مروری بر تجارب مواجهه با فناوری های نوظهور در ایران (۱)
هر محیط و فضای جدیدی که برای انتقال اطلاعات ایجاد میشود، موجب واکنشهایی از سوی کسانی خواهد شد که در برابر آن احساس خطر میکنند. به همان اندازه که اکنون اینترنت به عنوان یک رسانه تاثیرگذار و فراگیر، تهدیدی برای حاکمیتهای ملی تلقی میشود، رادیو نیز از همان ابتدای معرفی، چنین تلقی میشد.
زمانی که پانصد سال پیش، انقلابی در صنعت چاپ رخ داد، نیز موجب واکنش از سوی حاکمیتها شد. حتی زمانی که کبوترهای خانگی یک فناوری اولیه برای حمل یک پیام بودند، نمونههایی از واکنشها و کنترلها وجود داشته است! بنابراین، در طول تاریخ، هر شیوه جمعآوری یا انتقال اطلاعات جدید، موجب واکنش خاص خود از سوی حاکمیتها شده است.
منرو پرایس (مدیر مرکز مطالعات ارتباطات جهانی دانشگاه پنسیلوانیا)، چرایی چنین واکنشهایی را با مفهوم «بازار وفاداری» شرح میدهد. بازار وفاداری، بازار معامله هویت است و «فروشندگان» این بازار، همه کسانی هستند که با استفاده از رسانهها، افسانهها، رویاها، تاریخ و به طور کل، هویت را عرضه میکنند. عرضه هویت میتواند برای آنها به نوعی از قدرت و ثروت تبدیل شود و مدیریت این بازار، موجب گردهم آمدن مجموعهای از ایدهها و روایاتی میشود که توسط یک گروه یا ائتلاف غالب، برای حفظ قدرت مورد استفاده قرار میگیرد. «خریداران» این بازار، شهروندان و مصرفکنندگان اطّلاعات، تبلیغات و اخبار منتشر شده از سوی رسانهها هستند. این مصرفکنندگان، برای دریافت هویّتها، هزینههایی را «پرداخت» میکنند که در مفاهیم و شیوههای «وفاداری» یا «شهروندی»، معنا مییابد. از جمله این پرداختها و هزینهها، میتوان به اقامت و اطاعت از قوانین یک کشور، اشاره کرد. بنابراین، کنترل بسیاری از کشورها بر نحوه مشارکت افراد در این بازار، شرط دستیابی و حفظ ثبات سیاسی در آن کشورها بوده است.
در رویکرد بازار وفاداری، هویت ملی، مجموعهای از نظرات سیاسی و نگرشهای فرهنگی است که به حفظ ساختار قدرت کمک میکند و بنابراین، اقدام به سیاستگذاری و تنظیم مقررات رسانهها، به عنوان ابزاری برای حفظ یا تقویت هویت ملی توجیه میشود. در ایران نیز سیاستگذاری رسانهها عمدتا با حفظ فرهنگ و هویت ملی و نگرانیهای مرتبط با آن، گره خورده است.
بنابراین، ترس از دست دادن بازار وفاداری را میتوان عامل اصلی شکلگیری گفتمان «فناوریهراسی» در مواجهه با فناوریهای نوین ارتباطی بهشمار آورد که یک هراس تاریخی بوده و به عصر جدید و فناوریهای آن منحصر نمیشود. بهعنوان نمونههایی از سابقه فناوری هراسی و مقاومت در برابر پذیرش و همهگیر شدن فناوری در ایران، میتوان به ممنوعیت خرید و نگهداری دستگاه چاپ و رادیو در دوران قاجار و پهلوی اشاره کرد. ابراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب»، از مخالفت عین الدوله با همگانی شدن تلگراف سخن گفته است و دلیل اصلی آن را ترس حاکم از تجمع رعایا در برابر تلگرافخانهها، آگاهی از احوالات یکدیگر و شورش علیه سلطنت، بیان کرده است.[1] در دوره پهلوی نیز نصب شدن آنتن رادیو بر روی پشت بام مجوز شهربانی را لازم داشت. اما به مرور زمان، استفاده از رادیو در میان مردم رایج شد و مجوز گرفتن از شهربانی بیمعنی و قید اجازه گرفتن لغو شد.[2]
با ورود فناوریهای مدرن و ظرفیت آنها در غلبه بر مرزها، نگرانی و هراس از فناوری، تشدید شد. بهویژه آنکه تاریخچه دیرینهای از تلاشهای کشورها برای تأثیرگذاری بر کشورهای دیگر از طریق اطلاعات و رسانهها وجود دارد. تلاشهای خارجی، هویت و وفاداری در داخل مرزهای یک کشور را تحت تاثیر قرار میدهد و به همین دلیل است که دولتها، چه دموکراتیک و چه اقتدارگرا، مدتهاست که نگران تأثیر روایتهای رقیب هستند. چنین نگرانیهایی بهویژه برای کشوری همچون ایران پس از انقلاب که همواره در معرض تأثیر روایتهای رقیب شبکههای متعدد خارجی قرار داشته، دوچندان بوده است.
