الزامات صنعتیسازی و تجربه آن در صنعت فولاد
مهمترین عنصر بازار عنصر رقابت است. اگر اتفاق بیفتد، هزینهها کاهشی، قیمتها پایین و کیفیت مطلوب خواهد بود.
به گزارش اقتصادآنلاین، شادی عیاررضایی؛ فارغالتحصیل کارشناسی ارشد دانشگاه سی تی لندن در دنیای اقتصاد نوشت: صنعتیسازی فولاد را باید در نگاه مدیران آن، در دهه ۶۰ و ۷۰ جستوجو کرد. استفاده از مدیران با دانش و بینش، استفاده از تکنولوژی برتر جهان، شایستهسالاری نسبی، نگاه صادراتی، داشتن استراتژیها و برنامههای مدون و اجرایی، داشتن برنامه برای کل چرخه صنعت، از معدن گرفته تا تولید ورقهای گالوانیزه، ورق رنگی، شمش فولاد و فولاد آلیاژی و... با استانداردهای جهانی از جمله کارهایی بود که آن مدیران پایهگذاری کرده و مدیران بعدی بخشی از آن را اجرا کردهاند. اگر در صنایع دیگر نیز به همین منوال حرکت میکردیم، در واقع اقتصاد مقاومتی را معنا میکردیم و راه اقتصاد مقاومتی نیز از همین مسیر میگذرد.
ما خودرو تولید میکنیم، کارخانه آن را هم میسازیم اما صنعت خودرو نداریم! در بخش کشاورزی نیز بهعنوان مثال، صنعت مرغداری نداریم. چرا!؟ چون بیش از ۸۰ درصد خوراک مرغ از خارج تامین میشود و نژاد مرغ، ایرانی نیست و بیش از ۸۰ درصد دارو آن وارداتی است.
حال میتوانیم بگوییم ما صنعت مرغ داریم؟! ما در واقع فقط به پرورش مرغ میپردازیم. کارگاهها یا مزارع پرورش مرغ داریم ولی صنعت مرغداری نداریم، به همین دلیل آسیبپذیر هستیم. در حالی که صنعت فولاد بهرغم تحریمهای سنگین هم صادرات قابلملاحظهای به کشورهای تراز اول جهان حتی در دوران تحریمها دارد و هم طبق اعلان انجمن جهانی فولاد، ایران با ۱۳ درصد بالاترین رشد تولید در جهان را بهرغم اپیدمی کرونا و تحریمها داشته است. معنای این جمله این است که توانستهایم صنعت فولاد را تا حدودی به پیش ببریم.
در این بخش تواناییهای خلق تکنولوژی جدید مثل پرد که در احیای مستقیم فولاد کاربرد دارد تقریبا شبیه میدرکس آمریکا است که ژاپنیها به فولاد مبارکه دادهاند و حتی روایتی وجود دارد که بهتر از آن یا کپیبرداری از میدرکسی که از نظر کیفیت عین آنها است و در مبارکه خوزستان و فولاد مبارکه بهکارگیری شده است و توانایی ساخت که نمونه بارز آن فولاد هرمزگان است، که از تکنولوژیهای روز جهان و بخش داخل ساخته شده است و دانش تولید در اکثر کارخانههای فولادسازی و در استانداردهای جهانی و همچنین صادرات به کشورهای تراز اول دنیا: آلمان، ایتالیا، اسپانیا، چین و... خواهیم داشت.
در ذیل مقاله باید به چند نکته توجه کنیم، از جمله: ۱- فرق کارخانه و صنعت. ۲- ملاکهای اثرگذار بر میزان صنعتی شدن. ۳- تجربه ترکیه در صنعتسازی خودرو. ۴- مقایسه ساختار بازار فولاد و خودرو. ۵- نقش مدیران در ایجاد ساختار رقابتی در صنعت و صنعتسازی صنایع.
