نقش سد گتوند در بحران خوزستان
تشدید خشکسالی در استان خوزستان و تنش آبی که زندگی مردم این استان را با بحرانی جدی روبهرو کرده، این روزها برخی نگاهها را به سمت نقش سد گتوند در این تنش برده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، گتوند یکی از بزرگترین سدهای کشور است که سال90 روی رودخانه کارون ساخته شد. روند ساخت آن البته از سال76 آغاز شده بود اما بخش اصلی ساخت آن در دولت دوم احمدینژاد به پایان رسید. این سد در فاصله ۳۸۰کیلومتری از ریزشگاه رودخانه کارون قرار دارد و آخرین سد قابلاحداث روی رودخانه کارون بوده است. اطلاعات اعلامی وزارت نیرو نشان میدهد دریاچه این سد با مخزن 4.5میلیارد مترمکعبی، دومین دریاچه مصنوعی بزرگ کشور محسوب میشود.
از سال83 مشخص شده بود که آب این سد پس از احداث در معرض خطر شور شدن قرار خواهد گرفت. چالشهای این سد از ابتدا تا حدی زیاد بود که نهتنها برخی ساخت سد گتوند را از اول اشتباه دانستند، بلکه عدهای از منتقدان حتی خواستار حذف طرح ساخت آن شده بودند. وجود گنبد نمکی و سازند گچساران در منطقه آبگیری این سد به راحتی میتوانست موجب شورشدن آب کارون شود. با وجود این سد به بهرهبرداری رسید اما این به معنی پایان خطرات احتمالی نبود.
سد گتوند مجوز محیطزیستی نداشت
دیروز رییس سابق سازمان محیطزیست در اینباره گفت: هیچگاه سازمان حفاظت محیطزیست مجوز ساخت سد را صادر نکرد. معصومه ابتکار در کانال تلگرامی نوشت: عملیات اجرایی سد گتوند در سال۷۶ که دولت تازه شروع بهکار کرد، آغاز شده بود. موضوع مطالعات ارزیابی در آن سالها خیلی جدید بود. یک مطالعه ارزیابی زیستمحیطی بسیار کلی برای گتوند انجام شده بود که اشاره مختصری به کوههای نمکی داشت. فرایندهای ارزیابی زیستمحیطی و شرح خدمات گزارشها بعدا کاملا بازنگری شد. سازمان محیطزیست در سال۷۶ با بحرانهای متعددی در موجودیت خود مواجه و این طرح یکی از صدها طرحی بود که عملیات اجرایی آن آغاز شده بود. در واقع در سال۷۶ مطالعات چنین چشماندازی را نشان نمیداد. بعدها نیز با آن شرایط مخالفت شد، ولی بهرغم مخالفتها آبگیری این سد در دولت دهم در حالی صورت گرفت که هیچگاه سازمان حفاظت محیطزیست مجوز ساخت سد را صادر نکرد.
بلایی که نمک سر گتوند آورد
نتایج پژوهش علمی دانشگاههای کشور در بررسی خشکسالی (تغییر اقلیم) و سدسازی (فعالیتهای انسانی) بر منابع آب کارون نشان داده که تغییرات اقلیمی بر تغییرات کیفیت منابع آب سطحی اثرگذار نبوده است. براساس یافتههای این پژوهش، بررسی دورههای ترسالی و خشکسالی در سالهای۱۳۸۳تا۱۳۹۶ نشان میدهد که کیفیت آبهای سطحی، متاثر از دورههای خشکسالی نیست و با تأخیر یکساله خود را نشان میدهد.
با نمونهبرداری آب 3نقطه از سد تنظیمی گتوند علیا مشخص شد که کاهش کیفیت آب در طول رودخانه محسوس نیست. ولی بررسی سختی آب نشان میدهد که بخش اعظم سختی آب مرتبط با آزادسازی یون منیزیم از سازند گچساران است. همچنین بررسیها نشان داد که شرایط برای آبزیان به میزان 8برابر سختتر شده است. در این مطالعه عنوان شد که روند کاهش کیفیت منابع آبهای سطحی از سال۱۳۹۰تا۱۳۹۴ را میتوان به آبگیری سد گتوند در سال۱۳۹۰ نسبت داد. مخزن سد گتوند با طولی بیش از ۹۰کیلومتر توسط سازندهای گچساران، میشان، آغاجری، لهبری و بختیاری احاطه شده است. حضور سازند گچساران در مخزن سد، از منظر زیستمحیطی قابلبحث است. این سازند شامل لایههایی از «مارن انیدریت» و نمک است.
وجود معدن نمک در فاصله 5کیلومتری سد، سبب شده که به هنگام آبگیری و تشکیل دریاچه پشت سد، این معدن نمک به کلی به زیر آب دریاچه فرو رود و شوری آب رودخانه کارون را به بالاترین حد ممکن برساند. شوری آب دریاچه پشت سد و سرایت این شوری به کارون در پاییندست، سبب کاهش کیفیت این رود برای کشاورزی شده است.
افزایش چشمگیر شوری کارون
طرحهای علاجبخشی گتوند که آخرین آن در سال95 تهیه شد، نشان داد که سد گتوند سالانه ۳۰درصد بر شوری آب کارون میافزاید. البته هیچگاه به این طرحها توجه نشد و امروز در جایی هستیم که این سد بلایی بر جان خوزستان شده است. محمد درویش، فعال محیطزیستی درباره گتوند میگوید: برخی از دوستان در وزارت نیرو میگویند که اگر در آن منطقه سد احداث نمیشد، سیل موجب تخریب آن منطقه میشد.
آنها فراموش کردهاند که ما در خوزستان سازههایی به قدمت بیش از 3هزار سال داریم. سازههای آبی شوشتر بر اثر هیچ سیلابی تخریب نشده است؛ چراکه آن زمان پدران ما میدانستند که در چه محلههایی باید آن سازهها را بسازند اما ما سد ساختیم که جلوی سیل را بگیریم اما فراموش کردهایم که جلگه حاصلخیز خوزستان بر اثر همین سیلابها بهوجود آمده است. این سیلابها در واقع مواد غذایی زیادی را وارد دشت خوزستان میکرد و از آنجا به خلیجفارس وارد میشد.
این اتفاق به تنوع زیستی خلیجفارس و بهبود خاک منطقه کمک میکرد. با احداث سد گتوند، دشت خوزستان با معضل شوری مواجه شده است. نیمی از نخلستانها خشک شده و کیفیت آبزیان بهشدت کاهش پیدا کرده و با یک بحران جدی در کشاورزی مواجه شدهایم. بسیاری از زمینهای کشاورزی از حیزانتفاع خارج شدهاند و هزاران میلیارد تومان پول بههدر رفته است.