x
۲۷ / مهر / ۱۴۰۰ ۰۸:۲۸

ناراحتی کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران از انتقادات

ناراحتی کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران از انتقادات

علیرضا جهانبخش می‌گوید بهترین تمریناتش را در روزهای نیمکت نشینی در انگلیس انجام داده و این چالش از او فوتبالیست و انسان صبور و بهتری ساخته است.

کد خبر: ۵۷۲۸۳۲
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از  ورزش سه؛  این روزها بازوبند کاپیتانی تیم ملی بر بازوی هافبک 28 ساله‌ای بسته می‌شود که از اولین حضورش در اردوی تیم ملی قریب به 8 سال می‌گذرد. علی جهان که در دو جام جهانی اخیر یوزها را همراهی کرده حال نقش اصلی سومین صعود پیاپی به جام جهانی را بازی می‌کند. او در چهار بازی اول دور نهایی انتخابی جام جهانی سه گل به سوریه، عراق و کره جنوبی زده و روزهای خوبی را در تیم ملی ایران و باشگاه هلندی‌اش سپری می‌کند.

علی آقا،خیلی زود و در زمانی که هنوز جوونی کاپیتان تیم ملی شدی و دیگه باید علی آقا صدات کنیم.این خوش چه حسی داره؟آیا بازوبند تیم ملی به خودی خود مسئولیت میاره و سنگینی می‌کنه روی دست؟

خب! شاید این صحبت تکراری باشه. من در این مدت سعی کردم اینو دائم تکرار کنم که پوشیدن پیراهن تیم ملی و خدا رو شکر بستن بازوبند در این چند بازی اخیر یه افتخار بزرگ بود. من همیشه از بچگی چنین آرزویی داشتم که بتونم همیشه در خدمت تیم ملی کشورم باشم و باعث خوشحالی مردم بشم و یه عضو کوچیکی از خانواده ملی فوتبال باشم. خداروشکر این اتفاق الان برام افتاده و امیدوارم که ادامه دار باشه. من این تجربه رو در بازی های جوانان و امید داشتم ولی قطعا تیم ملی بزرگسالان در این شرایط و سطح حس متفاوتی داره. مسئولیت سنگینی هست ولی سعی می کنم از تجربه هایی که داشتم استفاده کنم و این وظیفه رو به بهترین شکل انجام بدم. از طرفی هم خدا رو شکر با حضور احسان حاج صفی و کریم انصاری فرد که تجربه خیلی بیشتری دارن شرایط تیمی و محیطی خیلی خیلی مثبته و بچه ها همیشه کمک می کنن. می‌گم هر وقت شرایط اتفاق بیفته و قسمت من باشه که تیم رو زمین ببرم با افتخار این کار رو می‌کنم و سعی می کنم به بهترین نحو انجامش بدم. 

این اتفاق برای ایران خوش یمن بوده و تو با سه گل حساسی که زدی کمک ویژه‌ای کردی به تیم ملی تا صدرنشین گروه باشه.دو گل از این سه گلت با ضربه سر بوده.این چه مهارتی بود که قبلا زیاد ندیده بودیم؟

_بله خب خدا رو شکر یه جورایی خوش یمن هم بوده و تو این چند بازی مقدماتی خوب و مثبت پیش رفته. نمی دونم شاید تمرکزم یه مقدار بیشتره یا احساس مسئولیتم بیشتر شده! نمی دونم راستشو بخواین دلیلش چیه. من از اولین بازی مقدماتی این هدف رو داشتم که بیشتر تاثیر گذار باشم و بتونم بیشتر به تیم ملی کمک کنم. این دومین مقدماتی هست که من دارم بازی می کنم و دوست داشتم که از تجربه های قبلی استفاده کنم تا بیشتر و بیشتر تو اعداد و ارقام تاثیر داشته باشم. خداروشکر این اتفاق تا این لحظه افتاده. راجع به ضربه سر هم آره من تو این چند سال با ضربه سر گل زدم ولی خب کم بوده اما تو 4 تا بازی 2 تا از 3 گلم با ضربه سر بوده. چیزی نیست که براش برنامه ریزی کنم ولی خب خداروشکر اتفاق افتاده و خیلی مثبت بوده.

