پیامدهای طالبان برای جایگاه ایران در افغانستان
حضور طالبان در رأس قدرت در این کشور، به لحاظ استراتژیک پیامدهای متعددی به دنبال خواهد داشت. قطع کمکهای مالی بینالمللی، عدم همکاری هند با طالبان، فراهم شدن زمینه برای حضور هرچند محدود کشورهای قطر و ترکیه و نامعلوم بودن موضع چین در قبال افغانستان، ازجمله مهمترین متغیرهای تاثیرگذاری است که روابط تجاری ایران را با افغانستان متأثر خواهد کرد.
به گزارش اقتصادآنلاین؛ وقتی طالبان با سرعت و شدت تمام توانست کل افغانستان را در اختیار بگیرد، خیلی ها دچار شوک شدند. برخی از شهرها حتی بدون مقاومت و یک شلیک گلوله در اختیار طالبان قرار گرفت. اما حضور طالبان چه پیامدهایی برای جایگاه ایران در افغانستان دارد؟ مرکز پژوهشهای اتاق ایران با انتشار گزارش «پیامدهای ظهور طالبان بر جایگاه ایران در افق ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک افغانستان» به بررسی مهمترین آثار تغییرات استراتژیک رخداده در افغانستان و حکومت طالبان بر منافع ژئواکونومیک ایران میپردازد.
در این گزارش پیامدهای ظهور طالبان در افغانستان و منطقه بررسی شده است. بخش خصوصی این تغییرات را در حوزه تجارت، ترانزیت و انرژی دنبال میکند. در مقدمه این گزارش آمده است: بدون شک، تغییرات شگرف و غیرقابلپیشبینی افغانستان، خروج نیروهای خارجی و هژمونی طالبان در این منطقه، سبب ایجاد نظم سیاسی جدیدی در این کشور شده که درک ماهیت و مشخصات آن از اهمیت بالایی برای ایران برخوردار است.
پژوهش حاضر در سه بخش تجارت، ترانزیت و انرژی تدوینشده است. هر حوزه، خلاصهای از محتملترین مختصات استراتژیک افغانستان بعد از خروج نیروهای خارجی تصویر شده و سپس وضعیت موجود روابط ایران و افغانستان و پیامدهای اقتصادیِ آن به بحث گذاشته خواهد شد.
حضور طالبان در رأس قدرت در این کشور، به لحاظ استراتژیک پیامدهای متعددی به دنبال خواهد داشت. قطع کمکهای مالی بینالمللی، عدم همکاری هند با طالبان، فراهم شدن زمینه برای حضور هرچند محدود کشورهای قطر و ترکیه و نامعلوم بودن موضع چین در قبال افغانستان، ازجمله مهمترین متغیرهای تاثیرگذاری است که روابط تجاری ایران را با افغانستان متأثر خواهد کرد. لذا پیگیریِ سیاست تنشزدایی و مذاکره ایران با بازیگران رقیب و بالا بردن آستانه تحریکپذیری کشور و ارتباط منسجم و پیوسته با اقتصاد جهانی اهمیت ویژهای در حفظ سهم ایران از بازار این کشور پیدا میکند. از سوی دیگر تا زمانی که شرایط نااطمینانی و بیثباتیهای دوران گذار در افغانستان پابرجا باشد، چشمانداز روابط تجاری ایران و افغانستان دشوار و مبهم خواهد بود؛ وضعیتی که نامعلوم بودن شکل و ماهیت نقشآفرینیِ چین نیز به آن دامن خواهد زد.
در حوزه ترانزیت، اهمیت افغانستان برای ایران، در پیوند با سه بازیگر دیگر شامل هند، چین و پاکستان معنا پیدا میکند. چین و هند هر دو نظر ویژهای به افغانستان داشته و پاکستان نیز احتمالاً میکوشد تا با کمرنگ کردن نقش رقیب دیرینه خود، هند، در رقابت با ایران قرار گیرد. لذا چشمانداز چنین وضعیتی، در بهترین حالت توسعه با تأخیر بندر چابهار و برآیندهای نامطلوب اقتصادیِ آن و نیز کاهش درآمدهای گمرکی ایران از ترانزیت و صادرات مجدد کالاهای وارداتی به افغانستان خواهد بود؛ درحالیکه پاکستان بخش عمدهای از این درآمدها را به خود اختصاص خواهد داد.
نهایتاً به دلیل احتمال قطع صادرات برق توسط تاجیکستان در اعتراض به حضور طالبان در عرصه قدرت این کشور، در حوزه صادرات انرژی، ایران میتواند از یک فرصت بالقوه برای تصاحب سهم بیشتر از بازار برق این کشور برخوردار شود. اگرچه در یک چشمانداز کلان، کاهش تقاضای کلی افغانستان به دلیل کوچک شدن اقتصاد این کشور میتواند در کوتاهمدت بر صادرات انرژی ایران تأثیر منفی داشته باشد. در حوزه سوخت نیز برتری ایران در تأمین بنزین و گازوییل افغانستان همچنان پابرجا خواهد بود که یک مزیت استراتژیک برای ایران محسوب میشود.
درمجموع، اگرچه به دلیل پیچیدگی شرایط در حال گذار در افغانستان، دستیابی به یک ارزیابیِ دقیق هنوز ممکن نیست، اما در نظر گرفتن نکات کلیدی و مشخصتر در وضعیت جدید افغانستان هم به لحاظ اقتصادی و هم استراتژیک، در سیاستگذاریهای کلان ایران، بهویژه برای بخش خصوصی، یک امر بسیار ضروری خواهد بود.
