مطالبه «شی جین پینگ» از جهان
روز 25 ژانویه، «شی جین پینگ»، رئیس جمهوری چین نطق مجازیاش در کنفرانس بینالمللی اقتصادی «داووس» را با عنوانی پرطمطراق آغاز کرد؛ «مشعل چندجانبهگرایی را در مسیر حرکت رو به جلو بشریت روشن نگه داریم». این جمله مهمی بود اما نه به این دلیل که افکار «شی» یا چشمانداز بلند چین را آشکار کرد بلکه چون تصویری کوچک از اینکه چین میخواهد چطور از سوی دیگران دیده شود را مشخص کرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، گرچه بسیاری از بخشهای سخنرانی «شی» به نظر درست و صادقانه میآمد اما ماهیت عمومی این نمایش و برخی مغایرتهای آشکار آن، لزوم مطالعه دقیق و منتقدانه را ایجاد کرده است. اینکه چطور این سخنرانی را باید تفسیر کرد؟ و بهترین واکنش دیگر کشورها به آن چه خواهد بود؟
قدرتهای بزرگ برای اینکه در دیدگاه دیگران مثبت ارزیابی شوند درصدد جذب حامیان بیشتر و به حداقل رساندن دشمنانشان برمیآیند. چین تحت حاکمیت «شی» نیز از این امر مستثنی نیست اما در عین حالی که سعی در به رخ کشیدن قدرت در حال رشد کشورش دارد، میخواهد آن را به عنوان ابرقدرتی نیکاندیش جا بزند که هدفی جز کسب بهترین منافع برای بشر را در سینه ندارد. او خواستار تعاملات در حوزه اقتصاد کلان است تا بتواند اقتصاد جهانی را به رشدی پیوسته، قدرتمند، ثابت، متعادل و همهگیر برساند. او همواره با بیان اینکه «دولتها باید ایدئولوژیهای متعصبانه خود را کنار گذاشته و به جاده زیست صلحآمیز، منافع مشترک و تعاملات برد- برد قدم بگذارند» خواسته آشنای چین را تکرار میکند. او میگوید: «هیچ دو برگی در جهان یکسان نیستند» و تأکید میکند که «هر کشوری بیهمتا است» و «هیچ یک بر دیگری برتری ندارد.»
«شی» راهی برای دستیابی به جهان سوم یافت و چین را «ثابت قدمترین عضو کشورهای در حال توسعه» نامید. او همچنین حامی سرسخت پایان «تقسیمبندی میان کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه» است و میگوید کشورها باید «در کنار یکدیگر در برابر چالشهای جهانی بایستند و با همبستگی بهترین آینده بشر را رقم بزنند.»
او به بحث چندجانبهگرایی نیز بارها اشاره کرد و «راهبرد صحیح» را تأکید بر «ترجیح منافع مشترک بشر مانند صلح، پیشرفت، برابری، عدل، دموکراسی و آزادی بر ایدئولوژیهای متعصبانه و همچنین ایجاد مکانیسمها، اجزا و سیاستهای تعامل در فضای باز و با امکانات ممکن دانست.» در همین راستا او درصدد است «با ایجاد اقتصاد باز جهانی، حاکمیت تجاری چندجانبه را تقویت کرده... و موانع سد راه تجارت، سرمایهگذاری و تبادلات فناوری را بردارد». سازمان بهداشت جهانی باید با «تلاشی همهجانبه» برای ساخت «جامعه جهانی سلامت برای همه» گام بردارد و سازمان تجارت جهانی نیز باید اصلاح شود. یک «ساختار سیاسی با محوریت افراد و بر پایه حقایق» باید قوانین حاکم بر رشد فناوری را هدایت کند. تمایل «شی» برای تقویت سازمان بهداشت جهانی و تجارت جهانی قابل تحسین است اما اقدامات گذشته چین دستکم تا حدودی مشروعیت آنها را زیر سؤال برده است (گرچه دولت ترامپ نیز در این راه باید سرزنش شود). درباره منطق او برای «صراحت» و صداقت اطلاعاتی در دست نیست؛ چراکه در سابقه او تلاشی برای ویرانی «دیوار بزرگ آتش چین» یا برداشتن محدودیتهای رو به افزایش و حتی تهدیدآمیز علیه خبرنگاران خارجی دیده نمیشود. گرچه «شی» سعی در القای این مفهوم دارد که چین به قلمروی سرزمینی یا اقلیتها احترام میگذارد اما مداخله در دیگر کشورها و تلاش برای ریشهکن کردن فرهنگ اویغورها توسط این کشور قابل چشمپوشی نیست.
