سیاست بایدن در قبال خاورمیانه چه تغییری میکند؟
در شرایطی که قریب به یک ماه تا انتقال قدرت در ایالات متحده زمان باقی است و از هماکنون پیشنهادها به دولت جو بایدن برای مدیریت پروندههای متفاوت سیاست خارجی صورت میگیرد، کیرستن فانتن رز به رییسجمهور بعدی کشورش پیشنهاد میکند که هدف بایدن رسیدن به توافقی باشد که نه تنها به جامعه بینالملل اجازه دهد از تاسیسات هستهای ایران بازرسی کنند و به ذخایر این کشور دسترسی داشته باشند، بلکه به سیاستهای منطقهای ایران نیز بپردازد!
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، آنطورکه مشاوران جو بایدن، رییسجمهور منتخب امریکا میگویند اولویتهای دولت او در خاورمیانه به چهار دسته تقسیم میشوند: نخستین کنترل برنامه هستهای ایران و دیگر فعالیتهای این کشور در منطقه است که امریکا ادعا میکند باعث کاهش ثبات در خاورمیانه میشود. دوم تضمین امنیت اسراییل و پیشبرد طرح صلح میان اعراب و اسراییلیها. سوم پایان دادن به جنگهای یمن و لیبی و چهارم فشار بر کشورهای منطقه برای رعایت حقوق بشر. سه مورد اول همگی اولویتهایی هستند که دولت ترامپ نیز آن را پیگیری میکرد. با توجه به شباهتها، کدامیک از جنبههای سیاست خارجی امریکا در قبال خاورمیانه تغییر خواهد کرد؟ کدامیک ثابت میماند؟
تفاوت محسوس در رابطه با ایران
«کیرستن فانتن رز»، مدیر بخش امنیت خاورمیانه شورای آتلانتیک که در دورهای در دولت دونالد ترامپ مسوول بخش عربستان شورای امنیت ملی بود در این نوشتار تاکید میکند که قطعا رویکرد و اهدافی که دولت جو بایدن دنبال میکند، متفاوت از سیاستهای ترامپ خواهد بود اما نباید انتظار داشت که در واقعیت شاهد تفاوت محسوسی باشیم. این مقام امریکایی پیشبینی میکند که بایدن نیز مثل ترامپ ایران را یک تهدید میداند و قطعا توسعه برنامه اتمی جمهوری اسلامی ایران، توسعه موشکهای بالستیک و حمایت از محور مقاومت را خطری برای کشورش میداند.
در شرایطی که قریب به یک ماه تا انتقال قدرت در ایالات متحده زمان باقی است و از هماکنون پیشنهادها به دولت جو بایدن برای مدیریت پروندههای متفاوت سیاست خارجی صورت میگیرد، کیرستن فانتن رز به رییسجمهور بعدی کشورش پیشنهاد میکند که هدف بایدن رسیدن به توافقی باشد که نه تنها به جامعه بینالملل اجازه دهد از تاسیسات هستهای ایران بازرسی کنند و به ذخایر این کشور دسترسی داشته باشند، بلکه به سیاستهای منطقهای ایران نیز بپردازد! فانتن رز در حالی چنین پیشنهادی به دولت جدید میدهد که جمهوری اسلامی ایران تاکنون بارها به صراحت اعلام کرده درباره توانمندی موشکی خود به عنوان یک توانایی دفاعی و همچنین فعالیتهای مشروع منطقهای هیچ گونه مذاکرهای را نمیپذیرد.
فانتن رز در ادامه با اشاره به طرح ادعاهایی از سوی برخی رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس درباره ضرورت حضور در مذاکرات آتی هستهای با ایران مینویسد: تیم بایدن میداند کشورهای حوزه خلیج فارس از اینکه در مورد برجام مورد مشورت قرار نگرفتهاند، ناراحتند. البته این بدان معنا نیست که دولت بایدن لزوما پس از مشورت با همسایگان جنوبی ایران رویکردش را تغییر میدهد، اما قطعا حرفهای آنها را نیز میشنود.
نویسنده این مطلب که در دولت ترامپ در شورای امنیت ملی مشغول به کار بود بدون اشاره به خروج ایالات متحده از برجام و وضع تحریمهای هستهای علیه تهران به تحلیل واکنش ایران و کاهش تعهدات هستهای در چند گام پرداخته و پیشبینی میکند که عدم پایبندی ایران به برجام یکی از نخستین موضوعاتی باشد که تیم بایدن به آن میپردازد. کیرستن فانتن رز، در این باره مینویسد: ایران اخیرا اعلام کرده ذخایر اورانیوم غنی شدهاش به 12 برابر حد مجاز افزایش یافته و امید دارد این امر دستش را در مذاکرات قویتر کرده و لغو تحریمها را تسریع کند.