حاصل آنکه این ترسها و نگرانیها، عمدتا متاثر از دلایل و دغدغههای فرهنگی و امنیتی بوده است[3]. اما در عمل همواره به طی کردن چرخهای معیوب در مواجهه تاریخی ایران با فناوریهای نوظهور و منازعه دو گفتمان «فناوریهراسی» و «پذیرش ابزارگرایانه» منجر شده است. در ادامه، چگونگی طی کردن این چرخه معیوب در تجربه تاریخی مواجهه با فناوریهای رسانههای ویدئو، ماهواره، اینترنت و رسانههای اجتماعی مرور خواهد شد.
گفتمان «فناوری هراسی»؛ سیاست «انکار، ممنوعیت و مسدودسازی»
ویدئو: در رابطه با ورود ویدئو به ایران و فناوری هراسی پیرامون آن، باید اشاره کرد که در حالی که پیدایش و ظهور ویدئو در جهان به دهه ۱۹۸۰ میلادی بازمىگردد، ظهور آن در ایران، همچون دیگر رسانهها، در مقایسه با جوامع غربى، با تأخیر صورت گرفته است. این فناوری رسانهای در واپسین سالهاى عمر رژیم پهلوی، به ایران وارد شد و بهصورت محدود در اختیار درباریان و ثروتمندان قرار داشت. در این زمان، اثرى از این رسانه نوظهور در جامعه و میان مردم دیده نمىشد. با پیروزى انقلاب اسلامى و کاهش رونق رسانههاى جمعی همچون تلویزیون و تعطیلی سینماها، زمینه رشد و توزیع نوارهاى ویدیوئى فراهم شد. استفاده از ویدئو نخست در میان قشر مرفّه و طبقات بالاى جامعه شیوع یافت و دیرى نپایید که بیشتر مردم با این رسانه جدید آشنا شدند و ورود دستگاههاى ویدئو به کشور سرعت گرفت. بنا بر آمار منتشره، تنها در فاصلهی تیرماه ۱۳۵۸ تا شهریور ۱۳۵۹ شمسی، حدود ۴۳۰ هزار دستگاه ویدئو وارد کشور شده است. در چنین شرایطی، گفتمان فناوریهراسی با تاکید بر تاثیر منفی فیلمهای مضر و غیراخلاقی شکل گرفت و بهدنبال آن، سیاست منفعلانه «ممنوعیت و مسدودسازی» دنبال شد. دولت، به گونهاى شتابزده ورود ویدئو را به داخل کشور ممنوع اعلام کرد و دلیل این تصمیم جلوگیرى از پیامدهاى زیانبار فرهنگى، سیاسى و اقتصادى ویدئو عنوان شد. مدتی پس از آن و در سال ۱۳۶۲ نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به عنوان گامى براى مبارزه با تهاجم فرهنگى، فعالیت ویدئوکلوپها را ممنوع کرد. بدینترتیب، تقریباً از سال ۱۳۶۲ تا سال ۱۳۷۲ در اختیار داشتن و خرید و فروش دستگاههای پخش ویدئو و نوارهای VHS یا بتامکس در ایران ممنوع بود.
ماهواره: تجربه رواج گفتمان «فناوریهراسی» در هنگام ورود ماهواره به ایران نیز تکرار شد. در حالی که ماهواره از سال ۱۳۷۱ به ایران وارد شد، سیاستگذاری در خصوص آن تا سال ۱۳۷۳ با بلاتکلیفی و انکار همراه بود. در سال ۱۳۷۳ و در حالی که تنها یک سال از برداشتن ممنوعیت ویدئو میگذشت، مجلس چهارم قانون "ممنوعیت بکارگیری تجهیزات دریافت از ماهواره" را تصویب کرد. بر اساس این قانون ورود، توزیع و استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره جز در مواردی که قانون تعیین کرده است ممنوع اعلام شد. همچنین، وزارت کشور موظف شد که با استفاده از نیروهای انتظامی و یا نیروی مقاومت بسیج در اسرع وقت نسبت به جمعآوری تجهیزات دریافت از ماهواره اقدام نماید. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، مهمترین دلیل اتخاذ رویکرد ممنوعیت در مواجهه با ماهواره، جلوگیری از علنی شدن و رسمیت دادن به استفاده از برنامههای ماهواره بوده است. در بخشی از این مصوبه مجلس آمده است: «کلیه دستگاههای فرهنگی کشور موظفند اثرات مخرب استفاده از برنامههای منحرفکننده را در جامعه تبیین نمایند» که تاثیر رواج گفتمان فناوریهراسی در اتخاذ این سیاست را نشان میدهد.
