ماجرای عجیب سوگواری برای ملیکا +عکس
داستان ویدئویی از یک مراسم ختم برای دختری جوان که با گریه و شادی همراه بود و گفتوگو با مادر ملیکا. مدتی است که ویدیوئی از مراسم سوگواری برای یک دختر جوان در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود.
به گزارش اقتصادآنلاین، هفت صبح نوشت: جوانانی که همگی سیاه پوشیدهاند و عکس آن دختر مرحوم(ملیکا) را روی لباسهای خود چاپ کرده و بهصورت همزمان مشغول گریه و شادمانی هستند. در ابتدا که این فیلم منتشر شد، خیلیها فکر کردند، ممکن است حقیقت نداشته باشد و صرفا برای دیدهشدن در فضای مجازی گرفته شده باشد.
جستوجوها نشان میدهد اما نه تنها این فیلم حقیقت دارد، بلکه آن را برای اولینبار مادر ملیکا منتشر کرده است. حالا مادر ملیکا، پدرش، نامزدش و دوستانش با افزایش فالوئر عجیبی روبهرو شدهاند و فعالیتهای آنها در شبکههای اجتماعی ادامه دارد. در این گزارش جذاب، ماجرای ملیکا و درگذشتاش که در مرداد سال گذشته رخ داده را مرور کرده و قدمبهقدم نوشتهایم، چه شده که حالا خانواده او در شبکههای اجتماعی مشهور شدهاند.
*** ملیکا که بود؟
ملیکا متولد ۲۱آذرماه ۱۳۷۶، دختر ۲۲ساله اهل کرج بود. ملیکا پیش از فوت، فردی مشهور یا به اصطلاح سلبریتی نبود و احتمالا علت معروف شدن او پس از درگذشتاش، فعالیتهای خانواده او در اینستاگرام بوده است. ملیکا تومور مغزی داشت که در مدت ۵۶روز به سرطان او پی بردند و او را جراحی کردند. طبق اطلاعاتی که از لایو اینستاگرام بستگان ملیکا بهدست آمده، عمل جراحی دفعه اول او موفقیتآمیز بوده است.
سپس بار دیگر برای جلوگیری از نابیناشدن، عمل مجددی انجام میدهند و هردو عمل موفقیتآمیز اعلام میشود. سپس بدن او را عفونت میگیرد اما پزشکان متوجه علت آن نشده تا بخیه سرش باز میشود و عفونت بیرون میزند. بنابراین ملیکا برای بار دیگر عمل میشود. آنها ادعا کردهاند بر اثر خالیکردن آبی که در سر ملیکا جمع شده بود در بیمارستان دچار عفونت بیمارستانی شده و منجر به مرگ مغزی ملیکا میشود.
*** شهرتاش از چه زمانی آغاز شد؟
از همان اوایل تابستان شهرت ملیکا در اینستاگرام آغاز میشود. او که دختری ۲۲ساله بود، قبل از اینکه بفهمد به سرطان مبتلا شده، تلاش میکرد با نشان دادن تصویری از یک دختر امروزی، در اینستاگرام فعالیت داشته باشد. از زمانی که متوجه میشود به سرطان مبتلا شده، لحظهبهلحظه با ظاهری آراسته از فعالیتهای درمانی خود خبر میدهد. قبل از آزمایش، در زمان آزمایش، بعد از آن، بیمارستان و… در همین زمانها، خانواده او نیز کمکم وارد ماجرا میشوند و به تصاویر و صفحات او راه پیدا میکنند. ملیکا خود را دوستدار خانواده نشان میدهد و…
*** داستان دنبالهدار خانواده
پس از درگذشت ملیکا، خانواده و نامزد او فعالیت در شبکههای اجتماعی را آغاز کردند. و حتی بیشتر از گذشته نام خود و دخترشان را مطرح میکنند. آنها در پسوند نامهای خود همگی یک ملیکا نیز اضافه میکنند تا بهنوعی نام «ملیکا» شناسه آنها شود. پس از گذشت مدتی، مادر ملیکا از مراسم سوگواری دخترش عکس و ویدئو گذاشت و گاهی اوقات لایو هم پخش میکرد. انتقادها از همینجا شروع شد که چرا خانواده او اقدام به این کارها کردند؟ مادر ملیکا در گفتوگویی به این سوالات توضیح میدهد.
