خطر جنگ داخلی در افغانستان، ایران را تهدید می کند
آینده افغانستان چه خواهد شد؟ چقدر صلح به این بوم نزدیک و چقدر ممکن است درگیریهای داخلی ادامه پیدا کند و جنگ داخلی در این سرزمین دامن بگستراند؟
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق،ایران در این بین چه نقشی ایفا کرده و چه میتواند بکند؟ اینها را با فرزاد رمضانیبونش، تحلیلگر مسائل منطقه که روی افغانستان متمرکز است، در میان گذاشتیم. او در ابتدا به هشدار اخیر ژنرال ارشد آمریکایی درباره فوران جنگ داخلی در افغانستان، همچنین افزایش نگرانیها درباره رویکرد طالبان و امنیت در افغانستان اشاره و ابراز نگرانی میکند که «خطر جنگ داخلی در این کشور مدنظر بسیاری باشد». این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
هیچ نیرویی مقابل طالبان مقاومت نکرد غیر از پنجشیریها. تصویر نظامی افغانستان فعلی چگونه است؟
دلایل شکست ارتش افغانستان مختلف و گوناگون است. بنا بر مصاحبه یاسین ضیا، رییس ستاد پیشین ارتش افغانستان، با شبکه افغانستاناینترنشنال غلبه طالبان یک شکست نظامی نبود، اما در درجه اول ریشه در شکست سیاسی و خیانت سیاستمداران داشت. بااینحال بخشی از نیروهای ارتش در مناطق مختلف پنهان شدهاند و هنوز در حال آمادگی برای تعیین تکلیف شرایط هستند.
شکلگیری مجدد نیروهای ارتش افغانستان و بازگشت برخی از بازماندگان نیروی هوایی ارتش میتواند برتری را در مقابل طالبان افزایش دهد. در این حال تصفیه بازماندگان ارتش توسط طالبان نیز میتواند نقش مهمی در افزایش مخالفت با طالبان و کمک به تشدید جنگ داخلی ایفا کند. حدود ۴۰ فروند هواپیما و هلیکوپتر عملیاتی به تسلط طالبان درآمده است، اما اگر نظامیان به وابستگیهای قومی و قبیلهای خود برگشته و رهبری شبهنظامیان محلی را در دست بگیرند، تهدید جنگ داخلی سنگینتر خواهد شد.
در پی پیشروی برقآسای طالبان در افغانستان و سقوط کابل، جبههای از مقاومت در برابر طالبان در دره پنجشیر در شمال شرقی کابل شکل گرفت که احمد مسعود، پسر احمدشاه مسعود به چهره اصلی آن تبدیل شد. در چند هفته گذشته طالبان با حمله به پنجشیر عملا به فشار گسترده پرداخت، اما نتوانست موفقیت عمدهای کسب کند.
وضعیت پنجشیر چگونه است و جریانهای مقاومت دیگر میتوانند به آنها بپیوندند؟
از نظر نظامی، دسترسی به دره پنجشیر دشوار است. این منطقه در دهه ۱۹۹۰ به دست طالبان نیفتاد و قبل از آن نیز به اشغال نیروهای ارتش شوروی درنیامد. اکنون نیز مقاومت چریکی در پنجشیر و استانهای اطراف وجود دارد.جبهه مقاومت هزاره که درحالحاضر مقر آن در بهسود است، اگر بر دامنه مخالفت خود بیفزاید، میتواند نقش مهمی در افزایش جنگ داخلی داشته باشد.
هرچند درباره توانایی طالبان در ایجاد یک دولت توانمند مرکزی و قابلاعتمادبودن طالبان تردیدهایی وجود دارد، اما در مقابل جبهه مقاومت به رهبری احمد مسعود قرار است ساختار «حکومت انتقالی مردمسالار و پاسخگو» را اعلام کند.
در این بین با حمایت شخصیتهایی مانند حزب جمعیت اسلامی، صلاحالدین ربانی، عبدالرشید دوستم، عطامحمد نور و شورای مردم شمالی، مخالفان ممکن است بتوانند دوباره نیرو بگیرند. اگر طالبان نتوانند توانایی خود را در ارائه خدمات و امنیت روزانه ثابت کنند، مشروعیت از بین میرود و نارضایتی برانگیخته میشود. بعد از پیام احمد مسعود و فراخوان برای «قیام عمومی» مردم، تمایل به مقاومت در بخشی از مردم افغانستان به وجود آمده است.
