عربستان پدرخوانده نیست!
عربستان پس از مصاحبه «جرج قرداحی» وزیر اطلاعرسانی لبنان در انتقاد از مداخله این کشور در یمن روابط دیپلماتیک و تجاری خود را با بیروت قطع کرد؛ چراکه این کشور متهم است که تحت سیطره و نفوذ ایران است. سخنان او درباره جنگ یمن اگرچه قبل از اینکه وزیر شود بیان شد، اما نشاندهنده خطمشی رسمی دولت لبنان نیست؛ اما برای پادشاهی عربستان که منتظر کوچکترین اشتباه از سوی لبنان بود، این مساله بهانهای برای اعمال فشارهای جدید است.
به گزارش اقتصادآنلاین، محمود فاضلی پژوهشگر مسائل بین الملل در دنیای اقتصاد نوشت؛ این مانور ضربه بسیار شدیدی به لبنان که در آستانه فروپاشی اقتصادی است، وارد کرد. عربستان به دستور بنسلمان، مجموعهای از اقدامات را که به منزله قطع روابط دیپلماتیک با لبنان است، اعلام کرد. سفیر خود در بیروت را فراخواند و تمام واردات محصولات از لبنان را متوقف کرد. هیچ کمک مالی به یک کشور غیر متعهد ارائه نخواهد شد. عربستان چندین سال است که فکر میکند لبنان زیر سیطره حزبالله قرار دارد. پس از سالها جدایی تدریجی بهنظر میرسد ریاض اکنون متقاعد شده که لبنان یک مورد ناامید کننده است.
این بحران دیپلماتیک، درواقع بحرانی است که ریشههای آن بسیار عمیق و قدیمی است. روابط بین دو کشور از سال ۲۰۱۶ و انتخاب میشل عون بهعنوان رئیسجمهور که با حمایتهای حزبالله صورت گرفت، روابطی خوب نبوده است. در سال ۲۰۱۷ محمد بنسلمان، با فراخواندن سعد حریری نخستوزیر وقت لبنان به ریاض او را تحت فشار قرار داد و مجبور به استعفا کرد؛ چراکه حریری به مماشات با حزبالله متهم میشد. امارات، کویت و بحرین نیز بهدلیل «همبستگی» با عربستان، از این روند پیروی کردند. این روش از بسیاری جهات یادآور محاصرهای است که محور سعودی-اماراتی علیه همسایه خود قطر در ژوئن ۲۰۱۷ اعمال کردند.
دولت لبنان بهدلیل درگیریهای سیاسی بر سر تحقیق درباره انفجار در بندر بیروت فلج است و در این شرایط مساله قطع رابطه عربستان نیز به مشکلات افزوده است. برای بیروت، جدایی از عربستان و پادشاهیهای نفتی خلیجفارس، بسیار مشکل سازتر است، نه تنها به این دلیل که آنها تنها کسانی هستند که قادر به ارائه کمکهای قابل توجهی هستند که کشور بهشدت به آن نیاز دارد، بلکه به این دلیل که صدها هزار لبنانی در آنجا کار میکنند و مرتبا برای خانوادههای خود در لبنان پول میفرستند.
بسیاری اعتقاد دارند نباید انتظار داشت که عربستان بهکمک لبنان بیاید که با بدترین بحران مالی در تاریخ خود مواجه است، در حالی که تحت سلطه گروهی است که اساسا با آن دشمنی دارند. عربستان با پشت کردن به لبنان و جامعه سنیهای این کشور، آنها را تنها گذاشته است. سنیهای لبنان نیز همانند تشکیلات اداری و سیاسی این کشور، دچار بحران شدهاند. بدون حمایت عربستان، جریان «المستقبل» محکوم به فروپاشی است و بخش مهمی از این فروپاشی عملی شده است. شرایط کنونی اقتصاد لبنان، یک شرایط سخت است و این کشور از کمکهای بینالمللی محروم است. بههمین دلیل است که عربستان این برهه زمانی را برای فشار بر لبنان انتخاب کرده است.