گل آخرت شبیه ضربات علی دایی بود و با وجود فاصله گلر کره نتونست اون رو بگیره.این تکنیکش چیه؟و آیا تو ذهنت گلی شبیه به این رو داری؟مثلا گل گولیت به شوروی فینال یورو 88؟

_من جالبه اتفاقا در همین اردو بعد بازی با امارات که اومدیم تهران به بچه‌های تیم ملی می‌گفتم که همیشه با بابام بحث فوتبالی که داریم؛ بابا همیشه به من میگن که سعی کن در ضربات ایستگاهی یا حالا در محوطه جریمه جای‌گریت خوب باشه که بتونی از ضربه سرت استفاده کنی و من بعضا به شوخی به بابا می‌گفتم که دیگه نمی‌شه که آدم همه چیزارو داشته باشه تو فوتبال حالا دیگه این ضربه سر رو ندارم و کاریش نمی‌تونم کنم(با خنده) که حالا در این بازی کره هم توانستم با ضربه سر گل بزنم و فکر می‌کنم مهمتر از همه این نتایج تیم ملیه و خداروشکر من می‌تونم حتا کوچک تاثیرگذار باشم در این روند. همونجور که تمام تیم فوق العاده کار می‌کنند و خداروشکر که من هم تاثیر گذار هستم. خب راجع به خود گل من توپ رو دادم به سردار و توپ یه مقدار ازش فاصله پیدا کرد ولی این حس رو داشتم که سردار به توپ می‌رسه و بلافاصله سعی کردم اضافه بشم. من فکر می‌کردم سردار محکم به تیر یک، جایی که مهدی بود بزنه ولی من چون از عقب اضافه شدم نسبت به دفاع کره کنترل بیشتری داشتم که فقط من قبل اینکه ضربه بزنم گوشه سمت چپ رو دیدم چون فاصله گلر با اون گوشه زیاد بود و گفتم اگر محکم به اونجا بزنم شانس گل شدن زیاده که امتحان کردم و خداروشکر هم مسیر خوبی رفت و هم قدرت خوبی داشته که تونست وارد دروازه بشه. راستش رو بخواید گل خاصی به این شکل یادم نمیاد ولی فکر می‌کنم از این نوع گل در رده‌های مختلف زده شده و خداروشکر این سری برای من اتفاق افتاد.

نمیشه این موضوع رو پنهان کرد که دراگان اسکوچیچ در یه فضای بی اعتمادی سرمربی تیم ملی شد. تو خودت بعنوان کسی که تو یه دوره طولانی در تیم ملی هستی روند رو چطور دیدی؟از کجا به کجا رسیدیم و حد پیشرفتمون کجاس؟

تیم ملی الان از نظر نتیجه و شرایطی که وجود داره در اوضاع خوبی هست و خداروشکر ما صدر جدولیم، دو امتیاز با تیم دوم جدول اختلاف داریم و می‌تونیم این روند خوب رو ادامه بدیم. قطعا همیشه انتقاد خوبه ولی انتقادی که مثبت باشه و بتونه در بحث موفقیت کمک کنه. مخصوصا وقتی بحث ملی می‌شه، آرامش تیم باید حفظ شه و خداروشکر الان تیم نتیجه گرفته و یه مقدار این انتقادات ناملایمه و به تیم ملی ضربه می‌زنه.

قطعا ایراداتی می‌شه گرفت و می‌شه این‌ها رو درست کرد و امیدوارم نظرات و انتقادات مثبت باشه تا بتونه به تیم ملی کمک کنه تا بخواد انرژی منفی باشه یا تاثیر منفی در روندمون داشته باشه.