*** مادر ملیکا: میخواهم نام ملیکا زنده باشد
«شیوا کردی» مادر ملیکا در گفتوگویی درباره حاشیههای این ویدئو توضیح میدهد.
* ماجرای بیماری دخترتان چه بود؟
۲۲خرداد سال گذشته بود که ملیکا رفت معاینه چشم. چند وقتی بود که میگفت مشکل چشم و دوبینی دارد. رفتیم پیش دکتر چشمپزشک که بعد از اسکن گفتند یک تومور در قسمت بدی از مغز ملیکا قرار دارد. پس از آزمایشهای مختلف به ما گفتند که باید آب سر ملیکا کشیده شود وگرنه این تومور که نزدیک عصبهای چشم ملیکا بود، باعث نابینایی او میشود. اطمینان کامل به ما دادند که به تومور ملیکا دست نمیزنند و فقط آب سر او را میکشند. پس از انجام این کار هماهنگ کردیم که برای ادامه درمان او را به آلمان ببریم اما پزشکان اجازه ندادند و گفتند در پرواز هواپیما به مغز او فشار وارد میشود و باعث از دست رفتن بینایی و شنوایی او میشود.
پس از آن ملیکا در ایران دوباره عمل شد. پزشکان گفته بودند، قدرت تکلمش کم میشود و قسمتی از بدنش کٌند میشود که جای نگرانی نیست و بهمرور حل میشود. با همین امید به عمل رضایت دادیم. پس از عمل نیز همهچیز خوب بود. پس از مدتی حالش نامساعد شد و عمل سوم را انجام دادند. بازهم حال ملیکا خوب نشد و عفونت به مغز او رسید و درنهایت ۱۵مردادماه به کما رفت و ۱۶مرداد ملیکای من آسمانی شد.
* چه شد که پس از درگذشت دخترتان نام او در شبکههای اجتماعی چرخید؟
پس از این اتفاق، مهیار که هم پسرخاله و هم پسرعموی او بود و هم قرار بود بعدها با یکدیگر ازدواج کنند، کلیپی برای دل خودش منتشر کرد. پیج مهیار باز بود و ناگهان همه به ما زنگ زدند و گفتند فیلم دخترتان در همهجای اینستاگرام هست. همانجا بود که به ذهنم خطور کرد نام فرزندم را زنده نگه دارم. به همین دلیل وارد اینستاگرام شدم.
*قبلا از درگذشت دخترتان، پیجی در اینستاگرام نداشتید؟
نه. اصلا بلد نبودم اینستاگرام را.
*برخی کاربران شبکههای اجتماعی میگویند، این فعالیتهای شما ترفندی برای افزایش فالوئر است.
خب من از این فالوئر چه استفادهای میخواهم بکنم؟ به چه درد من میخورد؟ فقط میخواهم اسم ملیکا را زنده نگه دارم و فعالیتهای انساندوستانه و کار خیر انجام دهم. مدیر یک موسسه که برای بچههای کار کمک جمع میکند، میگوید از وقتی که من در پیجم مردم را تشویق به کمک میکنم، چقدر کمکها زیاد شده است.
* این منتقدان میگویند، شما خودتان را با نام «مادر ملیکا» در اینستاگرام معرفی میکنید.
چون نمیخواستم اسم ملیکا فراموش شود و ترس از فراموش شدن ملیکا داشتم. حتی به اطرافیانم گفتم، از این به بعد من را مامان ملیکا صدا کنید. من حتی اولش مخالف بودم که وارد اینستاگرام شوم. اطرافیان من میگفتند تو مادر ملیکا هستی و باید بیایی اینستاگرام و عکس و فیلمهایش را منتشر کنی. وقتی وارد اینستاگرام شدم، کامنتهای قشنگی گرفتم و فهمیدم اینگونه میتوانم نام ملیکا را زنده نگه دارم. همچنین دیدم میتوانم به یاد ملیکا، کمکهای انساندوستانه کنم.