تعریف صنعت: به مجموعه تمام یگانهایی که در تولید و توزیع یا مصرف یک فرآورده یا یک دسته از فرآوردههای مشابه فعالیت میکنند، صنعت گفته میشود. در تعریف صنعت اختلافنظرهای زیادی وجود دارد.
یک تعریف دیگر بیان میکند، طبقهبندی گروهی از شرکتهایی است که از لحاظ فعالیت اصلی کسبوکار کارشان با یکدیگر شباهت دارد.
طبقهبندی صنایع نیز براساس استانداردهای ISIC (که در ایران طبقهبندی صنایع در این استاندارد است)، استاندارد NACE، استاندارد NALCS و استاندارد SIC انجام میگیرد.
تعریف کارخانه: کارخانه ساختمان بزرگ یا مجموعهای از ساختمانهایی است که در آن به تولید صنعت میپردازند. هر کارخانه به منظور دستیابی به تولیدات، به تعدادی دستگاه، ابزار و تجهیزات نیاز دارد که در آن نیروی انسانی بتواند از آن بهره ببرد. محصولات تولید شده در کارخانه در محلی به نام انبار نگهداری میشود.
ملاکهای اثرگذاری بر میزان صنعتی شدن شامل بهرهبرداری، رقابتپذیری، نوآوری، تحقیق و توسعه، صادراتمحور بودن، نیروی انسانی ماهر و تکنولوژی و... است. اگر به صنعت فولاد نگاه کنیم اکثر ملاکهای فوق را در این صنعت میبینیم اما در کارخانههای خودرو، رقابتپذیری، نوآوری، تحقیق و توسعه اثربخش و صادراتمحور بودن یا دیده نمیشود یا به آن کمتوجهی میشود، بنابراین این مجموعهها به نام کارخانههای خودروی خارجی تلقی میشوند نه صنعت خودرو و اگر هم صادرات صورت بگیرد به کشورهای ضعیف یا بسیار اندک صادر میشود.
بهعنوان مثال میتوان تجربه ترکیه در صنعت خودرو را بررسی کرد. تقریبا کارخانههای خودرو در ترکیه بیش از ۶۰ سال قدمت دارد. در ایران هم همین حدود است. حدود ۱۰ تا ۱۲ سال پیش دولت ترکیه تصمیم گرفت سیاستهای حمایتی خود را از خودرو بردارد و صرفا به شمارهگذاری و مشخصات فنی توجه کند.
حجم موتور، تکنولوژی و مصرف، هدف اصلی دولت ترکیه قرار گرفت و باعث شد خودروی بیکیفیت نه وارد شود و نه تولید. رنو و فیات مجبور شدند در ترکیه خودروهای استاندارد و ارزانقیمت تولید کنند که بخشی از آن نیز صادر شود و قطعهسازی با شراکت کشورهای اروپایی توسعه پیدا کند که میانگین صادرات قطعات یدکی حدود ۱۴ میلیارد دلار برآورد میشود و بخشی از تولیدات خودرو نیز در ترکیه صادر میشود. در واقع میتوان گفت ترکیه کارخانه خودرو ندارد، بلکه صنعت خودرو دارد و این کشور در ۱۰ تا ۱۵ سال پیش تنها کارخانه خودرو داشته است. در سال ۲۰۲۰ خودروی شاسی بلند ۱۰۰ درصد برقی با حضور رئیسجمهور ترکیه افتتاح شد که با هر بار شارژ حدود ۲۰۰ تا ۵۰۰ کیلومتر راه میرود و پلتفرم خودرو نیز ترکیهای است.
کنسرسیومی از شرکتهای مختلف بدون دخالت دولت صرفا با تشویق دولت، قطعات خودرو با استاندارد بینالملل تولید میکند که ارزش قطعات حدود ۱۴ میلیارد دلار در سال برآورد میشود. ترکیه هم قبلا مونتاژکار بود و خودروهای اروپایی را مونتاژ میکرد، اما امروز صنعت خودرو دارد. در واقع ترکیه ملاکهای صنعتیسازی را اجرا کرده و در نتیجه صاحب تکنولوژی ساخت خودرو شده است. اراده دولت، مشوقها و حمایت دولت و مدیران شایسته و توانمند، توانستند صنعت خودرو را به نتیجه برسانند.
