بازاری برای رحم اجارهای
هر رحم اجارهای معمولا بین 50تا 70میلیون تومان برای زوج نابارور آب میخورد. البته این عدد گاهی در افرادی بالاتر هم میرود مثلا آنهایی که در مطالباتشان حتی قد و وزن و سن و قیافه مادر جایگزین را شرط میکنند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، اسمش دنیاست. هرچند خودش هم میداند که سهم چندانی از این دنیا نبرده. شمارهاش را از مردی میگیرم که روزی کارش اجاره رحم به مادران نابارور بوده و شمارهاش را در اینستاگرام پیدا کردهام. دنیا دو فرزند دارد و جایی حوالی تهران زندگی میکند. میگوید همان بار اول که رحمش را با امضای کلی بند و تبصره و سفتهای که از او گرفتند، اجاره داد، مجبور شد بچه را تحویل خانواده دهد. اما از آن روز انگار چیزی را در گوشهای از این شهر گم کرده.
میگوید با شیری که در سینهاش گره شده بود و بچهای که نبود، روزهای سختی را گذرانده. او دلبسته شده بود و وقتی سزارین شد با پتویی که دورش پیچیده بودند، بدون اینکه یکبار بچه را ببیند، از بیمارستان بیرون آمد. افسردگی پس از زایمان همهچیز را برایش سختتر کرد. آنقدر که تحمل یکبار دیگر امتحان کردنش را ندارد؛ حتی اگر از گرسنگی بمیرد. این حال و روز مادرانی است که تبلیغ کیسه حاملشان که فرزند آینده شما در آن است، تجربه میکنند. مادران فقیر در کوچه پسکوچههای این شهر که روزی برای لقمهای نان، بخشی از وجودشان را گم کردند و دیگر نیافتند. در این گزارش اما با این مادران و واسطهها صحبت کردهایم. از وکیل درباره قانون این جایهجایی پرسیدهایم و بین قیمتهای پیشنهادی دنبال رقمی منطقیتر گشتهایم.
حکایتهای یک مادر میانجی
اسمش رؤیاست. بار اول که رحمش را اجاره داد، دوقلو باردار شد و دیماه 1395 بچهها را به دنیا آورد. یکبار دیگر خردادماه 97 فارغ شد و دفعه بعدش مهرماه 98، حالا هم در حال مصرف دارو برای آماده شدن بارداری چهارم است. رؤیا هنوز 33ساله نشده و به قول خودش یکیدو سال دیگر وقت دارد که مادر میانجی باشد. او میگوید اهدای تخمک برایش چندان به صرفه نبوده و بارداری برایش بهتر است، چون حواسش بیشتر به همه ماجراست؛ «برای اهدای تخمک پول دندانگیری نصیب آدم نمیشود. شاید 3میلیون. آن هم اگر همه تخمکها را خالی نکنند و چیزی برای خود آدم بگذارند.
معمولا هر بار باید 20تخمک خارج شود. دکترها هم بهخاطر بیهوشی و عوارض پیشنهاد نمیکنند بیشتر از دو بار این عمل را انجام دهی. اما زایمان فرق میکند. مادر خودم ده شکم زاییده.» رؤیا خودش میداند که این بارداریهای مکرر یعنی کمخونی، پوکی استخوان، بیماریهای رحم، لگن و عمر کوتاه. اما اینطور خودش را دلداری میدهد که میتواند اندک سرمایهای برای پسرش جمع کند. از آنجا که مادران میانجی باید زایمان موفقی پیش از این کار داشته باشند، او یک پسر دارد. رؤیا درباره کارش میگوید: «بعد از هر زایمان و برای آمادگی برای بارداری بعدی باید آزمایشهای سلامت بدهم که خیال خانوادهها را راحت کند. اگر کسی فشارخون، دیابت یا بیماری قلبی، ایدز و هپاتیت و سرخجه داشته باشد، نمیتواند مادر شود. این البته با این شرایط است که باید یکبار بارداری بیخطر و فرزند سالم هم داشته باشد و دارو مصرف نکند. خانواده هم باید راضی باشند که البته با همین نیاز مالی دل خانواده را بهدست میآورم».