اینترنت و رسانههای اجتماعی: نحوه ورود اینترنت به ایران، با فناوریهای پیشین تا اندازهای متفاوت بود و ورود آن خودخواسته و در نتیجه دغدغههای جامعه علمی کشور در ارتباط علمی و پژوهشی با دانشگاههای جهان، صورت گرفت. بدین ترتیب، در سال ۱۳۷۲، ایران رسماً به شبکه جهانی اینترنت پیوست و نخستین رایانهای که در ایران به اینترنت متصل شد، رایانه مرکز تحقیقات فیزیک نظری بود. با این وجود، مطالعه گفتار مسئولان مربوطه نشان میدهد که همزمان با ورود اینترنت به ایران نیز گفتمان «فناوریهراسی» و انکار فناوری جدید همچنان رواج داشته است و بسیاری از مسئولان با ورود اینترنت به ایران مخالف بودهاند: «در مخابرات ایران کسانی بودند که اعتقادی به اینترنت نداشتند. آنها فکر میکردند اینترنت یک مد روز است و زود فراموش میشود.» همچنین به گفته نصراله جهانگرد که در زمان دولت اصلاحات رئیس شورایعالی فضای مجازی بوده است، اگر حمایتهای آقای خامنهای (رهبر معظم انقلاب) نبود، محال بود ما بتوانیم اینترنت را به ایران بیاوریم. این سخن نیز نشان میدهد که جمع کثیری با وارد شدن اینترنت به ایران مخالف بودهاند. عمومی شدن استفاده از اینترنت در ایران و شنیده شدن نام آن توسط مردم به سالهای ۷۳ و ۷۴ باز میشود. با این وجود و بنابر آمار بانک جهانی، ضریب نفوذ اینترنت در ایران تا سالهای ۷۹ و ۸۰ شمسی، بسیار پایین بوده و از آن پس سیر صعودی خود را آغاز کرده است. همزمان با رشد استفاده از اینترنت توسط کاربران، رهبر انقلاب سیاستهای کلی شبکههای اطلاعرسانی رایانهای را ابلاغ کردند که در بند نخست آن بر جلوگیری از جنبهها و پیامدهای منفی شبکههای اطلاعرسانی تاکید شده است. پیرو این ابلاغیه، شورایعالی انقلاب فرهنگی، در سال ۸۰، مقررات و ضوابط شبکههای اطلاع رسانی رایانهای را تصویب کرد. در این مقررات، برای نخستین بار، سیستم پالایش و فیلترینگ مناسب به منظور ممانعت از دسترسی به پایگاههای ممنوع اخلاقی و سیاسی مطرح شده و در دستورکار قرار گرفت. همچنین، در سال ۸۸ و بهدنبال تصویب قانون جرایم رایانهای در مجلس، کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه بهمنظور نظارت بر فضای مجازی و پالایش و فیلترینگ تارنماهای حاوی محتوای مجرمانه و رسیدگی به شکایات مردمی، تاسیس شد.
با ظهور رسانههای اجتماعی نیز «گفتمان فناوریهراسی» و سیاست «ممنوعیت دسترسی و مسدودسازی» دنبال شد. نخستین شبکه اجتماعی مطرح در ایران اورکات بود که به صورت تقریبی کار خود را از سال ۸۴ آغاز کرد؛ اما پس از مدتی در ایران فیلتر شد. فرندفید، فیسبوک و توییتر نیز شبکههای اجتماعی بودند که از سال ۱۳۸۸ فیلتر شدند. تجربه پیام رسانهای اجتماعی نیز مشابه تجربه شبکههای اجتماعی بوده است. وی چت نخستین پیام رسان اجتماعی بود که از سال ۹۰ میان ایرانیان شایع شد و پس از رایج شدن میان کاربران، فیلتر شد. پس از آن و به مرور زمان، پیامرسانهای دیگری همچون وایبر و تلگرام نیز در داخل ایران فیلتر شدند. در سال ۱۳۹۳ و در دولت یازدهم، طرح فیلترینگ هوشمند مطرح شد که بر اساس آن به جای فیلتر کردن تمام آدرس، بخشی از آن مسدود شود.