اقتصاد آخرین اهرمی بود که عربستان از آن روی لبنان استفاده میکرد؛ زیرا در زمینه سیاسی مدتها بود که سعودیها از «حریری» طلاق گرفته بودند. این بحران برای لبنان موضوع خوبی نیست و بهدلیل وابستگیهای شدید لبنان به پادشاهیهای نفتی منطقه خلیجفارس و عربستان، در راس آنها میتواند برای لبنان گران تمام شود. لبنان بیش از هر زمان دیگر، به انتقال ارز از طریق لبنانیهای خارجنشین نیاز دارد و بیشترین ظرفیت موجود در این زمینه از طریق کشورهای خلیجفارس صورت میگرفت؛ زیرا بیش از ۵۵۰هزار لبنانی در کشورهای این منطقه زندگی میکنند و از این رقم ۳۵۰ هزار نفرشان مقیم عربستان هستند. بانکهای لبنانی بهشدت با کمبود ارز و محدویتهای تامین دلار مواجه هستند.
ریاض رشد قوی و سریع نفوذ اعمالشده از سوی حزبالله را که حامی ایران است، بر لبنان هضم نمیکند. اظهارات وزیر لبنانی که باعث شد عربستان شروعکننده بحران باشد، بهانهای هستند که سرمنشأ آن بنسلمان است و متحدان غربی عربستان را با این کار به حمایت از عربستان دعوت کند. البته واکنشهای بنسلمان «با زور بازو نشان دادن» همراه است که نشان میدهد او نیاز دارد از این وضعیت تحقیر شدگی درآید. بنسلمان که از زمان انتخاب جو بایدن در آمریکا در انزوا قرار دارد، در اجلاس اخیر گروه ۲۰ غیبت داشت. مسائل لبنان به بنسلمان اجازه میدهد خود را نشان دهد. سعودیها از اهرمهای سیاسی و اقتصادی که در اختیار دارند، بهره میبرند.
بنسلمان از طریق ابتکارات شخصی یا بسیار تند وارد عمل میشود و سپس در نهایت رفتارهایش را تعدیل و بهسوی تنشزدایی حرکت میکند. عربستان تواناییهای خود را برای آسیب زدن یا اهرمهایی که در اختیار دارد، به نمایش گذاشته و با پیامهای دیپلماتیکی که رد و بدل شده است، میتوان انتظار داشت که بنسلمان، رفتار خود را تعدیل کند.
مشکل بین عربستان و لبنان، در واقع مخالفت عربستان با نفوذ ایران در لبنان است. جامعه سنیهای لبنان این احساس را دارد که بین حزبالله و شیعیان از یکسو و مسیحیان لبنان، در عمل منزوی شده و به حاشیه رفته است. حزبالله روی طبقات سیاسی لبنان نفوذ بسیاری دارد. آنها خیلی روی حریری سرمایهگذاری کرده بودند و اعلام استعفای او در نوامبر ۲۰۱۴ برای اعمال فشار روی حریری و تغییر موازنه قوا در لبنان و ساقط کردن دولت بود. سعودیها دائما به طبقات سیاسی لبنان هشدار میدهند مادامیکه نفوذ حزبالله معکوس نشود، برخورد ما خویشتندارانه خواهد بود. اینکه عربستان دائما پول به لبنان تزریق کند، ولی حزبالله و ایران از آن بهرهبرداری کند، نمیتواند ادامه داشته باشد.
در خاورمیانه بنسلمان شاهد آن است که «ایران و ترکیه» دو قدرت منطقهای در حال رشد هستند، بنابراین بنسلمان قصد دارد که خود را مطرح کند تا نشان دهد عربستان هم سهمی از این قدرت در اختیار دارد. عربستان در هویت ژئوپلیتیک خود بهعنوان کشوری که «در رأس کشورهای عربی مسلمان» قرار دارد شناخته میشد، امروزه این احساس را دارد که جایگاهش از دست رفته است. روزهایی که عربستان بهعنوان پدرخوانده لبنان عمل میکرد و هر زمان که نیاز مالی داشت به کمک آن میآمد، قطعا به پایان رسیده است.