دلایل ناکامی سامانههای هوشمند در اقتصاد ایران
به اعتقاد کارشناسان، صرفنظر از الزامات و پیشنیازهای راهاندازی سامانهها، در این چارچوب، سامانهها به تنهایی به شفافیت و تسهیل فرآیندها ختم نمیشوند. از سوی دیگر ارزیابیها نشان میدهد هدف دولت از راهاندازی این سامانهها، در اغلب موارد دخالت در بازار و کنترل قیمتها بوده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از دنیای اقتصاد؛ در هفته جاری رئیسجمهور به وزیر جدید صمت ماموریت داد تا با راهاندازی سامانه جامع اطلاعات تجارت، شرایطی را فراهم کند که تمام زنجیره تامین، تولید و توزیع کالا مورد رصد واقع شود. در واقع با این دستور، سامانه جدیدی به سامانههای قبلی موجود اضافه خواهد شد. اما درحالحاضر این پرسش مطرح است که راهاندازی و فعالیت این سامانههای متعدد و پرشمار قرار است چه گرهی را از مشکلات اقتصادی کشور باز کند؟ آیا این سامانهها میتوانند به تنهایی زمینه را برای شفافیت مهیا کنند؟ و اینکه مشکلات بازار و مساله قیمتهای غیرتعادلی از مسیر فعالیت این پلتفرمهای الکترونیکی قابل حل است یا خیر؟
تجربه چند ساله راهاندازی و فعالیت سامانههای مزبور در فضای اقتصادی، تولیدی و تجاری کشور نشان میدهد نه تنها پیچیدگیهای اداری و سازمانی در اقتصاد ایران کاهش نیافته، بلکه حتی به فرآیندهای بوروکراتیک اضافه شده است و این سامانهها بهجای آنکه در امتداد هم حرکت کنند، بهصورت موازی با هم حرکت کردند. این خطای سیاستی ریشه در جایی دارد که سیاستگذار به پیشنیازها و الزامات پیشینی این سامانهها توجه نکرده است و با تعریفی تقلیلگرایانه از مفهوم دولت الکترونیک و هوشمندسازی اقتصاد، صرفا به سمت طراحی سامانههای الکترونیکی رفته است. کارشناسان بر این باورند که اگر یک سامان و نظم اندیشهای پشت طراحی این سامانهها نباشد، نمیتوان نتیجهای از آنها حاصل کرد و صرفا منتج به پیچیدهتر شدن و مبهمتر شدن امور و فضای اقتصادی برای تولیدکنندگان و تجار خواهد شد و در عین حال عموم مردم هم بهرهای از آن نخواهند برد.
بنابراین متولیان باید متوجه این امر باشند که سامانههای هوشمند به ذات خودشان به ایجاد شفافیت و تسهیل فرآیندها ختم نمیشوند. در این چارچوب باید سیاستهای سازگار با تعادلبخشی به بازار و ایجاد رشد اقتصادی و رفاه عمومی طراحی شود و بعد سامانهها وارد عرصه شوند تا بتوانند در جای خودشان، کار روانسازی و تعدیل رویههای بوروکراتیک را انجام دهند. به اعتقاد صاحبنظران، بیشتر سامانههایی که تاکنون ایجاد شدهاند به دو دلیل کارآیی لازم را نداشتهاند. اول اینکه در کشور ما پایگاه اطلاعاتی کاملی در هیچ حوزهای وجود ندارد و از این رو ما با فقدان منابع اطلاعاتی روبهرو هستیم و دوم اینکه از نظر بستر فناوری اطلاعات، این سامانهها بهصورت جزیرهای عمل میکنند و ارتباطات منظم و کافی با یکدیگر ندارند.
در ادامه گفتوگو را با کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی پیرامون بحث راهاندازی سامانههای هوشمند و دلایل بیاثر ماندن آنها در فضای اقتصادی کشور میخوانید.
جاماندن سامانهها از پویایی اقتصاد
احمد دوستحسینی، صاحبنظر اقتصادی معتقد است سامانهها به تنهایی چارهساز چالشهای مهم اقتصادی درحوزههای تولیدی، مالی و تجاری کشور نیستند، بلکه تنها میتوانند متناسب با قابلیتهایشان ابزار و اهرم تسهیلگر برای پیادهسازی و اجرای اندیشهها و سیاستهای بسامان باشند.