بچههای 70میلیون تومانی
احمدی که سالها کارش آشنا کردن مادران میانجی با آنهایی است که دلشان لک زده برای مادر شدن، میگوید: «همه این 20سال که با مادران میانجی کار میکنم، آنقدر بلا سرم آمده که قرارداد یک صفحهای روز اول حالا به 5صفحه پر از ماده و تبصره رسیده است. در قرارداد همهچیز لحاظ شده، از مدل زایمان تا مرگ مادر حین زایمان؛ قراردادی که همسران مادران میانجی هم باید امضایش کنند تا فردا روزی مدعی نباشند». هر رحم اجارهای معمولا بین 50تا 70میلیون تومان برای زوج نابارور آب میخورد. البته این عدد گاهی در افرادی بالاتر هم میرود. مثلا آنهایی که در مطالباتشان حتی قد و وزن و سن و قیافه مادر جایگزین را شرط میکنند. احمدی میگوید: «تا امروز بیش از 200مورد رحم اجارهای را مدیریت کردهام و کسی مشکل و نارضایتی نداشته. معمولا 70میلیون تومان هزینه مادر و وکیل قرارداد است که از زوج نابارور گرفته میشود». او میگوید با چند بیمارستان کار میکند و مادر حتما باید به پزشکان این بیمارستانها مراجعه کند؛ «روزهای فرد به بیمارستان میروم و مدارکم را میبرم تا مطمئن شوند که زوج بچهدار نمیشوند. البته این هزینه جدای هزینه IVf است. چند میلیون نیز هزینه کشت تخمک و اسپرم مرد در آزمایشگاه و انتقال آمبریو تشکیل شده از دهانه رحم به داخل حفره رحم مادر میانجی است. البته ماهانه یک تا یک میلیون و 500هزار تومان نیز باید کمک هزینهای به مادر داده شود، تا بتواند خوب تغذیه کند و مشکلی نداشته باشد. هزینه آزمایش و دکتر هم با زوج خواستار رحم است.»
همسران مادران جایگزین ذینفعند
احمدی میگوید زمانی که این کار را شروع کرده قیمت رحم اجارهای 2میلیون تومان بوده؛ «آن زمان تجربهمان کم بود و قراردادمان شامل بسیاری موارد نمیشد. گاهی مادر وقتی به در اتاق عمل میرسید از سزارین کردن ممانعت میکرد. همان وقت بود که پول بیشتری میخواست تا به حسابش واریز شود. از همان روزها تجربه شد که کمکم همه این موارد را به قرارداد اضافه کنیم.» بهنظر او هرچه ذینفعان بیشتر باشند، هم به نفع جنین است، هم زوج نابارور. او میگوید: «همینکه مادر میانجی خود را معرفی میکند، از او یا طلاقنامه میخواهیم یا گواهی فوت همسر. اگر نه باید از همان جلسه اول شوهرش را هم با خود بیاورد تا او را توجیه کنیم. همسران آنها نیز در این پول ذینفعند و باید با این تصمیم همراهی کنند. اتفاقا وقتی میفهمند که نفعی خواهند برد، خیلی به همسران باردارشان کمک میکنند چون در غیراینصورت و آسیبرسیدن به جنین پولی گیرشان نخواهد آمد. از همان اول برای اینکه به زوج نابارور صدمهای نرسد از آنها میخواهیم کمترین برخورد را با مادر میانجی داشته باشند و از طریق وکیل از وضعیت بچه آگاه شوند. از طرفی از مادر میانجی سفته چند ده میلیونی گرفته میشود تا درصورت مشکل وکیل اقدام کند». اما چرا به جای این واسطهها به مؤسسه رویان مراجعه نمیشود؟ رویان، مؤسسهای زیرنظر جهاد دانشگاهی و جایی برای آنهاییاست که میخواهند فلوشیپ نازایی بگیرند؛ آنهایی که میخواهند تجربه و سابقهای برای خود دست و پا کنند. متخصصانی که چندان ذینفع نیستند و همین باعث میشود به نگرانیهای ناباروران چندان اهمیتی ندهند. مهناز جزو آن دسته مادرانی است که اول به رویان مراجعه کرده. او میگوید: «ما اول از این بازار نابسامان رهن و اجاره ترسیدیم و به رویان رفتیم. اما پزشکان آنجا آب پاکی را ریختند روی دستمان و گفتند IVf انجام نمیدهند و گزارش آندومتر را 7 اعلام کردند. این عدد اصلا عدد خوبی نیست، درحالیکه 8و 9 عدد امیدوارکنندهای است. خب همه میدانند که سونولوژیستها با میلیمتر سر و کار دارند و آنها که در رویان هستند متخصصان زناناند و سونوگرافی نمیکنند. درحالیکه وقتی جواب آندومتر را به یک سونولوژیست نشان دادیم، نظر دیگری داشت. ما مجبور شدیم به این بازار آشفته برویم. حالا هم یک کودک هفتماهه دارم که تا 2ماه دیگر به دنیا میآید.»