شهروندان افغانستانی نیز در فضای مجازی واکنشهای بسیار تندی به حضور مستقیم و غیرمستقیم پاکستان نشان دادهاند. چنانچه تظاهرات افغانستانیها در ایران، اروپا و آمریکا، کابل، بدخشان، ننگرهار، هرات، پروان و دایکندی علیه طالبان و پاکستان وجود داشته است. افزایش اعتراضهای مدنی در کنار تداوم درگیریهای نظامی میتواند سبب تحریک مخالفان به مقابله بیشتر با طالبان و تشدید جنگ داخلی شود. در صورت تداوم جنگ میان طالبان و جبهه مقاومت ملی، گروههای پیکارجویی مانند داعش و القاعده نیز وارد معرکه خواهند شد.
یکی از اصلیترین مباحث فعلی از منظر حقوق بینالملل این است که آیا کشورهای دیگر طالبان را مورد شناسایی بینالمللی قرار میدهند؟ اگر این اتفاق رخ دهد، طالبان افغانستان را به سمت آرامش خواهد برد یا اینکه جنگهای داخلی تشدید میشود؟
امرالله صالح، با استناد به مفاد قانون اساسی افغانستان، خود را سرپرست رییسجمهوری افغانستان اعلام کرد. همچنین احمد مسعود، با یادآوری جنبش اتحاد شمال در پنجشیر، تقاضای کمکهای بینالمللی کرده است. طالبان اکنون تلاش میکند احتمال شناسایی بینالمللی خود را افزایش دهد، اما تأکید بیشتر کشورها به تشکیل حکومت فراگیر توسط طالبان با گروهها و نیروهای دیگر است. در این بین توجه بیشتر بازیگران منطقهای و بینالمللی به حمایت از مخالفان طالبان میتواند توان مانور را در مقابل آنها افزایش دهد. همچنین خطر گستردهشدن جبهه مقاومت ملی میتواند توجه بیشتر بازیگران بینالمللی را به خود جلب کند. بسیاری دیگر از کشورها از تبدیلشدن افغانستان به «پایگاهی تروریستی» و احتمال تولد و بازتولید تروریستهای بینالمللی و صدور آنها به منطقه و فرامنطقه و رشد اسلامگرایان افراطی نگران هستند.
بااینحال حضور جنگجویان بینالمللی میتواند احتمال شناسایی طالبان را به نفع امرالله صالح کمتر کند. در این بین عدم شناسایی طالبان در کوتاهمدت سبب توجه بسیاری از بازیگران به جبهه مقاومت ملی خواهد شد. این امر در کنار تصمیم درباره نماینده دائمی افغانستان در سازمان ملل میتواند نقش مهمی در کاهش برتری طالبان داشته باشد.
اما طالبانی که از آنها صحبت میکنیم یک گروه یکدست نیست و انشعاباتی دارد. جناحهای مختلف این گروه چقدر میتواند وضعیت را به سمت جنگ داخلی پیش ببرد؟
بله، جناحهای مختلف با دیدگاههای بسیار متفاوت در طالبان وجود دارد. تقابل دو جریان پشتون «درانیها» و «غلزایی» ممکن است در بین طالبان نیز اتفاق بیفتد. گاه عقاید طالبان، آمیزهای از برداشت سطحی آنها از اسلام و اعتقادات، آداب و رسوم قومی و قبیلهای پشتون یا پشتونوالی است. طالبان با خطر مخالفت رهبران میانی خود درباره واگذاری بخشی از قدرت یا تصمیمهای مهم دیگر روبهرو است. سپردن امنیت به دست شبکه حقانی، به کاهش توان جناح عملگرا و میانهرو در کابل منجر شده است. همچنین تنشها در نوع نگاه به بحرانهای مختلف ممکن است افزایش یابد. این اختلافها میتواند خطر وقوع «جنگ داخلی» را بسیار بیشتر کند. اگر جناحهای تندرو در درون طالبان در برابر هرگونه تغییر بهشدت مقاومت کنند، هزاران نیروی غیرپشتون طالبان ممکن است به نفع مخالفان و تقویت درگیری داخلی تغییر رویکرد دهند.
البته این را نباید از نظر دور داشت که در واقعیت طالبان نمیتواند هرچه اراده کند، محقق کند. محدودیت در تأمین منابع اقتصادی مهم است. در جامعه افغانستان تفاوتهای عمدهای پیداست. تغییرات فرهنگی و افزایش انتظارات معیشتی و رفاهی در افغانستان با توان طالبان بسیار متفاوت است. طالبان با مشکل مالی و لجستکی مواجهاند و کمکهای جهانی نیز قطع شدهاند. همچنین خطر سه میلیون نفر آوارهشده و نیاز حدود ۱۴ میلیون نیازمند به کمک و افزایش موارد ابتلا به کووید۱۹ چالش مهمی است. اگر طالبان نتواند اقتصاد را سروسامان دهد و تحریمها آغاز شود در آن صورت خطر افزایش شورش و جنگ داخلی بیشتر خواهد شد.
