ناسیونالیسم فناورانه چیست و چرا در دوران پساکرونا اهمیت مییابد؟
برای سالیان سال، شرکتهای چندملیتی در جهان پیشگامان اقتصادی بودند و در بازی رقابت پادشاهی میکردند. اما به نظر میرسد ویروس کرونا این بازی را تغییر داده است. کرونا منجر شده تا کشورها به ملیگرایی و ناسیونالیسم اقتصادی روی بیاورند و به فکر بومیسازی اقتصاد و شرکتهای خود بشوند.
اولین اقداماتی که کشورها در حال اجرای آن هستند، بازسازی ساختاری در صنایع کلیدی و انتقال زنجیره تأمین به داخل کشورها است. وابستگی به چین مسئله بعدی است که کشورها در حال تغییر آن هستند. در یک مثال ساده، طبق آمارها ۸۰ درصد اقلام بهداشتی بیمارستانهای دنیا از چین و هند تأمین میشود. کشورها برای بومی کردن اقتصاد نیاز دارند تا این وابستگی به چین را اتمام بدهند.
ناسیونالیسم فناورانه
مسئله بعدی، پدیده ناسیونالیسم فناورانه (Techno-Nationalism) است. از زمانی که دولت چین به تمام دستگاههای زیر مجموعه خود دستور داد تا از سختافزارها و نرمافزارهای آمریکایی استفاده نکنند و دولت آمریکا و ژاپن هم دستگاههای دولتی را از استفاده از تجهیزات نسل پنجم (5G) و مخابراتی چینی منع کرد، پدیدهای به نام ناسیونالیسم فناورانه مطرح شد.
ناسیونالیسم فناورانه یک نوع تفکراز مکتب اقتصادی مرکانتیلیستی است. در این پدیده، نوآوریها و توانمندیهای فناورانه یک کشور مستقیما با امنیت ملی، موفقیت اقتصادی و ثبات اجتماعی ارتباط دارند. در نتیجه، دولت و حاکمیت باید در رابطه با بازیگران فرصتطلب در این حوزه مداخله کند و جلوی سودجویی آنها را گرفته و هرچیزی که این مسئله و درواقع امنیت ملی را تهدید میکند برخورد کند.
ویروس همهگیر کرونا یا کووید-۱۹ رقابت جغرافیای سیاسی میان چین و آمریکا را عیانتر کرد و نشان داد که چگونه سیاستگذاری در صنایع، مخصوصا در حوزه فناوری، حیاتی است و بازی به نفع چین درحال تغییر است.
به عنوان مثال در ووهان چین، با وجود قرنطینه شدید و شیوع کرونا و تعطیل شدن اغلب شرکتها و تولیدکنندهها، سازندههای چیپست و قطعات سختافزاری چینی مجوز عملیات و ادامه کار داشتند. بنابراین، صنایع سختافزاری نیمههادی (Semiconductor) مانند چیپستها که در قلب جنگ فناوری آمریکا و چین قرار دارند، به عنوان مثال بارز سیاستهای ناسیونالیستی در شرکتهای چندمیلیتی عمل میکنند.
شرکتهای چندملیتی: بدون مرز
یک مثال از حمایت همیشگی از شرکتهای چندملیتی، داستان هوآوی و آمریکا است. در سال ۲۰۱۹ آمریکا شرکت هوآوی چین را در لیست ممنوعیت واردات خود قرار داد و دریافت تجهیزات مخابراتی از این شرکت محدود کرد. هوآوی در جواب به این تحریم، تمام تجهیزات خود را از قطعات آمریکایی رها کرد و هیچ قطعات آمریکایی در تجهیزات خود به کار نبرد.
این درحالی بود که شرکتهای چندملیتی آمریکایی حدود ۱۱ میلیارد دلار تجهیزات نیمههادی به هوآوی میفروختند و این آمریکاییزدایی شرکت هوآوی یک مشکل بزرگ برای این شرکتها به وجود آورد. به این معنی که حدود ۶۰ درصد از درآمد این شرکتهای آمریکایی در خطر بود!