فشار فناوری و شکست سیاستهای ممنوعیت و مسدودسازی:
تجربه تاریخی نشان میدهد که سیاست ممنوعیت و مسدودسازی، با ناکارآمدی و شکست همراه بوده است.
ویدئو: در تجربه ویدئو، ممنوعیت ورود ویدئو به ایران نهتنها مانع استفاده مردم از این فناوری رسانهای جدید نشد؛ بلکه شاخهاى جدید از فعالیت قاچاق را در کشور گشود و این وسیله به صورت غیرقانونى همچنان به کشور وارد میشد. پس از بررسى این اقدام و دستاوردهایش معلوم شد که ممنوع کردن ورود ویدئو به ایران و تعطیلى ویدئوکلوپها، تنها حرکتى انفعالى و انفرادى بوده و هیچ گونه تحقیق و مطالعه و برنامهریزى هماهنگ و بلند مدّتى با خود نداشته است. بدینترتیب، در سال ۱۳۷۲، ممنوعیت داشتن دستگاههای ویدئو برداشته شد. با این وجود و علیرغم لغو سیاست ممنوعیت، گفتمان هراس همچنان پابرجا بود و اوج هراس از ویدئو و نگرانیها از تاثیر نامطلوب آن بر خانواده، در نیمه دوم دهه ۸۰ و با رواج فارسیوان مشاهده شد. بنابراین، اجبار به پذیرش رسانه ویدئو با کنارگذاشتن گفتمان هراس همراه نبوده است؛ بلکه آن را میتوان ناشی از جبر و فشار فناوری دانست: از سویی ویدئو جای خود را در فرهنگ مردم و در درون خانوادهها باز کرده و بخش مهمی از اوقات فراغت اعضاى خانوادهها را به خود اختصاص داده بود و از سویی دیگر، رواج فناوری رسانهای جدیدتر و تأسیس شبکههای ماهوارهای، موجب شد که حساسیتها از روی ویدئو به عنوان یک رسانهی فرهنگی برداشته شود.
ماهواره: تجربه شکست در سیاست ممنوعیت ماهواره نیز بهآسانی قابل مشاهده است. علیرغم ممنوعیت ماهواره از سال ۱۳۷۳، در سال ۱۳۷۹ و پس از استقرار ماهواره هاتبرد، گیرندههای دیجیتال به صورت قاچاق وارد کشور شد. مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۱۳۸۱ در گزارشی به علل عدم توفیق سیاست ماهوارهای ایران پرداخت و آن را ناشی از نادیده گرفتن خواست و تمایل مردم در بهرهوری از برنامههای مطلوب دانست. طبق آمارهای مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۴، ۲۳.۵ درصد خانوارهای کشور (۵ میلیون و ۷۰۰ هزار خانوار) از ماهواره استفاده میکردند. همچنین بنابر پژوهش وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران در سال ۱۳۹۵، ۴۵.۶ درصد از خانوادههای ایرانی از ماهواره برخوردار هستند.
اینترنت و رسانههای اجتماعی: شکست سیاست فیلترینگ و مسدودسازی در اینترنت و رسانههای اجتماعی نیز بارها مورد تاکید مسئولان قرار گرفته است. وجود فیلترشکنها عملا مسدودسازی تارنماها و رسانههای اجتماعی را بیاثر کرده و حتی مافیای تجارت فیلترشکن را به دنبال داشته است. در سال ۱۳۹۳، مرکز پژوهشهای مجلس، فیلترینگ و مسدودسازی را پاک کردن صورت مسئله برشمرد و تاکید کرد که با وجود چالشهای ناشی از گسترش رسانههای اجتماعی، فواید قابل توجهی که این سرویسها به دنبال دارند، مانعی در مقابل ادامه روشهای سلبی در برخورد با آنهاست. در سال ۱۳۹۹، دکتر عاملی، دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی با اعلام آنکه فیلترینگ ناقص باعث شده که بیش از ٣٠ میلیون فیلترشکن در کشور اضافه شود، اظهار کرد که سیاستی که برای صیانت از فرهنگ و ارزشهای اسلامی اتخاذ شده بود، به ضد خود تبدیل شده است. همچنین، بنابر گزارش بنیاد مرزهای الکترونیکی، به دلیل رمزگذاری ارتباطات در بیشتر رسانههای اجتماعی، فیلترینگ هوشمند آنها عملا امکانپذیر نیست.
ادامه دارد...
*اندیشکده حکمرانی شریف
[1] بررسی پدیده فن هراسی و دلالت های سیاستی آن در ایران، مسلم ناظمی، 1396
[2] خبرگزاری برنا؛ تاریخچه فیلترینگ در ایران، 1397
[3] خبرگزاری برنا؛ تاریخچه فیلترینگ در ایران، 1397