بررسی اثر برخورداری اقتصادی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان
توضیح تفاوتهای فاحش در سطح درآمد سرانه و رشد اقتصادی کشورها از دیرباز مورد توجه اقتصاددانان بوده است. یکی از عوامل مهم در توضیح این تفاوتها، سرمایه انسانی است. سرمایه انسانی به نوعی شامل همهی سرمایهگذارییهای صورت گرفته در آحاد اقتصادی است که منجر به افزایش بهرهوری افراد در انجام فعالیتهای تولیدی میشود و ابعاد مختلفی دارد.
این یادداشت با ارائه چندین حقیقت آماری، روی میزان اثرپذیری فرآیند تجمیع سرمایه انسانی از برخورداری اولیه افراد از مواهب اقتصاد متمرکز میشود. یکی از مهمترین سوالاتی که در این زمینه مطرح میشود، عبارت است از: آیا افرادی که در خانوارهای کمبرخوردار به دنیا میآیند، به دلیل ضعف خانوار در تامین نهادههای لازم برای حصول به اهداف آموزشی، آنطور که باید نمیتوانند سرمایهی انسانی خود را توسعه دهند؟ برای پاسخ به این پرسش و با در نظر داشتن محدودیتهای دسترسی به دادههای آموزشی، در این یادداشت تلاش میشود تا به این سوال در سطح شهرستانهای کشور پاسخ داده شود.
در این راستا، نمره امتحان نهایی دانشآموزان در سال سوم متوسطه، از آنجا که نتیجه آزمونی هماهنگ است و طی فرآیندی دقیق (برگزاری و تصحیح) به دست میآید، میتواند به عنوان یک شاخص منسجم برای ارزیابی عملکرد تحصیلی دانشآموزان در سراسر کشور مورد استفاده قرار گیرد. طبیعی است که این نمره میتواند سنجهای نسبتاً دقیق از میزان یادگیری افراد در طی دوران تحصیلشان و در نتیجه تقریبی از سرمایه انسانی حاصل باشد. از این رو برای پاسخ دادن به سوال اصلی این پژوهش دادههای نمره امتحان نهایی(معدل کتبی سوم دبیرستان) به همراه تراز کنکور سراسری دانشآموزان با دادههای طرح آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارهای مرکز آمار ایران ترکیب میشود تا در سطح شهرستان به این سوال پرداخته شود که آیا میزان برخورداری خانوارها به طور متوسط تاثیر معنیداری بر نمرهی امتحان نهایی دانشآموزان(معدل کتبی سوم دبیرستان) یا تراز کنکور سراسری آنها دارد یا خیر.
قابل ذکر است، در این یادداشت، متوسط درآمد سرانه و هزینه سرانه خانوارها در سطح شهرستان به عنوان نماینده برخورداری اقتصادی و همچنین متوسط معدل کتبی سوم دبیرستان و متوسط تراز کل کنکور سراسری دانشآموزان در سطح هر شهرستان به عنوان نماینده عملکرد تحصیلی تعریف میشود.
دادهها و روندهای آماری
بررسی آماری ما به علت محدودیتهای دسترسی به اطلاعات، تنها به سالهای ۹۲ تا ۹۴ ختم شده است. همچنین دادههای مربوط به برخورداری خانوارها، از بودجه خانوار مرکز آمار ایران استخراج شده است. و در نهایت تمامی اطلاعات در سطح شهرستانهای کشور تجمیع شده است. بررسی روندهای آماری ممکن است حقایق و راهنمای مفیدی برای پاسخ به سوالات پژوهش فراهم کند. برای اینکه ببینیم آیا تفاوت فاحشی بین عملکرد دانشآموزان در شهرستانهای فقیر و ثروتمند وجود دارد، لازم است معیاری برای تفکیک فقیر و غنی تعریف شود. برای مثال میانگین هزینه سرانه حقیقی(تعدیل شده با شاخص قیمتهای استانی که توسط بانک مرکزی انتشار مییابد) یا میانه آن میتواند معیار تفکیک شهرستانهای فقیر و ثروتمند باشد. پس از تعریف این معیار، با ترسیم تابع توزیع معدل و تابع توزیع نمره کل کنکور و بررسی روند آماری، فرضیاتی در مورد متفاوت بودن عملکرد تحصیلی دانشآموزان مطرح میشود.
