روایت متفاوت از مالکان مغازهها در روزهای کرونایی
با شیوع کرونا پررونقترین روزهای سال برای بازارهای کشور تبدیل به کسادترین ایام شد.
هرجا مینشیند دعا به جان پروین خانم، صاحب مغازهاش میکند که خودش بدون چک و چانه با مهدی تماس گرفت و گفت: «میدانم شرایط بازار خیلی بد است و بهخاطر کرونا کسی هم از خانه بیرون نمیرود. برای همین با خودم گفتم تو هم مثل پسرم در این شرایط بازار زیر فشار هستی و اجاره هم قوز بالای قوز. پسرم اجاره اسفند را نده، حلال!» مهدی با ذوق انگار که تک تک این جملات را حفظ کرده باشد یکسره گفتههای صاحب مغازه را تکرار میکند. او فروشنده لوازم آرایشی و بهداشتی در خیابان قائم مقام است و از کسادی بیسابقه بازار شب عید کاملاً کلافه شده. اما همه مثل او خوش شانس نیستند و خیلیها باید سر وقت اجاره مغازه را به حساب صاحب ملک بریزند درحالی که فروشی نداشتهاند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، با شیوع کرونا پررونقترین روزهای سال برای بازارهای کشور تبدیل به کسادترین ایام شد. دیگر در کمتر شهری خبر از شلوغی و ترافیک آخرین روزهای اسفند است و مردم از ترس بیمار شدن سعی میکنند تا حد ممکن از خانه خارج نشوند. کرکره خیلی از مغازهها پایین کشیده شده و حتی خود مغازهدارها هم ترجیح میدهند در خانه بمانند. اما این وضعیت برای اجاره نشینان سختتر از بقیه است. مستأجرانی که حالا بدون درآمد مجبورند هزینه بالای اجاره را هم بپردازند، سخت محتاج همدلی صاحبان ملک هستند تا به کمک آنها بیایند و تا جایی که میشود به آنها تخفیف بدهند یا پرداخت اجارهها را به تعویق بیندازند، مانند مالکان برج سلمان مشهد که تصمیم گرفتند 15 روز از اجاره املاک و واحدهای خود را دریافت نکنند.
چندی پیش حسام عقبایی نایب رئیس اتحادیه مشاوران املاک با اشاره به از رونق افتادن کسب و کارها از مالکان خواست برای کمک به هموطنانی که کسب و کارشان ضعیف شده، اجاره بها را کاهش دهند یا در صورت ممکن ببخشند: «درحال حاضر تنها 10 تا 15 درصد مالکان بهصورت حرفهای در صنعت اجاره حضور دارند اما برخی مالکان هستند که بنا به هر دلیلی هزینه روزانه زندگی و حتی هزینه تحصیل فرزندان خود را از طریق دریافت همین اجاره بها تأمین میکنند.»
شاید نتوان از همه مالکان درخواست کرد اجاره را کاهش دهند یا ببخشند چون بسیاری هستند که تنها از همین راه زندگی میکنند اما به هرحال همانها هم میتوانند با درک بیشتر مستأجران خود، تا حد ممکن با آنها کنار بیایند.
یکی از صنفهایی که در روزهای آخر اسفند بیشترین آسیب را دیده فروشندگان لباس هستند که هر سال در همین روزهای دم عید، با حجم بالای مشتری روبهرو هستند. مرتضی یکی از این فروشندگان میگوید: «خوابش را هم نمیدیدم که یک روزی در آخرین جمعه سال، حتی یک مشتری هم نداشته باشم.» او که 40 سال سن دارد و تقریباً 20سال است بهصورت حرفهای لباس مردانه میفروشد، میگوید که از پنجم اسفند به بعد، تقریباً بازار کسب و کار او تعطیل شده است: «به مرزی رسیدهایم که فروش کاملاً صفر شده. حتی جمعه آخر سالی هیچی نفروختیم و دشتی نکردیم.»
او از صاحب مغازهاش شکایت دارد که حتی یکبار هم با او تماس نگرفته تا ببیند اوضاع چطور پیش میرود و در این وضعیت توان پرداخت اجاره بها را دارد یا نه: «خودم به او پیامک دادم و از وضعیت فروش گفتم. البته میدانستم که خودش میداند و درنهایت توانستم بعد از کلی چک و چانه راضیاش کنم یک هفته دیرتر چک اجاره را پاس کنم. واقعاً متأسفم اما اصلاً نمیگذاشت از تخفیف و بخشیدن قسمتی از اجاره حرفی بزنم. باور کنید خوب میدانم شرایط برای همه سخت است اما آدمیزاد با خودش میگوید کاش آنقدر اوضاع اقتصادی همه بد نبود و میشد در این مواقع بحرانی کمی به فکر همدیگر باشیم تا اینکه فقط به خودمان فکر کنیم.»