خیلی از کارشناس‌ها از الان دارن درباره صعود از دور مقدماتی جام جهانی حرف می‌زنن درحالیکه ما هنوز بازیهای سختی پیش رومونه ازجمله همین دو بازی خارج از خونه پیش رو.نظرت چیه در این باره ؟

_درسته ما صدر جدولیم و شرایط‌مون خوبه ولی قطعا چیزی تموم نشده و شرایط صعود هنوز قطعی نیست و همه تیم‌ها تمام تلاش‌شون رو می‌کنن و هر بازی بیرون خونه فوق العاده سخته. لبنان در خونه بازیش رو برد و نشون می‌ده بازی در لبنان سخته و به خاطر همین هیچ چیز از پیش تعیین شده نیست، شش تا بازی داریم و بچه‌ها در تیم می‌دونن چیزی قطعی نیست و تمام تلاش‌مون رو می‌کنیم در بازی‌های پیش رو بیشترین امتیازات رو کسب کنیم. شاید تایمی که آقای اسکوچیچ آمد شرایط مثبتی با توجه به اتفاقات مربی قبلی نبود ولی بحرین را با خوشی رد کردیم و به این مرحله اومدیم. جایی که حق‌مون بود و خیلی برای تیمی مثل ما پیش پا افتاده بود و به نظرم اینکه در دور اول انتخابی دردسر داشته باشیم خیلی جالب به نظر نمی‌رسه ولی ما این دوره رو گذروندیم و الان می‌بینید که در دور نهایی هم تیم خوب نتیجه می‌گیره. اتفاق هایی که پیرامون تیم میفته کمتر اهمیت داره و الان تیم در آرامشه و امیدوارم حفظ بشه و تیم خوبی داریم و میکسی از جوون‌ها و با تجربه‌هاست و می‌تونه خیلی کمک کننده باشه و همه این‌ها با آرامش تیم ملی به روند رو به جلو و مثبتی تبدیل می‌شه.

از این حرفها که بگذریم، بازی ایران و کره محل دیدار تو با سون شد.آیا دوستی خاصی با هم داشتین یا چیزی قبلا بینتون رد و بدل شده بود؟

با سون در بازی‌های ملی‌ای که انجام دادیم، هر سری رابطه خوبی داشتیم و در انگلیس هم تایم‌هایی که هم را دیدیم رابطه‌مون مثبت بوده و رابطه حرفه‌ای و مثبتی داریم و آن روز هم او از من راجع به شرایط هلند پرسید و من از شرایط انگلیس سوال کردم و او گفت خوش‌حاله که من دارم بازی می‌کنم و می‌گفت مهمه که در این سن بازی کنیم و خودش هم از شرایطش در تاتنهام راضی بود و یکم از مربی جدیدشون صحبت کرد و کمی هم راجع به بحث ملی حرف زدیم.

وقتی خبر کرونای سون اومد همه گفتن آخ علی هم لابد کرونا می‌گیره.چقدر بهت پیغام دادن در این باره و آیا تست دادی؟ترسیدی یا نه؟

در مورد بحث کرونا هم من صبح که بیدار شدم کلی مسیج و زنگ از دوست و فامیل داشتم و تازه متوجه شدم داستان چیه و رفتم اخبارو چک کردم که بله این اتفاق افتاده ولی خودم خداروشکر حالم خوب بود و واکسن رو زدم و مشکل خاصی نبود و از اینجا از همه کسایی که نگران بودن تشکر می‌کنم. این نشون می‌ده مردم ما متفاوت هستن و اهمیت می‌دن و کسایی که برای کشور تلاش می‌کنن براشون مهمه و از صمیم قلب از اونا تشکر می‌کنم.

اوضاع تو فاینورد چطوره بعد از اتمام حضورت در انگلیس؟با اونچه که از سر گذروندی چجوری کنار میای؟این یه تجربه بزرگ بود یا مثلا یه ناکامی؟و چه تاثیری در آینده‌ت داره چه در زندگی و چه در کارت. چیا بهت اضافه کرد که بگی اینو یاد گرفتم ازش؟