تقریبا همه جناحهای طالبان خواهان یک سیستم متمرکز، مرکزی و قوی هستند؛ بااینحال، فاصله واقعیت با ایدههای طالبان زیاد است. طالبان تنها بهعنوان گزینه آخر به تشکیل دولتی فراگیر تن میدهد. هرچند طالبان حکومت تکحزبی خود را «موقت» اعلام کرده ولی اتهامها درباره کشتار غیرنظامیان، «جنایت جنگی»، بازرسی خانه به خانه و نقض گسترده حقوق بشر میتواند بر افزایش مخالفت و خطر گستردهشدن جنگ داخلی بیفزاید. در این بین در بسیاری از مناطق مردم مسلحاند و قبل از رسیدن طالبان اسلحه و مهمات به دست مردم افتاده است. با حجم زیادی از اسلحه در دست مردم، خطر قیام وجود دارد. شروع جنگ تمامعیار از سوی طالبان، جنگ را به سایر نقاط کشور بهویژه ولایات شمالی، شمال شرقی، شمال غربی و مرکزی نیز گسترش داده و کشور را درگیر جنگ داخلی میکند و حتی به طرف تجزیه خواهد کشاند.
علاوه بر طالبان این نگرانی وجود دارد که داعش نیز در افغانستان سیطره پیدا کند؛ رابطه طالبان با داعش و گروههای تروریستی دیگر چطور خواهد بود؟
بر اساس گزارش سازمان ملل متحد در ماه ژوئن، بهتازگی بین هشت هزار تا 10 هزار جنگجوی تروریستی خارجی وارد افغانستان شدهاند. برخی از آنها از القاعده یا داعش حمایت میکنند؛ بااینحال در نوع رابطه طالبان با گروههای ترویستی ابهامهایی وجود دارد و اگر این رابطه تقویت شود، عملا عدول طالبان از معیارهای «جهاد» برای فرماندهان و جنگجویان این گروه، خطر جداشدن تندروها و جنگجویان این گروه و پیوستن به گروههای تندروتر را دارد. این امر نگرانی جامعه بینالمللی را بیشتر کرده و بر میزان دخالت و نقش بازیگران خارجی و همچنین گسترش جنگ داخلی میافزاید.
با همه تفاسیری که از مختصات افغانستان امروز دادید، ایران در همسایگی افغانستان با وضعیت مبهمی مواجه است. برخی معتقدند ایران طالبان را به رسمیت خواهد شناخت. شما در این مورد چه تصوری دارید و به نظر شما چشمانداز آینده روابط ایران و طالبان چگونه خواهد بود؟
عملا در یک سال گذشته دو محور اصلی، اول مقابله با آمریکا بهعنوان دشمن مشترک و دوم بحث مقابله با داعش در افغانستان باعث شد طالبان و تهران روابط خود را به هم نزدیکتر کنند. در واقع طالبان سعی کرده با حمله به مواضع داعش تا حدودی اعتماد آمریکا و همسایه خود یعنی ایران را در این مسئله جلب کرده و گام مثبتی را به منصه اجرا بگذارد. اکنون با نظر بر نوع نگرش طالبان به مقاومت پنجشیر، فارسیزبانان این کشور، بهویژه شیعیان افغانستان و کابینهای که قرار بود یک دولت فراگیر باشد، ابهامهایی درباره این وعدهها دیده میشود که با واکنش منفی افکار عمومی جامعه ایران هم مواجه شده است. همانطور که دیدیم چندی پیش انتقادهای مقامات ایرانی نیز نسبت به طالبان بیشتر شده است. در اینجا اگر طالبان نتواند قولهایی را که از پیش داده، بهدرستی انجام دهد، عملا ما شاهد تغییر موضع دولتها ازجمله ایران نسبت به آنها خواهیم بود. بهطور کلی باید منتظر عملگرایی طالبان باشیم که در کوتاهمدت رفتار بازیگران منطقهای بهویژه ایران نسبت به خود را تعیین خواهد داد. اما خطر جنگ داخلی در افغانستان، برای ایران نگرانکننده و بهمثابه عنصری تهدیدزاست. با این اوصاف منافع ملی، هویتی و ژئوپلیتیکی ایران باید نسبت به همه بازیگران افغانستان در این کشور غلبه داشته باشد. طالبان هرچند تغییر اندک راهبردی و گسترده تاکتیکی کردهاند اما این تغییرات از سوی طالبان نباید ایران را دچار فریب کند. باید با نگاه دقیقتری طالبان را بررسی کنیم و نگذاریم سیاست خارجی ایران بازنده تحولات افغانستان تلقی شود.