مقایسه ساختارهای بازار یا انحصاری و غیرانحصاری بودن فولاد و خودرو:
١- رقابت کامل خالص
تعداد شرکتهای فروشنده در صنعت: زیاد
اندازه شرکتهای فروشنده: کوچک
کالای یکنواخت: استاندارد
کنترل قیمت: ندارد
موانع ورود به صنعت: وجود ندارد
روشهای غیررقابتی: فقط رقابت غیر قیمت
٢- رقابت انحصاری
تعداد شرکتهای فروشنده در صنعت: زیاد
اندازه شرکتها: کوچک و متوسط
تعداد خریداران: متفاوت
محصولات: محدود
کنترل قیمت: محدود
دسترسی به اطلاعات: محدود
موانع ورود روشهای رقابت: رقابت محدود به قیمت
٣- انحصار چند جانبه
تعدد فروشندگان در صنعت: کم
اندازه شرکت: بزرگ
تعداد خریداران: زیاد
محصول: همگن یا متفاوت
کنترل قیمت: قابل توجه
دسترسی به اطلاعات بازار: دشوار
موانع ورود به صنعت: زیاد
روشهای غیررقابتی: رقابت غیرقیمتی بسیار محدود
۴- رقابت محض
تعداد فروشندگان در صنعت: یک یا دو
اندازه شرکت: بزرگ
تعداد خریداران: زیاد
محصول: همگن
کنترل قیمت: کامل
دسترسی به اطلاعات بازار: بسته
موانع ورود به صنعت: تقریبا غیرممکن
روشهای غیررقابتی: فقط با کیفیت کار کردن میتواند وجهه خود را حفظ کند
محاسبه پارامتریک شاخص لرنر و ارزیابی در صنایع ایران که بهوسیله پژوهشگران انجام شده است، نشاندهنده انحصار کم در صنایع ایران است و دولت با ابزارهای قانونی مثل وضع تعرفهها و حمایتها، این صنایع را به سمت انحصار متوسط سوق داده است.
با محاسبه شاخص لرنر در واقع انحصار نسبت به دهههای گذشته بهتر شده اما بر اساس این فرمول و تحقیقات به عمل آمده شرکتها و صنایع تولیدی کمتر از سطح تولید، بهینه کار میکنند.
براساس تحقیقات به عمل آمده صنایع دارای قدرت نسبی در تعیین قیمت بالاتر از هزینه نهایی هستند.
مهمترین عنصر بازار عنصر رقابت است. اگر اتفاق بیفتد، هزینهها کاهشی، قیمتها پایین و کیفیت مطلوب خواهد بود. دولت وظیفه مدیریت و شرکتداری ندارد، بلکه کار دولت باید رقابتی کردن اقتصاد و صنایع و نظارت بر آن باشد و مجلس نیز باید با قوانین خود به این امر کمک کند، مثل کاهش تعرفهها در بخشی از صنایع برای شکلگیری رقابت کامل.
برای صنعتسازی و صنعتی شدن، کاهش انحصارها، و افزایش رقابت تا رسیدن به رقابت کامل، میتواند کمک کننده باشد. به دلیل وجود انحصار بعد از چند دهه از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هنوز خودروسازی در استانداردهای جهانی در روسیه وجود ندارد، ولی در چین برعکس است، به خاطر اینکه اصول بازار آزاد را پذیرفته است.