نویسنده در ادامه به یکی از تحلیلهای رایج این روزها درباره وجود نگاههای متفاوت به ایران در تیم بایدن اشاره کرده و مینویسد: در میان مشاوران بایدن در مساله ایران، یکی از طیفها معتقد است توافق هستهای سال 2015 به مساله موشکهای ایران و فعالیتهای منطقهای این کشور نپرداخته است و این مسائل باید به موازات برنامه هستهای و با شرایط جدید، نه با شرایط سال 2016، در توافق گنجانده شود! این ادعا در حالی مطرح میشود که توافق هستهای ایران با 1+5 وقت در سال 2015 صرفا توافقی درباره فعالیتهای هستهای ایران بوده و حسن روحانی روز دوشنبه در نشست خبری با اهالی رسانههای داخلی و خارجی به صراحت مذاکره مجدد درباره مفاد این توافق را رد کرد.
کیرستن فانتن رز، در ادامه این یادداشت با تکرار تحلیلهای کارشناسان غربی درباره انتخابات سال 1400 در ایران و دخالت واضح در مسائل داخلی ایران ادعا میکند که جو بایدن تا انتخابات ریاستجمهوی 1400 ایران شش ماه زمان دارد تا مردم این کشور را قانع کند به رییسجمهوری رای بدهند که با امریکا همکاری میکند! این اظهارات نویسنده نشان میدهد که اندک اطلاعاتی درباره روند تصمیمگیری درباره مذاکره با ایالات متحده در چهار دهه پس از انقلاب اسلامی ندارد و برهمین اساس مدعی میشود که تغییر دولتها در ایران میتواند به تغییر استراتژی کلان جمهوری اسلامی ایران در قبال واشنگتن منتهی شود.
«فانتن رز» در ادامه مینویسد: ایرانیها خواستار دریافت امتیازاتی مثل پرداخت غرامت درآمدهای از دست رفته ناشی از تحریمها خواهند شد، در حالی که بایدن نمیتواند چنین چیزی به آنها بدهد. بنابراین مذاکره با امریکا را تا جایی که میتوانند عقب میاندازند.
نویسنده در ادامه به رابطه اروپا و امریکا درباره ایران هم گریزی زده و مینویسد: امریکا و اروپا باید در مورد ایران به یکدیگر قولی بدهند. امریکا باید قول دهد از همان ابتدا بهطور کامل و با صداقت با اروپا در خصوص ایران همکاری کند. اما اگر رفتار ایران در میانمدت تغییری نکرد، اروپا باید قول دهد ایران را وادار به پاسخگویی کند. تنها راهی که برای تشویق ایران به نشان دادن حسن نیت وجود دارد، این است که امریکا و اروپا مواضعشان درباره ایران را باهم هماهنگ کرده و اختلافاتشان را کنار بگذارند. کشورهای حوزه خلیج فارس باید بررسی کنند و ببینند کدام سناریو بیشتر به نفعشان تمام میشود. مخالفت با نزدیکی ایران و امریکا که به موجب آن تحریمها علیه تهران لغو میشود یا توافق «عدم تجاوز میان ایران و کشورهای حوزه خلیجفارس» (با راستیآزمایی امریکا و اتحادیه اروپا) که به موجب آن همسایگان جنوبی جمهوری اسلامی در برابر حملات احتمالی از سوی ایران یا نیروهای مورد حمایت آن در امان میمانند؟ وقت آن است که مذاکرات پشت پرده علنی و از ظرفیت جامعه بینالملل برای کمک به عقد چنین توافقاتی استفاده شود!