* اینجا یک بحثی وجود دارد. آدم در لحظهای که داغدار است، نمیتواند اینگونه از مراسم فیلم بگیرد.
فیلم را اطرافیان گرفته بودند و من بعدا فهمیدم. هیچکدام را من نگرفته بودم. بعدا برای من فرستادند و دیدم خوب است که در صفحهام بگذارم.
* ماجرای آن ویدئوی عزاداری جنجالی چه بود؟
این فیلم را خودم دوماه پیش در صفحهام گذاشتم ولی چندروزی است که همهجا پخش شده. ما اصالتا کرد هستیم و برخی از اقوام رسم دارند اگر دخترشان که ازدواج نکرده را از دست میدهند، برای او مراسمها مختلفی میگیرند که شکلهای مختلفی از مراسم عروسی، حنابندان و…. است. این مراسمی که ویدئوی آن پخش شده، نه ختمپارتی بود و نه چیز دیگری. یک مراسم سوگواری بود که به سبک خودمان و سنتمان عزاداری کردیم. فکر میکنم غم و گریه ما هم در فیلم کاملا مشخص است، کسی نمیتواند ادعا کند که حال خوبی داریم.
* چرا آن فیلم را منتشر کردید؟ آنهم بعد از تقریبا هفتماه از درگذشت ملیکا؟
بهخاطر درخواست زیاد کاربران که میگفتند دوست دارند مراسم ختم ملیکای ما را ببینند.
*** تحلیلی خلاف جهت آب
در رابطه با این ویدئو و استقبالی که از آن شده، «فاطمه اُزگلی» جامعهشناس به هفتصبح میگوید: «همه جنبههای زندگی ما تغییر کرده و اینستاگرام یکی از بازوهای قوی ایجاد این تغییر است. اثبات این مسئله که ما درحال حاضر در جامعهای مصرفی زندگی میکنیم، کار دشواری نیست. سیطره برندها، لوگوها، مارکها، مدها، تبلیغات تجاری و شگردهای بازاریابی بر جامعه امروز ما چنان مشهود است که کمتر تحلیلگری تردیدی در به کارگیری مفاهیمی چون «جامعه مصرفی»، «فرهنگ مصرفی»، «کالاییشدن فرهنگ»، «سبک زندگی لاکچری» و از این قبیل به خودش میدهد.
و حالا این فرهنگ لاکچری در نحوه عزاداری ما هم ورود پیدا کرده. چرا اینقدر تعجب کردید؟ برای جذب فالوئر تا الان شگردهای متفاوتی در پیش گرفته شده، خب یکی از راههای نوینش هم عزاداری مادر ملیکا و خانواده و دوستانش هست. که با فیلمهای حرفهای و عکسها و متنهایی که مینویسند مخاطبان زیادی را جذب کردند. اینستاگرام مدتهاست تبدیل به بازاری برای بازنمایی خودِ دلخواه ما شده است؛ عکس و فیلمهای ما هم کالاهای این بازار شدهاند که باعث موقعیتیابی و هویتیابی خودِ دلخواه ما در فضای فرهنگی و اجتماعی میشوند.
گاهی ما براساس گفتمان حاکم بر فضای اینستاگرام خودِ دلخواهی را بازنمایی میکنیم که کتابخوان است، هنرمند است، فمینیست است و… و حالا خانواده ملیکا برخلاف گفتمان اینستاگرامی عمل کردند و بهدنبال هویتیابی در این وادیها نیستند. آنها دنبال هویت کتابخوان، هنرمند، سادهزیست و حامی حیوانات نیستند. آنها هویتشان را از دختری که دیگر نیست قرض گرفتهاند. مادرش شده «مامان ملیکا» و دوستانش هم «دوستان ملیکا».
روششان متفاوت بود ولی همان کاری را کردند که ما در این فضای مصرفی مدتهاست مشغولش هستیم. بهطور خلاصه همه ما هویت و معنای زندگیمان حاصل شیوه تعاملی است که از طریق عکسها و فیلمهایمان در فضای مجازی با هم داریم. پس تعجب یا قضاوت نکنید، بهنظرم باید به خلاقیتشان تبریک گفت.»