بر اساس آنچه در این گزارش عنوان شد میتوان به طور خلاصه به چند نکتۀ کانونی و کلیدی اشاره کرد. اول اینکه بیش و پیش از هرچیز، وضعیت روابط اقتصادی ایران و افغانستان تابعی از وضعیت کلی اقتصاد کشور است. بازگشت به برجام و تلاش برای رفع تحریمها شرط اولیه و اساسی برای هرگونه تجارت پایدار است و همانگونه که با آمار و ارقام در این پژوهش توضیح داده شد، افغانستان نیز از این قاعده مستثنی نیست.
علاوه بر این، چین و پاکستان مهمترین متغیرهای آینده تجارت با افغانستان برای ایران خواهند بود. با تسلط طالبان بر افغانستان، در نتیجه روابط نزدیک این گروه با پاکستان، علیرغم بر جا ماندن اختلافاتی مانند اختلافات مرزی و حمایت پاکستان از داعش میان دو کشور، موانع تجاری میان دو طرف کاهش خواهد یافت. بنابراین از یک سو تجارت میان دو کشور توسعه پیدا خواهد کرد و از سوی دیگر بخشی از رقم بالای مبادلات غیررسمی میان کابل و اسلامآباد به مبادلات رسمی تغییر وضعیت خواهد داد. بنابراین، مبنای سیاستگذاری در این حوزه برای ایران باید حفظ توان رقابت (سیاسی و اقتصادی) با پاکستان در کنارِ تلاش برای اقناع چین و همگرا کردنِ آن در یک طرح کلیِ متناسب با منافع ملیِ ایران باشد. به عبارتِ دیگر، ایران باید افغانستان را بخشی از مجموعهای در نظر بگیرد که چین، موتور محرکه و پاکستان، رقیب اصلی ایران در آن مجموعه است. تلاش برای تحمیل روایت و تعریف ایران از افغانستان به چین در مقابل روایت پاکستان، کلیدیترین روند و رفتار ایران در این حوزه خواهد بود.
همچنین با تداوم تحریمهای ایران که سبب کاهش صادرات ایران به افغانستان از نزدیک به 3 میلیارد دلار در سال 1397 به حدود 1.7 میلیارد دلار در سال 1399 شده است، توان رقابتی ایران با پاکستان در حوزه اقتصادی کاهش یافته است.
فارغ از روندهای میان مدت و بلندمدت، بایستی این آمادگی وجود داشته باشد که در کوتاه مدت، روند صادرات کالاهای مصرفی و کالاهای واسطهای ایران به افغانستان دچار اختلال شود. ظهور بازیگران جدید و فرسایش اقتصاد افغانستان مهمترین دلایل این وضعیت هستند. بر اساس آمارهای منتشر شده توسط گمرک ایران، در شش ماهه نخست امسال صادرات ایران به افغانستان 25 درصد در وزن و 10 درصد در ارزش در مقایسه با مدت مشابه سال قبل کاهش پیدا کرده است. این به آن معنا است که در کوتاه مدت، به روشنی روابط تجاریِ دو کشور از وضعیت افغانستان به شکل منفی تأثیر پذیرفته است.
طبق این گزارش، در حوزه صادرات سوخت، ایران هژمونی نسبی خود را حفظ خواهد کرد و در زمینه صادرات برق نیز، در کوتاه مدت آسیب چندانی پیشبینی نمیشود. آینده روابط اقتصادیِ دو کشور در این حوزه در گرو حفظ توان تولیدی و صادراتیِ ایران، شیوه رفتار بازیگرانِ جدید و آینده دو پروژه تاپی و کاسا1000 است. در هر حال، مزیتهای نسبی ایران در این حوزه آسیبپذیری کمتری خواهند داشت. اگرچه سهم ایران از بازار افغانستان از 57 درصد در سال 2017 به حدود 27 درصد در سال 2019 کاهش یافته و در جایگاه دوم بعد از ترکمنستان قرار گرفته است، برتری ایران در تأمین بنزین و گازوییل افغانستان پا بر جا است که مزیت استراتژیک برای ایران را به دنبال دارد.
در نهایت، در بلند مدت چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ استراتژیک، یکی از مهمترین مسائل ایران در مورد تحولات افغانستان به آینده بندر و پروژه ترانزیتی چابهار مربوط میشود. چابهار برای ایران هم یک دستاورد مهم اقتصادی بود و هم ارزش استراتژیک و ژئواکونومیک بالایی برای توسعه روابط با شرق و آسیا، به جز چین داشت. ایران منافع زیادی در درگیر کردن هند در منطقه دارد و هند نیز اشتیاق زیادی برای حضور در خلیج فارس و آسیای مرکزی دارد. وضعیت جدید افغانستان هم به لحاظ اقتصادی و هم استراتژیک، این امکان را به طور بالقوه به چالش میکشد. یک سناریوی معتبر، جایگزین کردن افغانستان با ترکمنستان در امتداد مسیر از چابهار تا ازبکستان خواهد بود تا به این ترتیب، بدون عبور از افغانستان، این مسیر ترانزیتی دریای عمان و اقیانوس هند را به آسیای مرکزی متصل کند.