عملیات روانی علیه کاندیداتوری ظریف
نزدیک ۲ ماه مانده تا انتخابات، هنوز نامزدهای نهایی جناحهای سیاسی مشخص نشدهاند؛ اما در رسانهها همه ثبتنام میکنند و سودای ریاست جمهوری دارند. البته اقدامات برخی رسانهها هم شاید در جهت جنگ روانی و تاثیرگذاری بر رقبای سیاسیشان باشد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خبرآنلاین، در فقدان احزاب سیاسی کشور، سیاستورزی در گعدههای ریشسفیدان شکل میگیرد. اما به هر حال از اردوگاه دو قبیله مطرح سیاسی -اصولگرایان و اصلاح طلبان- هنوز دود سفیدی مبنی بر اجماع بر یک گزینه بلند نشده است. ریشسفیدان اصلاحطلب هنوز درحال چانهزنی سیاسی هستند تا گزینه نهاییشان را معرفی کنند. اما برخی جریانات تندروی محافظهکار معتقدند که آنها گزینه نهایی را انتخاب کردهاند و تنها مشغول بازی با افکار عمومی هستند تا از انظار و افکار دور بماند و به نوعی جریان مقابل را غافلگیر کنند.
اما لااقل آنچه برای مردم در رسانههای عمومی و نه رسانههای خاص مشخص شده این است که اصلاحطلبان هنوز به گزینه اصلی نرسیدهاند. اسامی اما زیاد است؛ «جواد ظریف، محمدرضا عارف، اسحاق جهانگیری، محسن هاشمی، عباس آخوندی، مسعود پزشکیان و ….»! البته سیدحسن خمینی هم از گزینه های مطرح بود که اخیرا با توصیه مقام معظم رهبری اعلام کرد که ثبتنام نخواهد کرد.
عملیات روانی علیه کاندیداتوری ظریف
از بین جمع بالا اما خیلیها سعی دارند تا جواد ظریف را راضی کنند؛ آنهم کسی که چندین بار با قسم و آیه خواسته تندروها را متقاعد کند که برای انتخابات ثبتنام نخواهد کرد. محافظهکاران از نوع تندروهایشان و رسانههایشان با سیاست «راه بنداز-جا بنداز» در حال این عملیات روانی هستند که مذاکرات هستهای ایران با اعضای باقیمانده در توافق هستهای برای رفع تحریمهای ناشی از خروج ترامپ از برجام، مربوط به انتخابات میشود.
البته این عملیات روانی آنها شاید جواب عکس بدهد؛ ظریف چندی پیش در متنی اینستاگرامی تهدید کرد که اگر همین فرمان را ادامه بدهند شاید هم نامزد بشود: «بر عزمم برای نامزد نشدن استوارم ولی تداوم فشارها، آزارها، افتراها و تهدیدها در اقبال عمومی و در این، تاثیر معکوس دارد»
این نهایت آن چیزی است که اصلاحطلبان میخواهند؛ ظریف نامزد انتخابات ریاستجمهوری شود. پیش از سال نو هم که لیستهای رنگارنگی از هیات دولت نامزدهای احتمالی بیرون میآمد، لیستی هم منسوب به ظریف بیرون آمد که البته واکنشی هم از سوی او نداشت. ظریف را میتوان نامزد و آرزوی غایی اصلاحطلبان فرض کرد. اما در این بین بیشترین حمایتها از سوی حزب صادق خرازی یا همان «ندای ایرانیان» است.
اواخر سال گذشته، یکی از اعضای شورای مرکزی ندا به «ایرنا» گفته بود که «تقاضا کردیم محمدجواد ظریف نامزد انتخابات ریاست جمهوری شوند و اگر این اتفاق بیفتد نه تنها حزب ما بلکه افراد و گروههای دیگر نیز از او حمایت میکنند.»
جهانگیری و هاشمی؟ احتمالا نه!
ولی کارگزاران که از احزاب تاثیرگذار اصلاحطلبان است و در عین حال متمایل به راست، نظرش بیشتر روی محسن هاشمی و جهانگیری است؛ بالاخره هر چه که باشد آنها از اعضای حزب هستند و برایشان اولویت هستند اما لااقل هاشمی نسبت به این موضوع تمایلی چندانی نشان نداده است. یک علت این موضوع می تواند مربوط به میزان اقبال عمومی نسبت به او باشد از سوی دیگر غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران اخیرا از ۲ شرط محسن هاشمی نیز رونمایی کرد یک اینکه خود را به عنوان کاندیدای منفرد و مستقل مطرح نمیکند و اصلاحطلبان بخواهند که بیاید و دوم اینکه مشکلی در بحث صلاحیت نداشته باشد.
اما جهانگیری اخیرا روزه سکوت دولتیها را افطار کرده است. جهانگیری اخیرا در سفری استانی سخنانی گفته که بیشتر یادآور دوران انتخابات ۹۶ است. هرچند بنا به گفته کرباسچی این عضو شاخص کارگزاران تاکنون اعلام موضعی درباره کاندیداتوری اش نکرده است و بعید به نظر می رسد خود را وارد میدان رقابت ۱۴۰۰ کند.