تغییرات احتمالی در سیاستهای ترامپ
دولت بایدن نیز مثل ترامپ بر مساله تقسیم هزینهها اصرار خواهد کرد. یکی از دوستان نزدیک بایدن میگوید او به دنبال خروج نیروهای امریکا نیست، اما میخواهد به جنگهای منطقه پایان دهد. این امر مستلزم آن است که بایدن با کشورهای منطقه برای برقراری صلح مذاکره کند، امتیاز بدهد و مشوقهایی به طرفهای درگیر بدهد تا به جنگ پایان دهند. او در حوزههایی چون حمایت از گسترش بردباری مذهبی و فشار بر شرکای عرب برای کاهش روابط با روسیه و چین به ویژه در عرصه دفاعی و امنیتی، سایبری، هوش مصنوعی و انرژی هستهای، سیاست ترامپ را ادامه میدهد. همچنان در حوزه مبارزه با تروریسم، امریکا تغییری در سیاست خود نخواهد داشت. دولت بایدن با شرکای اروپایی خود در این حوزه همکاری بیشتری خواهد داشت. عملیات دستگیری یا کشتن رهبران گروههای تروریستی نیز همچنان زیر نظر امریکا ادامه خواهد یافت. دولت بایدن همچنان به نفت خلیجفارس متکی خواهد ماند. این ادعا که امریکا به «استقلال در حوزه انرژی» رسیده است به این بستگی دارد که صنعت نفت شیل امریکا رونق داشته باشد. بایدن قرار نیست به اندازه ترامپ در سیاستهای نفتی جهان مداخله کند. او با سیاستهای فشار بر کشورهای اوپک موافق نیست و از صنعت شیل امریکا محافظت نمیکند، چرا که بیشتر حجم تولید نفت شیل امریکا در ایالتهای جمهوریخواه است و این صنعت با اهداف او در حوزه انرژیهای سازگار با محیط زیست در تضاد است. نتیجه این امر بایدن را در جایگاه پیچیدهای قرار میدهد. بایدن مصمم است نسبت به ترامپ کمتر به عربستان سعودی توجه کند. اگر او این مسیر را در پیش بگیرد، عربستان میتواند با کشورهای اوپکپلاس برای حذف سقف تولید همکاری کند و قیمت نفت را کاهش دهد (هزینه تولید نفت عربستان در ارزانترین سطح جهان قرار دارد). این مساله باعث میشود صنعت نفت شیل امریکا با رکود مواجه شود و بایدن به خاطر سیاستهای خود در حوزه انرژی، مسوولیتناپذیر به نظر برسد.
بنابراین با اینکه میدانیم امریکا در رابطه خود با ریاض تجدید نظر میکند، اما شاید این تغییرات به اندازهای که انتظار داریم شدید نباشد. آیا او همکاری هستهای عربستان با چین را کاهش میدهد؟ ریاض را برای آزادی زندانیان و فعالان سیاسی تحت فشار میگذارد؟ اقدامات واقعی و حتی پرریسکی را برای پایان دادن به جنگ یمن اتخاذ میکند؟ و آیا دسترسی عربستان به بمبهای هوشمند و پلتفرمهای پیشرفته ساخت امریکا را قطع میکند؟ یا اینکه میخواهد در عرصه انرژی این شانس را داشته باشد تا به اهداف خود در حوزه انرژیهای سازگار با محیط زیست برسد؟
بایدن دو سیاست دیگر ترامپ را نیز ادامه خواهد داد. سیاست اول، حمایت از توافق موسوم به آبراهام است. تیم بایدن همچنان کشورهای جهان را به عادیسازی روابط با اسراییل تشویق میکند، اما در عین حال بر عدم الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی اصرار میورزد. دولت بایدن همچنین بر حل و فصل اختلاف میان کشورهای عرب حوزه خلیج فارس ادامه میدهد. عقل سلیم میگوید با توجه به اینکه دولت بایدن میانه خوبی با عربستان، امارات و مصر – سه کشور تحریم کننده قطر – ندارد، دوحه باید نفع زیادی از ریاستجمهوری او ببرد. اما افزایش این فاصله میان امریکا و سه کشور عربی باعث میشود نفوذ این کشور در میان آنها نیز کاهش یابد. دولت ترامپ تلاشهای زیادی برای پایان دادن به اختلاف میان قطر و این کشورها انجام داد و با وجود استفاده توامان از تهدید و تشویق، به موفقیتی نرسید. اگر بایدن میخواهد در حل و فصل این منازعه موثر باشد، باید در مورد مسائل دیگری که این کشورها در آن دخیلند، کوتاه بیاید. آیا بایدن حاضر میشود حلوفصل منازعه با قطر را بر مسائل حقوق بشری، جنگ یمن، آینده لیبی و سوریه، روابط کشورهای خلیج فارس با چین یا محدود کردن فروش تسلیحات ترجیح دهد؟ دوحه باید از دولت بایدن بیشتر حمایت کرده تا از استمرار فعالیت پایگاه هوایی امریکا در قطر اطمینان حاصل کند. قطریها همچنین باید کاخ سفید را قانع کنند که حل و فصل منازعه برای رسیدن به دیگر اهداف در منطقه بسیار مهم و کلیدی است. دولت بایدن همچنین گروه کوچکی از مشاوران امریکایی را که به عربستان کمک میکنند در حملات هوایی خود به یمن به غیرنظامیان آسیبی نرساند، از منطقه خارج خواهد کرد. علت آن پایان دادن به نقش امریکا در جنگی است که بحران انسانی در منطقه را به اوج خود رسانده است. متاسفانه پایان دادن به حمایت بسیار محدود امریکا از ریاض به معنای پایان جنگ نخواهد بود، بلکه حل و فصل جنگ یمن نیازمند راهحل سیاسی است.
منبع: ریل کلیر ورلد