درنتیجه، شرکتهای چندمیلتی که در آمریکا فعال بودند، برای اینکه مشمول قوانین آمریکا نشوند، مجبور بودند تأمینکنندههای خود را توزیع کنند (طبق قانون آمریکا، اگر محصول نهایی زیر ۲۵ درصد آمریکایی باشد، مشمول قوانین صادرات آمریکا نمیشود)؛ بنابراین شرکتها مجبور بودند با خارج از آمریکا کار کنند و درآمد و کارآفرینی به خارج از مرزهای آمریکا کشیده میشد.
این موضوع به شدت به ضرر اقتصاد دیجیتال آمریکا بود و به همین دلیل، دولت فدرال آمریکا هرکاری که میتوانست جهت حمایت از این شرکتها و خارج کردن هوآوی از لیست ممنوعیت کرد. این بود که شرکتهای چندملیتی در اولویت میشدند و هرکاری که میشود دولتها برای حفظ آنها انجام میدهند.
اما کووید ۱۹ یا کرونا جدید باعث شد غولهای اقتصادی دنیا در محتاطترین حالت ممکن خود بعد از جنگ جهانی دوم قرار بگیرند. احتمالاً سیاستهای دولتی در رابطه با شرکتهای چندملیتی مانند قبل نخواهد بود و دیگر همه چیز به نفع آنها تمام نمیشود.
رقابت نظاممند از نوع چینی
ویروس کرونا بهانهای بود تا قدرت عظیم دولت چین در راهبری صنایع بزرگ نشان داده شود. ساخت دو بیمارستان عظیم هزار تختخوابی در دو هفته و تولید ماشینهای ضدعفونیکننده در عرض چند روز، نمونههایی از بهرخ کشیدن این قدرت عظیم بدون وابستگی به کشوری بود.
در طرف مقابل، ویروس کرونا عدم آمادگی کشورهای غربی و دولتهای غیرمتمرکزدر برابر این اپیدمی را نشان داد. عدم آمادگی دولت آمریکا در رابطه با هماهنگیهای لازم در زمینه ویروس کرونا، سوال بزرگی را برای اقتصاد دنیا مطرح کرده است: آیا آمریکا در بلند مدت میتواند رقیب چین و مدل کاپیتالیسم دولتی چین باشد؟
در طرف دیگر، نظام اقتصادی غرب نیز زیر سوال است. به طور خاص، این سوال مطرح میشود که شرکتهای چندملیتی تا چه حدی با سیاستهای ملی و امینیت ملی کشورها همراستا هستند؟ این ویروس نشان داد که سیاستهای فناورانه و اقتصادی در آینده دستخوش تغییرات خاصی خواهد شد.
فرصتهایی برای ایران
کشور ایران با توجه به تحریمهایی که در چند سال گذشته داشته است، به طور طبیعی تحت تاثیر رکود اقتصادی جهانی قرار نخواهد گرفت. شرکتهای فناورانه ایرانی به دلیل محدودیتهای بینالمللی، کار کردن تنهایی را تمرین کردهاند و راهحلهای گاها خلاقانهای برای این نوع اقتصاد اختراع کردهاند. مصرفکننده ایرانی هم به این سبک از اقتصاد عادت کرده است. از سمت دیگر، متغیر فرهنگ در این شرایط کنونی تأثیرگذار خواهد بود. از دیرباز، نوع تفکر تولید بومی یا ملی در ایران جاافتاده و مورد قبول است. تحریم و فرهنگ تولید بومی، میتواند بهانههایی برای تفکر و برنامهریزی در جهت سیاستهای ناسیونالیسم فناورانه برای ایران باشد و به نوعی کرونا میتواند نعمتی برای بهبود رقابتپذیری نسبی ایران باشد.
*کارشناس اقتصاد دیجیتال