طلاق بهخاطر یک عکس
لعیا و خسرو دو سال بیشتر با هم زندگی نکرده بودند که پایشان به دادگاه خانواده تهران باز شد اما به یک دلیل ساده و عجیب؛ لعیا از اینکه شوهرش عکسی از او در فضایمجازیاش منتشر نمیکند، ناراحت بود و همین ناراحتی و اعتراض درنهایت زندگی مشترک این زوج جوان را بههم ریخت.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از جام جم، خسرو که ۲۵ساله است، وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: دو سال است که با لعیا ازدواج کردهام. او از همان روزهای اول رفتارهای بچگانهای داشت و من هم سعی میکردم تحمل کنم ولی از چند ماه پیش روی مسالهای عجیب و غریب پا فشاری کرد و زندگی مان را بههم ریخت.
لعیا مرتب میگفت که چرا عکسی از او در صفحه اینستاگرامم منتشر نمیکنم. من دلم نمیخواهد عکس شخصی با همسرم را در فضایمجازی منتشر کنم ولی لعیا گوشش به این حرفها بدهکار نبود و میگفت از روی عمد اینکار را میکنم برای اینکه متاهل بودنم را از بقیه پنهان کنم. باور میکنید که ما در این مدت هر شب سر همین موضوع با همدیگر دعوا داشتیم. یکبار پیجم را بستم، یکبار گوشیام را به لعیا داده و گفتم برای خودت اما هیچکدام از این کارها فایدهای نداشت. او فقط میگفت باید عکس او را در پیجم بگذارم.
در صورتیکه من در پیج اینستاگرامم اکثر همکارانم هستند و دلم نمیخواهد عکس شخصیام را در آنجا منتشر کنم ولی لعیا از آنجاییکه همیشه لجباز بوده، اینبار هم دست از لجبازی برنداشت و همین مساله را آنقدر بزرگ کرد که کار به کتککاری و قهر کشیده شد و درنهایت هم فهمیدم این زندگی فایدهای ندارد.
ما خیلی زود ازدواج کردیم و هنوز پخته نشدهایم. همین رفتارهای بچگانه زندگیمان را نابود کرد. هرچه سعی کردم زندگی مشترکمان را حفظ کنم فایدهای نداشت. این زن با من سر لج دارد و بیدلیل زندگیمان را به میدان جنگ تبدیل کرده. من هم دیگر خسته شدهام و میخواهم برای همیشه از او جدا شوم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم خودش هم مرد لجبازی است. او در پیج اینستاگرامش کلی عکسهای شخصی منتشر میکند. حتی عکس با خواهرش هم را گذاشته ولی هیچ عکسی از من نمیگذارد. انگار که بخواهد مرا پنهان کند.
دلیلش این نیست که نمیخواهد عکس شخصی بگذارد چون او کلی عکس با دوستان و خانوادهاش منتشر میکند ولی به من اهمیت نمیدهد. به نظرم این بیاحترامی است ولی هرچه به او میگویم فایدهای ندارد و سعی میکند مرا بیشتر آزار دهد. چند ماه است سر این موضوع با هم دعوا داریم ولی او حاضر نیست کوتاه بیاید. برای دلخوشی من هم که شده اهمیتی به نظر من نمیدهد و برای اینکه دعوا نکنیم حاضر نشد کوتاه بیاید.
خسرو زندگیمان را نابود کرد و من فقط یک خواسته کوچک داشتم و او میتوانست به این خواسته اهمیت بدهد ولی اوضاع را بدتر کرد. من هم دیگر خسته شدهام و دلم نمیخواهد در کنار چنین مرد خودخواهی زندگی کنم. اگر من برایش اهمیت داشتم یک قدم کوچک برمیداشت و اجازه نمیداد چنین موضوع کوچکی زندگیمان را نابود کند.
در پایان نیز قاضی این زوج را به مرکز مشاوره خانواده معرفی کرد و از آنها خواست با یک مشاور مشورت کنند تا شاید مشکلشان حل شود.