فرزند قسطی با شرایط مناسب
پشت تلفن صدایش را صاف میکند و میگوید از چه میترسم؟ کافی است اولِ کار فقط 10میلیون پرداخت کنم که بخشی از آن هزینه داروها و... میشود. بعد هم تا 12هفتگی کمکم رقم را بپردازم که جمعا تا زمان زایمان میشود 50میلیون تومان. پس از زایمان و ترخیص و تحویل بچه باقی پول تصفیه میشود. شهره شمارهاش را بهعنوان اجارهدهنده رحم در سایتها گذاشته است. او میگوید 35ساله است، اما کاملا سالم و تر و فرز است و اصلا به 35سالهها نمیخورد. دختر نوجوانی دارد و تازه قول رحمش را به زوجی داده و نمیتواند پیشنهادم را قبول کند. بهنظرش نباید نگران باشم، چون پول بچه را خدا میرساند. شهره همسری ندارد و دکتر 2ماه استراحت مطلق داده که قرار است پرستار بگیرد تا این دوره را طی کند. از آنهایی است که آزاد عمل کرده و به هیچیک از بیمارستانها نرفته. از خانوادهاش که میپرسم میگوید یکجور راضیشان میکند، آنها میدانند که وضع مالیاش مناسب نیست، مجبورند موافقت کنند. او یک مادر میانجی است که بیواسطه پا به میدان گذاشته و خلاف آنچه نشان میدهد، کمی نگران حق و حقوقش است. خودم را مادر ناباروری معرفی کردهام که از او مشورت میخواهد. وقتی درباره صیغه بارداری به او میگویم انگار حرف برخورندهای زده باشم میگوید اصلا چنین کاری نکنم. در صیغه بارداری مردانی که حاضر نیستند فرزندشان در رحم بیگانهای جا خوش کند، همسرشان را راضی میکنند برایشان کسی را صیغه کند و بعد از بارداری و بهدنیاآمدن بچه، رها کند و برود. این وضعیت بار روانی زیادی به مادر جایگزین و مادر نابارور وارد میکند.
قانون راهگشا نیست
قانون اما در این بین چندان راهگشا نیست. خلاف کشورهای دیگر که قوانین سفت و سختی درباره رحم اجارهای وضع کردهاند و در آنها معمولا این کار به شکل خیریه انجام میشود، در ایران قوانین روشنی دراینباره وجود ندارد. بهطوری که ماده ۱۹ قانون ثبتاحوال باعث میشود نام زنی که باردار بوده بهعنوان مادر ثبت شود و در نتیجه برای تغییر نام مادر یا باید وارد روال قضایی دشوار و طولانی شد یا با بیمارستان و صادرکننده گواهی ولادت تبانی کرد که از شناسنامهدهنده تخمک به جای زائو استفاده کنند. هرچند براساس نظر قوه قضاییه، مالک اسپرم صاحب کودک شناخته میشود و زایمانکننده محرم خونی است، اما سازمان ثبت احوال هنوز با این ماجرا کنار نیامده است؛ مسئلهای که باعث شده زوجها و بیمارستانها دست بهدست هم داده و زن حامل جنین را با شناسنامه مادر واقعی جنین بستری کنند. از آنجا که 90درصد زنانی که رحم اجاره میدهند، از طبقه محروم جامعه هستند، خلأ قانون پای واسطهها و دلالان را به این بازار باز کرده است. درباره رحم اجارهای نیز همچنان به قانون اهدای جنین به زوجهای نابارور مصوب در سال ۸۲، در مجلس شورای اسلامی اتکا میشود. مصطفی زارعی، وکیل پایه یک دادگستری در اینباره میگوید: «این قانون که در مردادماه 1383به تأیید شورای نگهبان رسید، نواقص بسیاری دارد، چرا که در آن بهطور مستقیم به قرارداد رحم جایگزین اشارهای نشده. با این حال این امر به شکل نسبی مورد تأیید قانونگذار است. در قراردادهای رحم اجارهای یا جایگزین، آمده که این کار باید در مراکز ناباروری و با حضور متخصص و کارشناس حقوقی و طی قراردادی انجام شود. در این قراردادها نیز باید ضمانتهای لازم و اجرایی درنظر گرفته شود؛ مواردی چون گرفتن شناسنامه، نفقه، ارث، ملاقات فرزند و عدماسترداد نوزاد به پدر و مادر حقیقی. چراکه درصورت اختلاف بین زوجین، متعاقبا مشکلات بسیاری در این قرار برای دو طرف ایجاد خواهد شد». رقمهای بالای جابهجایی جنین، بازار داغ واسطههایی که از 5تا 10میلیون در هر زوج حق دلالیشان میشود، آسیب روحی مادران جایگزین و استرسهایی که زوج نابارور در این بازار تحمل میکنند، همه و همه گویا باعث نشده تا امروز قانونگذار به فکر اصلاح قانون موجود و بررسی دقیق این ماجرا باشد؛ مسئلهای که روزبهروز وضعیت مادران را در جامعه دستخوش اتفاقات ناخوشایند تازهای میکند.
برخلاف کشورهای دیگر که قوانین سفت و سختی درباره رحم اجارهای وضع کردهاند و در آنها معمولا این کار به شکل خیریه انجام میشود، در ایران قوانین روشنی دراینباره وجود ندارد. بهطوری که ماده ۱۹ قانون ثبتاحوال باعث میشود نام زنی که باردار بوده بهعنوان مادر ثبت شود و در نتیجه برای تغییر نام مادر یا باید وارد روال قضایی دشوار و طولانی شد یا با بیمارستان و صادرکننده گواهی ولادت تبانی کرد که از شناسنامهدهنده تخمک به جای زائو استفاده کنند