این صاحبنظر و تحلیلگر اقتصادی اظهار کرد: برای هر فعالیت و دستیابی به هر هدفی باید سه چیز را به کار بست. اول اندیشه است، دوم چیدمان ابزار و بعد هم انجام منطقی کار و فعالیت. اگر ما اندیشه کامل و درستی پشت چیدمان ابزار نداشته باشیم و آن ابزار منطقی کار نکند، به هدفمان نمیرسیم. سامانهها درحالحاضر در حد همین چیدمان ابزارهای نرمافزاری و سختافزاری هستند که بهعنوان شبکههای کامپیوتری تلقی میشود.
او ادامه داد: اول باید منظور و هدف از ایجاد این سامانهها مشخص شود. بنابراین بهطور طبیعی اگر منظور روشن شود باید این سامانهها پایگاهی از مجموعه دادهها را داشته باشند. در واقع باید دادهها درست و بهنگام به این سامانهها تزریق شوند. بخشی از ناکارآیی این سامانهها به این دلیل است که دادههای درست و بهنگام به آنها داده نمیشود. یعنی دادهها تاخیر زمانی دارند. اقتصاد پویا و دینامیک است اما دادههای این سامانهها متناسب با پویایی اقتصاد نیست. موضوع دوم این است که سیستمها باید پردازشگر باشند تا بتوانند خروجی داشته باشند، بنابراین ورودی این سامانهها دادهها و خروجی آن اطلاعات دستهبندیشده برای کاربران است. کارکرد درست این سامانهها مستلزم سیستم بسامان مدیریت آنها است. این سامانهها نمیتوانند ارتباط مناسبی با محیط پیرامونشان داشته باشند، بنابراین نمیتوانند مقاصد مورد نظر را تامین کنند.
این صاحبنظر اقتصادی افزود: حتی اگر این سامانهها بسیار هوشمند هم باشند، اگر یک سامان اندیشهای پشت اینها نباشند، نتیجهای از آنها حاصل نمیشود. مقصود از اندیشه سامانیافته این است که اگر محیط این سامانهها مقررات، قوانین و سیاستهای نابسامان و ناهماهنگ باشد که منجر به رشد اقتصادی، بهبود زندگی مردم و کارآیی نشوند، طبیعتا این سامانهها نمیتوانند چندان اثربخش باشند. بهعنوان مثال سامانه مربوط به صدور کارت هوشمند بازرگانی یک سامانه است، اما در داخل آن کارتهای یک بار مصرفی درمیآید که واردات یا صادرات انجام میدهند، بعد مشخص میشود که افرادی کارت بازرگانی گرفتهاند که اصلا پیدا نمیشوند یا اگر هم پیدا شوند، معلوم میشود ورود عملیاتی به تجارت نداشتهاند، بنابراین فرار مالیاتی اتفاق میافتد یا منجر به صادرات کالاهایی میشود که ارز آنها برنمیگردد.
دوستحسینی با بیان اینکه توقع از سامانهها بیشتر از منطق کارکردیشان است، تصریح کرد: یا در نمونه دیگر سامانه نیما نه تولید ارز میکند و نه هزینه ارز میکند، بلکه عرضه و مصرف ارز را انجام میدهد و واسطههای متقاضیان ارز را به عرضهکنندگان ارز وصل میکند و صرفا کار را سادهسازی میکند. یا سامانه اشتغال نمیتواند شغل ایجاد کند، همینطور سامانه بهینیاب وزارت صمت نمیتواند کالا تولید کند و سامانه نیما نمیتواند ارز ایجاد کند. اشتباهی که انجام شده این است که این سامانهها جایگزین مدیریت، نظارت و اندیشه صحیح شدهاند. بنابراین انتظاراتمان از اینها بالا رفته است. سامانهها به خودی خود بدون یک نظام سامانیافته اندیشهای پاسخگوی نیازهای کشور نیست. اول باید اندیشهها سامان یابد و قانون و مقررات درست تنظیم شود و سیاستهای سازگار با رشد اقتصادی فراهم شود و بعد سامانهها میتوانند به کمک بیایند و امور را تسهیل کنند. اما سامانهها ایجادکننده اینها نیستند. نشانه آن هم این است که این سامانهها مشکلی را حل نکردهاند. ولی هر کسی ایرادی را پیدا میکند به سامانه ارجاع میدهد. در واقع با این سامانهها نوعی فرافکنی اتفاق افتاده است. در صورتی که مشکل در سامانه اندیشهای و سیاستی است، نه در سامانههای فیزیکی و الکترونیکی.
سامانههای بیسامان
اما حسین سلاحورزی، نایبرئیس اتاق بازرگانی ایران، اعتقاد دارد سامانههای ایجاد شده از سوی دولت، رمز مداخله در بازار و کنترل قیمتهاست. به همین دلیل این سامانهها موفق عمل نکردهاند.
