بیخیالی؛ بلای زندگی زنوشوهری
بعضی راهکارها برای تغییر همسری که مسئولیتپذیر نیست کار را خرابتر میکند اما باید با چنین زنیاشوهری چه کرد؟
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خراسان، موقع ازدواج افراد معیارهای زیادی را برای تضمین خوشبختیشان در زندگی مدنظر میگیرند مانند میزان دارایی طرفمقابل، ظاهر، تحصیلات، خانواده و ... اما شاید چیزی که مورد توجه قرار نگیرد، مسئولیتپذیر بودن زن یا مرد است. بله، بی مسئولیتی فقط مربوط به دوره مدرسه و نوجوانی و ... نیست.
بر خلاف تصور عامه که فقط شوهر میتواند تنبل باشد، زن هم چنین ویژگی ناپسندی را ممکن است داشته باشد. بیخیالی، بلایی است که استحکام زندگیمشترک را به شدت تهدید میکند. در واقع مرد زندگی و زن زندگی بودن معرف افراد مسئولیتپذیری است که بسیار متعهد به زندگی هستند و از به عهده گرفتن بار زندگی واهمهای ندارند و از هیچ تلاشی برای آسایش و راحتی خانواده دریغ نمیکنند.
در ادامه نکاتی درباره علتهای بیمسئولیتی برخی زنوشوهرها و توصیههایی برای نشاندادن واکنش اصولی به چنین افرادی، مطرح خواهد شد.
علل بیمسئولیتی برخی زنوشوهرها
نداشتن بلوغ فکری: بعضی افراد به لحاظ فکری کودک خردسالی بیش نیستند و اینکه ازدواج کرده و باید مسئولیتهایی را برای موفقیت یک زندگیمشترک بر عهده بگیرند، نمیپذیرند.
در انتظار کمک دیگران: زن یا شوهری که همیشه منتظر یک ناجی است که برایش هزینه کند و کارهایش را انجام بدهد، به مرور به فردی بیمسئولیت تبدیل خواهد شد.
الگو گرفتن از یک فرد بیمسئولیت: عدهای خصلت بیمسئولیتی را از والدین و اطرافیانشان یاد گرفتهاند. این ویژگی شخصیتی به شدت تحت تاثیر آموزشها و یادگیریها از اطرافیان است.
تصورات اشتباه بعضی زنها: به طور مثال، گاهی این جور القا شده که زن ابدا قرار نیست هیچ کاری انجام بدهد و مسئولیت صددرصد زندگیمشترک به عهده شوهر است. البته این مسئله به معنی توصیه برای شاغل شدن زنان نیست. زندگیزناشویی مسئولیتهای گستردهای دارد که هر زن و شوهری باید آنها را فرا بگیرد.
پرتوقع بودن بعضی مردان: محبتهای افراطی والدین و باد کردن بیجهت فرزندان توسط خانواده ظلمی است که در حق بچههای خود میکنند و نتیجه این میشود که مرد توقع نابهجا پیدا میکند و پذیرش انجام مسئولیتهای عادی در خانه(رعایت نظافت شخصی، منظم کردن خانه و ... ) را ندارد.
اشتغال زنان و بیمسئولیت شدن بعضی مردان: در واقع اشتغال زن میتواند کمکی برای چرخاندن زندگی امروزه باشد نه اینکه شوهری از این قضیه سوءاستفاده کند و تمام بار تامین معیشت را به دوش همسر بگذارد.
بیمسئولیتیهای روشنفکرانه: بعضی زنان معتقدند که آشپزی کردن برای زنهای قدیم بوده، حالا این همه فست فود و غذای آماده هست که با یک تماس تلفنی در خانه میآید، نیازی به آشپزی نیست. یا تربیت بچه به آنها ربطی ندارد چون مهدکودک است. یا شاید این جملات را شنیده باشید: «زن که قرار نیست کارهای خانه را انجام دهد، من که خدمتکار نیستم، تو زن نمی خواستی، کارگر میخواستی و ... ». گفتن اینها، معمولا نشاندهنده بیمسئولیتی زن و تقلید کورکورانه از تصورات روشنفکرانه است. بدون شک در زندگیمشترک، زنوشوهر باید پابهپای هم برای موفقیت تلاش کنند و داشتن چنین حسهایی، بهانههایی برای فرار کردن از زیر بار مسئولیتها در زندگیمشترک است.
4 نوع واکنش به همسر بیمسئولیت
ابتدا بهتر است بدانیم که اگر رفتاری از همسرمان را نمیپسندیم، نمیتوانیم سریعا برچسب تنبلی و بیمسئولیتی به او بزنیم. مثلا اگر مرد یا زنی حتی یک روز تعطیلی و استراحت برای همسرش در نظر نمیگیرد، نمیتواند بگوید که همسرم تنبل است. حالا اگر واقعا همسری بیمسئولیت باشد برای مواجهه با چنین معضلی واکنشها متفاوت است که بعضیهایش، کار را خرابتر هم میکند.
گروه اول: یک عده خودشان دست به کار میشوند و بار مسئولیت همسر را به دوش میکشند. مثلا مرد تن به کار نمیدهد، زن سرکار میرود یا مردی که زنش تنبل است، خودش شوهر خانهدار میشود.
گروه دوم: عدهای دیگر تحمل این وضع را ندارند و طلاق میگیرند.
گروه سوم: دستهای دیگر که تحمل این وضع برایشان سخت است، دنبال تادیب همسرشان میروند از حربه توهین. به سرکوفت و بیاحترامی به امید تغییر همسر، پناه میبرند!
گروه چهارم: دسته آخر که بهترین روش را در پیش میگیرند، اشتباهات خود را که باعث تشدید بیمسئولیتی در همسرشان شده شناسایی و با اصلاح آنها به طور غیرمستقیم، همسرشان را دعوت به پذیرش مسئولیت در زندگیمشترک میکنند. اما این تغییرات چه میتواند باشد؟
اصول مسئولیتپذیر کردن همسر
لجبازی نکردن: یعنی بیمسئولیتی همسر را با بیمسئولیتی جواب ندهید. به جای قهر کردن باید دنبال راههایی برای حل مشکل بود. در فضایی مملو از کینه و قهر جایی برای تغییر مثبت نمیماند.
حمایت افراطی ممنوع: برخی همسران خودشان آستین بالا میزنند و حتی خانوادهشان را وارد صحنه کمک میکنند که کارهای نکرده همسر را انجام دهند که طبیعتا اشتباه است. حمایت نکردن افراطی، خودش راهی برای مسئولیتپذیر کردن همسر است. بنابراین توصیه میشود که قطع این حمایتها انجام شود چرا که این حمایتها تا چند سال قرار است ادامه یابد و آیا میتوان نقطه پایانی برایش در نظر گرفت.
ترغیب همسر به انجام وظایفش:ره صد ساله را یک شبه نمیتوان رفت. همسر بیمسئولیت ناگهان مسئولیتپذیر نمیشود. واقع بین باشید و مصرانه و با قاطعیت بسیار اما با صمیمیت و محبت انجام مسئولیت از همسر را تقاضا کنید. از اهداف کوچک و قابل دسترس شروع کنید تا به اهداف بزرگ برسید که صبوری شما پشتوانه این کار است.
آشنا کردن همسر با پیامدهای بیمسئولیتی: فرض کنیم همسرتان شلخته است و قرار است دوستانش برای دقایقی به دیدنش بیایند. آن روز شما، اتاقش را جمعوجور نکنید تا خودش حس شرمساری در حضور مهمانها را درک کند و پیامدهای رفتارش را ببیند.