بعد از تحقیقات میدانی و مطالعه خبرها و دگرگونیهای دهه ۶۰ و ۷۰ به این نتیجه رسیدیم اگر وزارت معادن و فلزات و شرکت ملی فولاد توانست صنعت فولاد ساخته و به کشور معرفی کند، مهمترین عامل تاثیرگذار از آن را باید مدیون مدیران بینشدار و با دانش که اکثرا دارای ویژگیهای ذیل بودند دانست، آنها: ۱- مزیت خلق میکردند. ۲- همافزایی ایجاد میکردند؛ آنها منابع و قابلیتهای موجود را بهگونهای با هم ترکیب میکردند که نتیجه از مجموع اجزا بزرگتر و موثرتر شود. ۳- خلاق بودند. ۴- تجزیه و تحلیلگر بودند، چشمانداز و اهداف تعریف شده عملی و باور شده داشتند، تا حدود زیادی شایستهسالاری در تعیین مدیران و مجریان داشتند (آقای مهندس محلوجی وزیر وقت میگفت عرصه را بر بیسوادان تنگ کنید تا صنعت به دست افراد شایسته مدیریت اداره و ساخته شود) حمایت از مدیران زیرمجموعه یکی از صفات عملی آن دوره بوده و زمانی که وزارتخانهها، سازمانها و شرکتهای دولتی دنبال ارز دولتی و ارزانقیمت میرفتند، مدیریت التماس میکردند از سازمان بودجه، کمیسیونهای مجلس و بانک مرکزی ارز بگیرند ولی وزیر وقت گفته بود من ارز نمیخواهم فقط اجازه بدهید محصول تولیدی خود را به قیمت بازار بفروشم و رانت دلالان را کم کنم. با کاهش وابستگی به ارز دولتی شرکتها مجبور شدند گرایش صادراتی پیدا کنند و ارز خود را از طریق صادرات بهدست بیاورند و براساس صادرات، نیاز بود محصولات خود را تا حدودی با استانداردهای جهانی تطبیق دهند و این عامل باعث شد امروزه ما صنعت فولاد، مس، آلومینیوم، روی و سرب را با استانداردهای جهانی تولید و صادر کنیم.
ضمنا مدیر وقت اعتقاد داشت عیار یک مدیر با نتایج خودش بهدست نمیآید، بلکه با نتایج اعضای تیمش سنجیده میشود و به همین دلیل در مواردی افرادی از خود قویتر را، برای معاونتهای وزارتخانه معادن و فلزات گمارده بود.
تاکید بر نوآوری که در صنعتیسازی بسیار مهم است یکی از ویژگیهای مدیران آن دوره بود، بهعنوان مثال: کپیبرداری از میدرکس و بعد ساخت آن عین میدرکس، نوسازی و بازسازی ذوبآهن اصفهان و...
کمک به رشد و مهارتهای رهبری دیگران که با خرید کارخانه رتسل آلمان انجام شد که این مساله باعث شد بعضی از مدیران و کارشناسان میانی با متد و روش اداره صنعت فولاد در آلمان نیز آشنا شوند.
تمام موارد فوق و برخی موضوعاتی که دخیل در صنعتی کردن فولاد بودهاند و ما نتوانستیم در این مقال به دلیل طولانی شدن موضوع بیاوریم. بهرغم اشتباهاتی که بعدا روی داد ولی باز این صنعت جزو بهترینهای ایران است.
بنابراین صنعت خودرو، صنعت مرغداری، صنعت گردشگری و سایر صنایع دیگر از همین مسیر عبور میکنند و شدنی است. تجربه ترکیه در صنعتی کردن خودرو همین را نشان میدهد، فقط عزم و اراده مسوولان و مدیران ارشد و داشتن دانش و بینش، همراه با استراتژیهای هدفمند میتواند ما را در مسیر صنعتیسازی قرار دهد.
اگر مسیر دانش و بینش و اقدام مسوولان درست نباشد، ما در آرزوی صنعتی شدن و صنعتیسازی باقی خواهیم ماند؛ بنابراین نیاز است فرمول اقتصاد بازار و مشوقهای اقتصادی، پشتیبانی مالی را در راستای موارد ذکر شده و اجرای مدل ۷S مکنزی پیاده کرد و در کل اقتصاد و صنعت را قویتر و مقاومتیتر کرد که این اقتصاد بتواند در مقابل تحریمها و فشارها عملکرد بهتری داشته باشد.