اجازه دهید شفاف باشم، نمیگویم این سخنرانی چیزی بیش از یک نمایش تبلیغاتی بود یا آنچه «شی» بیان کرد، غیرواقع بود. تنها میگویم اقدام رئیس جمهوری چین، درست مشابه سایر رهبران جهان بود. جورج بوش پدر هم زمانی مدعی این شد که امریکا از قدرت عظیم خود برای تغییراتی در جهان استفاده میکند که نه تنها به نفع این کشور که به نفع تمام مردم جهان است. اما همان طور که زمانی «ای. اچ کار»، مورخ میگوید: «انگلیسی زبانان اساتید هنر پنهان نگهداشتن امیال خودخواهانه در کسوت منافع عمومی هستند.» اما این گرایش تنها به انگلیسی زبانان محدود نمیشود.
در اینجا نکته این است که حتی وقتی مقامات عالیرتبه اهداف و خواستههایشان را صریح و صادقانه میگویند، تضمینی برای تغییر نکردن این اهداف و خواستهها وجود ندارد. تاریخ سالهای اخیر چین نمونه کاملی است از این گرایش: در حالی که قدرت افزایش یافته است، خواستهها و بلندپروازیها نیز رشد کردهاند و واژه «منافع پایه» گسترش یافته است. اگر غیر از این باشد، عجیب است.
درست همانطور که وقتی کسی برنده قرعهکشی میشود یا ناگهان ثروتی بزرگ به ارث میبرد، ناگهان خواستههایی برایش مهم میشوند که تا پیش از اینکه به این ثروت برسد، برایش مهم نبودند و برنامهای برای آنها نداشته است.
پس در این شرایط دیگر کشورها و بویژه امریکا باید چه واکنشی دربرابر سخنرانی «شی جین پینگ» داشته باشند؟ بیش از همه کشورها، امریکا نباید به سادگی از کنار این سخنرانی به عنوان اینکه یک گفتمان تبلیغی بیمعنی با هدف فریب دادن مخاطبان و پنهان کردن اهداف واقعی چین بگذرند. نادیده گرفتن آن به معنای نادیده گرفتن این احتمال است که چین واقعاً خواهان همکاری سودمند متقابل در برخی زمینههای مهم است. حتی اگر این همکاری برای بهرهمندی از مزایایی دیگر باشد.
مهمتر از همه، امریکا نباید طوری پاسخ دهد که به نظر برسد چین نسبت به واشنگتن مسئولیتپذیری بیشتری دارد یا باعث شود امریکاییها خودخواه و فاقد حساسیتهای لازم نشان داده شوند. امریکا و سایر کشورها باید به جای انتقاد و یا رد کردن پیشنهاد رئیس جمهوری چین، دست به آزمون «شی» و سنجش تمایل او به همکاریهای متقابل بزنند. آنها میتوانند با شناسایی مواردی که منافع دو طرف را برآورده میکند و احتمال توافق بین آنها را بالا میبرد، دست به این کار بزنند. در نهایت امریکا باید «شی» را در اولویت سیاستهای خود قرار دهد و برای تعامل چندجانبه آماده شود.
هیچیک از این پیشنهادها واقعیت رقابت بین چین و امریکا را از بین نمیبرد.«شی» ممکن است واقعاً معتقد باشد که بازی صفر صفر یا برد برد، راهکار مردم چین نیست. اما این مسأله قابل توجه است که این گرایش با تلاشهای سابق چین تفاوت دارد. مهم نیست او به چه فکر میکند، مهم این است که رقابت بین دو قدرت در ساختار نوظهور بینالملل بسیار پیچیده است و برخی جنبههای این رقابت نمیتواند بازی صفر صفر باشد. برای آیندهای قابل پیشبینی، چالش واقعی نگه داشتن این رقابت در حدی قابل قبول و ایجاد نظمی جهانی است که به هر دو قدرت امکان همکاری در برخی زمینهها را بدهد.