در حد و اندازه ترمزهای فوق العاده خانواده پژو ۲۰۶ تیپ پنج و شش ظاهر شود که در هر چهار چرخ به صورت دیسکی هستند.هندلینگ برگ برنده سابرینا نسبت به سایر هاچ بک های شهری ایست که این روزها در کشورمان عرضه می شوند،شاید باورش سخت باشد، اما شاسی طراحی شده توسط مرسدس بنز حتی با وجود این تعلیق نرم هم می تواند،عملکردی قابل پیش بینی و دقیق را در مانورهای ناگهانی برای سابرینا به ارمغان آورد و این درست نکته ایست که در پژو ۲۰۶ به خوبی احساس نمی شود.در تست اسلالوم مشخص شد که در شرایط سخت خودرو اندکی دچار کم فرمانی می شود و می توان در مانورهای ناگهانی صدای جیغ کشیدن تایرهای جلو را به وضوح شنید.اگر قرار بر مقایسه باشد،باید گفت که این اتفاق در خصوص خانواده پژو ۲۰۶ با کاهش چسبندگی چرخ های عقب و حتی جدا شدن آن ها از سطح زمین همراه می شود.وضعیتی که حوادث بسیاری را در جاده های کشورمان رقم زده است. نکته ارزشمند دیگر در خصوص سواری بایک سابرینا این است که اثری از کوبش های آزار دهنده در عملکرد تعلیق عقب وجود ندارد و این ویژگی به خصوص با توجه به وضعیت فاجعه بار راه ها، می تواند امتیاز مثبت بزرگی برای این چینی ناشناخته باشد.خوشبختانه سامانه رهیاب ماهواره ای (GPS) هم بدون دردسرهای نرم افزای به خوبی کار می کند و مالک از عملکرد این سامانه حداقل در تهران،رضایت کامل دارد. شرایط بازار و جمع بندی بایک سابرینا بر خلاف بسیاری هاچ بک های دیگر،سواری لذت بخش و کیفیت ساخت قابل توجهی دارد اما قیمت ۵۸ میلیون تومانی،آنهم برای هاچ بکی که توسط یک خودروساز خصوصی کوچک عرضه می شود،شرایط را برای سابرینا دشوار می کند.نمونه سدان این خودرو از نظر طراحی به هیچ عنوان جذابیت نمونه هاچ بک را ندارد و از این رو بعید است که بتواند بدون تبلیغات زیاد در بازار موفق ظاهر شود.با این حساب آیا می توان خرید سابرینا را به خوانندگان مجله توصیه کرد؟پاسخ شامل دو بخش می شود، نخست اینکه سابرینا قطعا در بازار فروش دست دوم همچون ۲۰۶ یا ۲۰۷ سکه رایجی نخواهد بود و ممکن است مالکین را دچار ضرر ناشی از افت قیمت کند.مسئله دوم هم تعهد دیار خودرو به ادامه عرضه محصولات BAIC در بلند مدت و خدمات دهی مناسب به آنها مربوط می شود،چند و چوند آینده محصولات BAIC برای ما هم روشن نیست اما پاسخ این پرسش،آنقدر تعیین کننده است که می تواند خرید سابرینا را به انتخابی هوشمندانه یا اشتباهی استراتژیک تبدیل کند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x