عارف چه میکند؟
اما از سوی دیگر زمزمههایی از محمدرضا عارف به گوش میرسد که نشاندهنده فعالیت پر جنب و جوش او برای انتخابات ریاست جمهوری دارد. شاید عارف این تصور را دارد که اصلاحطلبان و میانهروها یک ائتلاف و حمایت از او در انتخابات ریاست جمهوری بدهکارند. سال ۹۲ زمانی که در رقابتهای انتخاباتی روحانی و عارف با هم جلو میرفتند، دو روز مانده به انتخابات عارف از صحنه انتخابات «کنارهگیری شد» تا ائتلافی متشکل از میانهروها یا به قول خودشان اعتدالگرایان و اصلاحطلبان به صورت منسجم پشت سر روحانی قرار بگیرند. انتظار میرفت عارف با این کنارهگیری و پیروزی روحانی به سمت معاون اولی رییسجمهوری منصوب شود؛ همان سمتی که زمان خاتمی ۴ سال بر عهده داشت؛ اما اینگونه نشد.
عارف دو سال بعدش در زمان انتخابات مجلس دهم سرلیست تهران شد و بازهم ائتلافی بین اعتدالیون و اصلاحطلبان شکل گرفت که نتیجه آن در گرچه در زمان رایشماری به کام آنها شیرین شد ولی عملکرد آنها در مجلس و جدایی اعتدالیون از اصلاحطلبان انتقادات زیادی را متوجه جبهه اصلاحات کرد؛ انتقاداتی که باعث نشد اصلاحات برای دور دوم ریاست جمهوری روحانی به او چک سفید امضا ندهند.
اما پس از ۴ سال ریاست عارف بر فراکسیون امید یا همان اصلاحطلبان در مجلس، بدنه اجتماعی این جریان انتقادات زیادی را روانه اردوگاه اصلاحطلبان کرد. انتقاداتی که زمینهساز ناامیدی از جریان جوان اصلاحات و در نتیجه پایینترین مشارکت طول تاریخ انتخابات در جمهوری اسلامی شد و به لطف همین مشارکت پایین مجلس یازدهم یکپارچه در اختیار محافظهکاران قرار بگیرد.
یکی از انتقادات وارده به عارف این بود که او در زمان ریاست بر فراکسیون امید نتوانست این تشکل حداکثر ۱۱۰ نفره را به خوبی مدیریت کند و در برخی جریانات مانند رای اعتماد به کابینه دوم روحانی افراد تاثیرگذاری از فراکسیون امید با وجود موضع رسمی مخالفت فراکسیون با برخی وزرای پیشنهادی، در علن برای آنها رای جمع کنند. موضوعاتی از این دست سبب شد که نگاه جریان اصلاحات به عارف و نحوه مدیریت سیاسی او دچار تغییر شود و در پایان مجلس دهم شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به ریاست عارف منحل شود. هرچند در آخرین تحرکات این شورا قرار شد که این تشکل اصلی جریان اصلاحطلب از هیچ لیستی در تهران حمایت نکند و موضع سکوت اختیار کند ولی عارف عملا با حضور در معرفی یک لیست از این جبهه مصوبه شورای عالی به ریاست خودش را زیر پا گذاشت.
نگرانی از خودسری
حالا نگرانی از تکروی بازیکنان نه چندان تکنیکی جریان اصلاحات این اردوگاه را فراگرفته؛ نگرانی که میتواند منجر به تعدد نامزدهای اصلاحطلب و به نوعی شکاف عمیق در سبد رای آنها شود و خاطره تلخ انتخابات ۸۴ را تکرار کند؛ اتفاقی که دوپینگ حمایت همه گروههای اصلاحطلب از هاشمی رفسنجانی در دور دوم افاقه نکرد و او بازی را به رقیب سرسختش احمدینژاد واگذار کرد. در آن انتخابات وجود نامزدهای متعدد از سوی اصلاحات باعث شکستن و پخش آرا شد که بند زدن چینی شکسته اصلاحات در دور دوم هم کمکی به آنها نکرد. البته این احتمالات با این پیش فرض است که مشارکت مردمی مانند همان دوران باشد که اگر کمتر و در حد انتخابات مجلس یازدهم باشد دیگر کار به اینجاها نخواهد رسید.
اصلاحطلبان رونالدینیو میشوند؟
اما شاید اصلاحطلبان یک شگفتی برای انتخابات داشته باشند؛ علی لاریجانی سیاستمداری که سالهاست تبدیل به یک سیاستمدار میانهرو شده است؛ تحولی که نماد آن را میتوان از «هویت» سازی در زمان ریاست بر صداوسیما تا نشستن کنار محمد خاتمی در جماران درنظر گرفت.
ماههای گذشته برخی از اصلاحطلبان به خصوص حزب کارگزاران حرف حمایت از لاریجانی را بیان میکردند و به نوعی آن را محک میزدند. اما این روزها با نزدیک شدن به زمان ثبتنامهای ریاست جمهوری کمتر از این سخنان میگویند؛ برخی تندروها اما همچنان معتقدند اصلاحطلبان با استفاده از تاکتیک «رونالدینیو» یعنی نگاه به چپ، ضربه به راست خواهند زد اما حمایت از لاریجانی بین اصلاحطلبان منتقدانی نیز دارد.
با این اوصاف زمان زیادی تا رونمایی از نامزدها نمانده؛ حدود یک ماه دیگر ثبتنام برای انتخابات ریاست جمهوری آغاز میشود و آن زمان دیگر تقریبا معادلهها به نتیجه رسیدهاند و گرد و غبارها خوابیده و صحنه روشن شده است.