سلاحورزی درخصوص تعدد ایجاد سامانهها عنوان کرده است: روندی که در دنیا از نظر دولت الکترونیک بهوجود آمده از یکسو و مستندات قانونی و تکالیف قانونی که دولت و دستگاهها را به اجرای دولت الکترونیک ملزم کرده است از سوی دیگر، موجب شده تا ایجاد سامانه به موضوع مهمی بدل شود. اما آنچه در عمل دیده میشود با آنچه باید اتفاق بیفتد فاصله دارد.
به گفته او، درحالحاضر در کشور شاهد ایجاد سامانههایی هستیم که هیچ یک کارکرد درستی ندارند. در واقع ایجاد سامانه در کشور به اسم رمز مداخله بیشتر دولت در بازارها و همه شئون بخش خصوصی و فعالان اقتصادی تبدیل شده است.
سلاحورزی گفت: بیشتر سامانههایی که ایجاد شده به دو دلیل اصلی کارآیی لازم را ندارند. نخست اینکه در کشور ما پایگاه اطلاعاتی کامل در هیچ حوزهای وجود ندارد و از این رو ما با فقدان منابع اطلاعاتی روبهرو هستیم. دوم اینکه از نظر بستر فناوری اطلاعات، این سامانهها بهصورت جزیرهای عمل میکنند و ارتباطات منظم و کافی و وافی با یکدیگر ندارند. به این دو دلیل سامانههای ایجاد شده کارکرد اجرایی درستی ندارند. بهعنوان مثال، ما سالهاست یارانه توزیع میکنیم و مهمترین معضل اقتصاد امروز ما سوبسیدهای بیمنطق است. اما عملا میبینیم که سامانه اطلاعاتی کامل در مورد گیرندگان این یارانهها و افراد تحت پوشش وجود ندارد. از اینرو گاه شاهد آن هستیم که برخی افرادی که یا در کشور نیستند یا فوت کردهاند، همچنان از این یارانهها و سوبسیدها استفاده میکنند. به شخصه با کسانی برخورد کردهام که یارانهبگیر نیستند، اما وامهای کرونایی یک میلیون تومانی و دو میلیون تومانی به حساب آنها واریز کردهاند. درحالیکه این وامها قرار است بهصورت اقساط از محل یارانه افراد کسر شود. از این جنس خطاها کم نیست.
او اظهار کرد: سامانههای مختلفی در حوزه زنجیره تامین و ارزش ایجاد شده است که خطاهای زیادی دارد و کارکرد مناسبی ندارد. بهعنوان مثال سال گذشته برای شناسایی انبارها سامانهای طراحی شد که آن هم ناموفق بود.
سلاحورزی در عین حال افزود: اصل ایده ایجاد سامانه برای کنترل بخشهای مختلف در راستای رصد سیستم ورود و توزیع کالا حرف درستی در زنجیره تامین است؛ اما عملیاتی کردن سامانهای که بخواهد اجزای زنجیره تامین اعم از ورود و توزیع و موجودی کالاها را رصد کند، سخت است. عملیاتی کردن این ایده به یکسری اپراتورهای زنجیره تامین قابل اتکا نیاز دارد. گزارشگیری از یک سیستم داده بهصورت کیلویی و بدون قید و بند کار بهجایی نمیبرد.
به گفته نایبرئیس اتاق ایران اگر این سامانهها و اطلاعات و دادهها در جهت پایدار کردن زنجیره تامین باشد و باعث بهتر شدن و بهینه شدن زنجیره ارزش شود، فعالان اقتصادی هم همکاری و مشارکت میکنند. اما اگر صرفا ابزاری برای مداخله در بازار و کنترل قیمت باشد، طبیعتا باید گفت هنوز شروع نشده، یک طرح شکست خورده است.
او عنوان کرده است: سامانههایی که تا به امروز راهاندازی شدهاند، بهدلیل اینکه با هدف کنترل قیمت و دخالت در بازار ایجاد شده، هیچ کدام نتوانستهاند به درستی کار کنند و موثر باشند. وضعیت کنونی بازارها میتواند از میزان تاثیرگذاری این سامانهها حکایت کند.
سلاحورزی گفته است: البته دولتمردان هیچگاه به ریشه افزایش قیمتها توجهی نمیکنند و بیشتر کنترل قیمت را مد نظر قرار میدهند. در کشور واقعیت بزرگی به نام تورم وجود دارد و متاسفانه دولتمردان نمیخواهند آن را قبول کنند و به نوعی بهصورت غیررسمی آن را انکار میکنند. از این رو سراغ مداخله در بازار میروند. اما حتی مسیر مداخله را هم اشتباه میروند.