خداروشکر اوضاع تو فاینورد خوبه و خیلی راضیم. من قبلا هم راجع به این گفتم که یک تصمیمی باید گرفته می‌شد و بالا پایین کردم شرایط رو و تصمیم گرفتم به فاینورد برم. رابطه‌ام با سرمربی و بچه‌ها خوبه و بالاخره این تیم در هلند بزرگ و ریشه داره و وجود خود سرمربی‌مون و هواداران که هر بازی پنجاه هزار نفر اومدن و این حسی بود که در این دو سه سال دلم براش تنگ شده بود و خیلی خیلی مثبته. راجع به انگلیس و اتفاقاتی که افتاد ساعت‌ها می‌شه صحبت کرد و به وقتش صحبت می‌کنم و وارد جزییات می‌شم و اتفاقاتی که در این دو سال آخر برام افتاد و مسائلی که خیلی‌ها درباره‌اش نمی‌دونن رو می‌گم. فراز و نشیب زیاد داشته ولی من خیلی چیزها یاد گرفتم، هم به عنوان فوتبالیست هم به عنوان انسان. در بحث فوتبالی یاد گرفتم تلاشم رو بیشتر کنم و از لحاظ فنی در دوسال قبل بهترین تمرین‌های زندگیم رو انجام دادم و بهترین فرم را داشتم و هیچوقت در زندگیم انقدر خوب تمرین نکرده بودم و همه جوره تمام تلاشم رو کردم که نشون بدم که می‌تونم در این سطح بازی کنم ولی خیلی از مسائل باعث شد این اتفاق نیفته که نمی‌خوام الان حرف بزنم و در یک تایم مناسب از همه‌اش صحبت می‌کنم و به عنوان یک انسان هم یاد گرفتم صبور تر باشم و بیشتر تلاش کنم و هیچوقت کم نیارم و نظرات شخصی و سلیقه‌ای روی من تاثیر منفی نذاره. انسان‌ها تصمیمات مختلف می‌گیرن و این‌ها نباید روی زندگی ما تاثیرگذار باشه. من همیشه خودم رو به اون بالایی سپردم و از بنده‌اش چیزی نمی‌خوام و این چیزها باعث می‌شه آدم کامل تر بشه و بیشتر یاد بگیره.

این که آدم تو لیگی مث انگلیس گرونترین بازیکن تیم باشه و البته از ایران اومده باشه خودبخود تناقض بزرگیه.آیا هیچوقت حس کردی که به واسطه اومدنت از کشوری که اسمش توی فوتبال دنیا خیلی بزرگ نیس در حقت اجحاف میشه؟


راجع به اینکه از یک کشوری اومدم که در فوتبال خیلی بزرگ نیست و اجحاف شده، جزوی از آن چیزی است که باید به موقع درباره‌اش صحبت کنم و وارد جزئیات بشم و خیلی مسائل مشخص می‌شه ولی اجازه دهید تایمش برسه. تیم‌مون امسال در لیگ خیلی خوبه و در کنفرانس لیگ صدر جدولیم در گروه‌مون و در لیگ هم با یک بازی کمتر سومیم و می‌تونیم خودمون رو به آژاکس نزدیک کنیم. یه ماه دیگه بازی رو در رو با آژاکس داریم و من خیلی پایان این فصل رو مثبت می‌بینم و به امید خدا می‌ریم که در هر سه جام هم لیگ، حذفی و کنفرانس شرایط خوبی داشته باشیم.

راستی تو بازی عراق با ادووکات سرمربی سابق فاینورد حرف زدی؟ نپرسیدی که چرا دوباره به فوتبال برگشت بعد اون گریه و خداحافظیش؟

جالبه بازی با عراق ما با دیک ادووکات در یه پرواز بودیم از قطر به آمستردام و راجع به مسائل مختلف صحبت کردیم و او می‌گفت نکته مثبت تیم شما این است که بازیکناتون در اروپا بازی می‌کنن. او گفت خیلی تفاوت‌ها بین دو تیم وجود داره و می‌گفت کار در عراق براش سخته ولی در این سن و بعد از خداحافظی دنبال یه چالش جدید می‌گرده. جالب اینکه با دو تیمی بازی کردیم سرمربی‌هاشون هلندی بودن، چه دیک ادووکات و چه فن مارویک که من بعد از بازی ها با هردوتاشون صحبت کردم. با فن مارویک هم صحبت‌ها مثبت بود و از کیفیت تیم و بازیکنان‌مون می‌گفت و هر دو از تیم و بچه‌ها و در اروپا بازی کردن‌شون تعریف مثبت کردن.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x