نمودار 1 و 2 توزیع معدل کتبی دانشآموزان و تراز کنکور سراسری آنها را به تفکیک برای شهرستانهای فقیر و ثروتمند به تصویر میکشد. معیار تفکیک در این نمودارها میانگین هزینه سرانه حقیقی تمامی شهرستانهای موجود در مجموعه داده نهایی است و آنچنان که از این نمودارها برمیآید دانشآموزان شهرستانهای ثروتمند عملکرد تحصیلی بهتری را به ثبت رساندهاند.
نمودار 1: تابع توزیع معدل کتبی دانش آموزان شهرستانهای فقیر و ثروتمند؛ معیار تفکیک میانگین میانگین هزینه سرانه
نمودار 2: تابع توزیع تراز کنکور سراسری دانش آموزان شهرستانهای فقیر و ثروتمند؛ معیار تفکیک میانگین هزینه سرانه تحصیلی
نمودار 3 و 4 توزیع معدل کتبی دانشآموزان و تراز کنکور سراسری آنها را به تفکیک برای شهرستانهای فقیر و ثروتمند به تصویر میکشد. معیار تفکیک در اینجا میانگین درآمد سرانه است و پرواضح است که هرچه درآمد سرانه شهرستانها از این میانگین بیشتر باشد، متوسط پیشرفت تحصیلی دانشآموزان آن شهرستان بهتر است.
نمودار 3 :تابع توزیع معدل کتبی دانش آموزان شهرستانهای فقیر و ثروتمند؛ معیار تفکیک میانگین درآمد سرانه
نمودار 4: تابع توزیع تراز کنکور سراسری دانش آموزان شهرستانهای فقیر و ثروتمند؛ معیار تفکیک میانگین درآمد سرانه
همچنین نمودار 5 و 6 تابع توزیع معدل کتبی و تراز کنکور سراسری دانشآموزان شهرستانهای فقیر و ثروتمند را با معیار تفکیک میانگین هزینه سرانه تحصیلی به تصویر میکشد.
نمودار 5: تابع توزیع معدل کتبی دانش آموزان شهرستانهای فقیر و ثروتمند؛ معیار تفکیک میانگین هزینه سرانه تحصیلی
نمودار 6: تابع توزیع تراز کنکور سراسری دانش آموزان شهرستانهای فقیر و ثروتمند؛ معیار تفکیک میانگین هزینه سرانه تحصیلی
پرواضح است که نگاه چشمی به تفاوتهای میانگینهای بین دو جامعه نشاندهنده آن است که که هر چه یک شهرستان از مواهب اولیه اقتصاد (مانند درآمد یا هزینه سرانه و هزینهکرد روی تحصیلات) برخورداری بیشتری داشته باشد عملکرد تحصیلی موفقتری را به ثبت رسانده است. نتایجی که با تکنیک رگرسیون دادههای تلفیقی نیز قابل اثبات است و در اینجا از آوردن ریز نتایج آن خودداری شده است.
نتیجه آن که یافتههای این یادداشت، نشان میدهد، شهرستانهایی که از نظر میزان درآمد در سطوح پایینتری قرار دارند، به طور معناداری از فقر آموزشی و عملکرد تحصیلی پایینتر برخوردارند. از این جهت، پرواضح است که طراحی برنامههای سیاستی و جبرانی برای کاهش این شکاف درآمدی یک نیاز و ضرورتی غیرقابل اجتناب به شمار میرود. همه این محدودیتها توامان باعث میشود که نتایج این پژوهش در حد همبستگی آماری بین متغیرهای اقتصادی-اجتماعی و عملکرد تحصیلی خلاصه شود و از آن استنباط علیت نگردد. با این حال چنانچه این نتایج در سطح فردی نیز برقرار باشد، به عنوان یک پیشنهاد دو نوع سیاست مختلف میتواند در دستور کار قرار گیرد. سیاستهای توزیعی غیرمقید[1] مانند یارانهها و سیاستهای مقید همچون برنامههای پرداخت نقدی مشروط[2] مانند آنچه در بسیاری از کشورهای دنیا به صورت موفقیتآمیزی آزمون و اجرایی شده است که هدف بیشتر آنان تلاش برای شکستن چرخه فقر از طریق توسعه سرمایه انسانی نسل آینده است.
- Selection bias
- Ability bias
- Unconditional programs
- Conditional cash transfer (CCT)