مفهوم پلتفرم؛ حلقه گمشده رسیدگی به جرایم اینترنتی

«گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری». چنین ضربالمثلی نشان میدهد نوشتن گناه دیگران به پای یک نفر مربوط به امروز و دیروز نیست و سالهاست که چنین اتفاقاتی باعث لگدمال شدن حقوق خیلی از افراد بیگناه میشود.
حالتی را فرض کنید که این افراد خودشان کارآفرینانی هستند که مجازات آنها نهتنها برای یک شخص، بلکه برای تعداد زیادی از افراد دردسرساز میشود. بیراه نیست که ماجرای محکومیت مدیرعامل دیوار در روزهای اخیر و محکومیت مدیرعامل آپارات در سال گذشته را به این ضربالمثل قدیمی مربوط بدانیم. سوال اینجاست که اگر در یک پلتفرم، افرادی مرتکب جرم شوند، چه کسی مسئول خواهد بود؟ قانون مشخص نیست. ظاهرا هم صاحب جرم و هم صاحب پلتفرم مجرم شناخته میشوند و همین مورد است که باعث شده سواستفاده از یک پلتفرم برای مقاصد مجرمانه، به پای صاحبان پلتفرم و کسبوکارهای دیجیتال نوشته شود.
آیا پلتفرم مجرم است؟
معنا و مفهوم پلتفرم شاید در لغت، موضوع جدیدی باشد، اما این مفهوم در تک تک رابطههای انسانی قابل مشاهده است. برای مثال شما وقتی از مغازهای در یک پاساژ خرید میکنید، عملا از یک پلتفرم برای ارتباط با فروشنده استفاده کردهاید. وقتی سوار اتوبوس میشوید، از یک پلتفرم به نام شرکت واحد برای ارتباط با راننده استفاده کردهاید و وقتی با گوشی تلفنتان صحبت میکنید، باز هم از یک پلتفرم به نام اپراتور موبایل برای ارتباط با طرف مقابلتان استفاده کردهاید. در چنین شرایطی اگر قرار بر شریک جرم دانستن صاحبان پلتفرمها باشد، باید روزانه شاهد صدور حکم برای مدیران عامل اپراتورها، رئیس شرکت واحد اتوبوسرانی و صاحبان پاساژها باشیم.
لزوم توجه ویژه به پلتفرمها
یک نگاه کلی به استارتاپها و کسبوکارهای اینترنتی نشان میدهد این کسبوکارها از دیجیکالا و اسنپ تا بیمهبازار و آپارات، همگی حالت پلتفرم دارند و بستری برای برقراری ارتباط بین افراد هستند. چنین کسبوکارهایی هدف خود را در ساده کردن ارتباط دیدهاند. ارتباطی که میتواند مزایای زیادی داشته باشد. برای مثال وقتی یک مارکتپلیس برای ایجاد ارتباط مستقیم بین فروشندهها و مشتریان نقشآفرینی میکند، میتواند برای هر دو طرف یک ارزش افزوده داشته باشد. به همین شکل تاکسیهای اینترنتی، پلتفرمهای ثبت آگهی، پلتفرمهای برقراری تماس صوتی و تصویری و ... هم در همین مسیر گام برمیدارند و بسیاری از کارهای روزمره مشتریانشان را سادهتر کردهاند. این سادهتر کردن، ممکن است گاهی به کمک مجرمان بیاید و این موضوع اجتنابناپذیر است. چراکه هیچ فرد و حتی کامپیوتری نمیتواند میلیونها اطلاعاتی که روزانه در این پلتفرمها جابهجا میشود را نظارت کند. حالا اگر با استفاده از این پلتفرمها تخلفی انجام شود، آیا صاحب پلتفرم مجرم خواهد بود؟ طبیعتا نباید اینطور باشد، چراکه اگر کل پلتفرم با هزاران مزیت آن را صرفا برای جلوگیری از موارد جزئی تعطیل کنیم، عملا زندگی راحت را از هزاران مشتری این کسبوکارها دریغ کردهایم. کمااینکه برخورد با پلتفرمها عملا نمیتواند از وقوع جرم جلوگیری کند. چراکه برای مثال اگر یک مجرم نتواند از یک پلتفرم برای سوءاستفاده از دیگران بهره ببرد، قطعا سراغ پلتفرمها دیگر خواهد رفت و تعطیلی آنها خللی در کار مجرم وارد نمیکند. بر همین اساس لازم است تا قانونی برای رسیدگی به اینگونه جرایم که بر بستر پلتفرمها اتفاق میافتند، تدوین شود. در چنین حالتی مشخص خواهد بود که یک پلتفرم در صورت رعایت نکردن چه نکاتی شریک جرم شناخته شده و بر این اساس صاحبان پلتفرم تلاش خواهند کرد تا نهایت همکاری را برای شناسایی مجرمان با مراجع قضایی داشته باشند. در نتیجه این بازدارندگی، صاحبان پلتفرم برای جلوگیری از شراکت در جرم، تلاش بیشتری برای رفع نواقص خواهند داشت و بیش از پیش جلوی جرایم اینترنتی گرفته خواهد شد.
چطور با یک پلتفرم برخورد کنیم؟
در حال حاضر که قانونی برای مشخص شدن نحوه رسیدگی به جرایم پلتفرمی وجود ندارد، باید دید چطور باید با صاحبان پلتفرمها برخورد کنیم؟ بررسی نمونههای بینالمللی نشان میدهد در کشورهای توسعه یافته پلتفرمها باید نهایت تلاش خود را برای جلوگیری از وقوع جرم به خرج دهند و اگر از طریق پلتفرمی که آنها راهاندازی کردهاند، جرمی اتفاق بیافتد، آنها نه به عنوان شریک جرم، بلکه به عنوان یک تخلف شناخته شده و برای تخلفی که صورت گرفته، جزای حقوقی خواهند داشت. تفاوت اینجاست در چنین شرایطی دیگر خبری از محکومیت حبس برای مدیرعامل یا اشخاص نخواهد بود و خود کسبوکار به خاطر همکاری نکردن با نهادهای قضایی برای شناسایی مجرم اصلی جریمه مالی خواهد شد. شاید بهتر باشد تا زمان تدوین قانون مشخص برای جرمانگاری فعالیت پلتفرمها، فعلا جلوی جزای کیفری آنها گرفته شود و در صورت لزوم برای رسیدگی به تخلفات احتمالی، سراغ جریمه مالی کسبوکار برویم.