آسیب سامانهها در اقتصاد
همچنین کیوان کاشفی، عضو هیاترئیسه اتاق بازرگانی ایران بر این باور است، سامانهها به شکلی طراحی نمیشود که چند بُعدی باشند و بتوانند خدمات مختلفی را ارائه دهند. بنابراین در این شرایط اضافه کردن یک سامانه جدید صرفا کارها را پیچیدهتر میکند و به قفل شدن امور میانجامد.
کاشفی گفت: در این زمینه یک مشکل اصلی، تلقی مسوولان از راهاندازی این سامانهها است. اینکه فکر میکنند با راهاندازی یک سامانه بسیاری از مشکلات میتواند به سرعت حل شود. درحالیکه اینگونه نیست. سامانه یک پلتفرم است که قبل از آن و بعد از آن باید یکسری از فاکتورها و سازو کارها طراحی شده باشند و این سامانهها فقط باید زمینهای را برای روانسازی امور مهیا کنند. اما اگر قرار باشد همه امور را به سامانه واگذار کنیم، نتیجهاش مشکلات فعلی میشود. در حال حاضر به تعداد فراوان سامانه داریم اما جوابگوی منطقی نیازها و خواستهای مردم نیست و مردم نمیتوانند از این سامانهها خروجی مناسب خودشان را دریافت کنند. در همه ساختارها و سازمانها هم سامانههایی را راهاندازی کردند و فکر میکنند این سامانهها مشکلات را حل کرده است. در صورتی که اینگونه نیست. چون سازوکارها، اهرمها و رفتارهای اجرایی باید کاملا روان، آماده و درحال اجرا باشد و در مرحله بعد سامانه، هماهنگی و روانسازی را انجام دهد. به صرف اینکه سامانه راه افتاده است، نمیتوان مشکلات را حل کرد. سامانهها به شکلی طراحی نمیشوند که چند بُعدی باشند و بتوانند خدمات مختلفی را ارائه دهند و فقط در خط ماموریتی سازمان یا وزارتخانه مربوطه تعریف میشوند که معمولا هم ناقصاند. درخصوص سامانهای که اخیرا رئیسجمهور دستور راهاندازی آن را برای رصد زنجیره تولید، توزیع و تامین کالا داده است، اصلا بستر لازم برای موفقیت این سامانه وجود ندارد. اول باید زمینه شفافیت را بهوجود بیاوریم. هر ارگانی باید خود را موظف بداند که شفافسازی را انجام دهد و بعد سامانه وارد شود و امور مختلف را به هم لینک کند تا هم مردم نتیجه آن را ببینند و هم دستگاه اجرایی استفاده خود را از آن ببرد. به نظر میرسد که جنبه روانی این نوع سامانهها و دستورها پررنگتر است. ما الان سامانه انبارها را داریم که خودش تبدیل به مشکل بزرگی شده است. این نوع برخوردها و سیاستها بهجای آنکه مشکلات را حل کند، آنها را پیچیدهترمیکند، تجربه هم این را نشان داده است.
عضو هیاترئیسه اتاق ایران ادامه داد: بهعنوان نمونه سامانهای به نام سامانه جامع تجارت راهاندازی شده است. قبل از راهاندازی این سامانه یکی از پیشنیازهای آن باید این باشد که با تمامی دستگاههایی که استعلام شونده هستند لینک باشد و سوابق متقاضی از سامانههای مختلف در دستگاهها دیده شود، اما اکنون چنین چیزی وجود ندارد. پس این سامانه عملا چه کاری انجام میدهد؟ در واقع فقط یک ثبت فیزیکی انجام میدهد. بنابراین پیشنیاز اول این سامانهها داشتن اطلاعات کامل و وصل کردن و جمع کردن اطلاعات مختلفی است که بهصورت جزیرهای ارائه میشود. همینطور یکی دیگر از پیشنیازها امکان ارتباط راحتتر مردم به این سامانهها است. تمامی سامانههای فعلی که وجود دارند در امتداد هم حرکت نمیکنند، بلکه موازی هم هستند و هیچ لینکی با یگدیگر ندارند. اضافه کردن یک سامانه جدید به این سامانههای فعلی صرفا مشکلات را پیچیدهتر میکند. بنابراین اول باید روند کار بررسی شود و پیشنیازها فراهم شود و بعد براساس واقعیتهای جامعه و اقتصاد پلتفرمی طراحی شود که براساس آن کار آمارگیری راحت شود و از سوی دیگر فعال اقتصادی هم بتواند کارش را سریعتر پیش ببرد. اما تجربه ما نشان داده است که این سامانهها بیشتر کار را قفل کرده است.