نیوشا تازه 2 سال و نیم است که مغازه لباس زنانه باز کرده و از وضعیت فروش هم تا همین بهمن ماه راضی بوده؛ آنقدر راضی که خرید بیشتری کرد تا اسفند که اوضاع خیلی بهتر شد، حسابی بفروشد. او که ماهانه 9میلیون تومان اجاره مغازه میدهد، حالا مجبور شده در مغازه را ببندد: «از وقتی داستان کرونا جدی شد، الکل و دستکش دم در گذاشتم تا هر کس وارد مغازه شد دستش را ضدعفونی کند اما دیدم مشتریها رعایت نمیکنند برای همین از 10 اسفند تعطیل کردم و فروش غیر حضوری راه انداختم.»
او برای رعایت اصول بهداشتی صفحه اینستاگرام راهاندازی کرد تا کار را به سمت فروش آنلاین ببرد: «فروش آنلاین هم سختی خاص خودش را دارد. در واقع کار من بیشتر شده. من مجبورم هر روز بروم مغازه و موجودیام را چک کنم و با پیک تماس بگیرم یا بروم اداره پست با این همه فروش آنلاین یک هشتم درآمد معمول روزانه را هم ندارد. همه این کارها را کردم که برای پرداخت اجاره کم نیاورم اما به هر دری زدم نشد.»
او میگوید صاحب مغازه نه زنگی زده و نه خبری از او گرفته است: «باورتان نمیشود با چه مکافاتی اجاره مغازه را جور کردم. اما دوستانم واقعاً به گریه افتادهاند که چطورهم از پس چکهای خرید بربیایند و هم اجاره مغازه را پرداخت کنند. البته چند نفری را هم میشناسم که مالکان به آنها کمک کردهاند و اجاره اسفند و فروردین را نصف کردهاند ولی ما از این شانسها نداشتیم.»
برگردیم سراغ مهدی که در خیابان قائم مقام مغازه فروش لوازم بهداشتی دارد. از او میخواهم شماره مالک را به من بدهد تا چند کلمهای هم با یکی از مالکان خوش قلب حرف بزنم. صاحب مغازه او پروین خانم معلم بازنشسته است. او با صدایی که آدم را پرت میکند به دوران مدرسه، مهربان و منظم حرف میزند. دوست ندارد نام خانوادگیاش را در گزارش بنویسم اما مدام از رضای خدا و کمک به یکدیگر حرف میزند. او بجز این فروشگاه که به مهدی اجاره داده است دو واحد آپارتمان تجاری هم دارد: «به هر سه مستأجر گفتم که اجاره اسفند را پرداخت نکنند. خودم که چند بار بیرون رفتهام، دیدهام که هیچکس در خیابان نیست. خب واقعاً خدا را خوش نمیآید به این بچهها که مثل پسرهای خودم هستند فشار بیاورم. باور کنید من به نسبت بسیاری از ثروتمندان چیز زیادی ندارم اما در حد خودم همیشه سعی کردهام بخشی از درآمد همین مغازهها را خرج خیریهای که با دوستانم داریم بکنم. این بار دیدم همین که اجاره نگیرم کار خیر است. بالاخره باید هوای یکدیگر را داشته باشیم.»
اینکه آینده بازار پس از جشن پایان کرونا چه خواهد شد، مقوله دیگری است اما در همین حد میدانیم که علاوه بر مسئولیت حکمرانان، ما نیز درقبال جان و مال یکدیگر مسئولیم. مهدی میگوید: «اگر همه ما زمین بخوریم و نتوانیم از این شرایط جان سالم به در ببریم آخر چه کسی میخواهد این مغازهها را وقتی ما نباشیم اجاره کند؟ پس همه ما یک زنجیره هستیم از واردکننده و تولیدکننده محصول گرفته تا مالکان و فروشندگان تا مردمی که مصرفکننده هستند. که اگر یک بخش از این زنجیره آسیب ببیند کل زنجیره و اقتصاد کشور شرایط بدی را تجربه خواهد کرد.»