روایت آقای بازیگر از تجربه پدری +عکس
آتیلا پسیانی مانند برخی از بزرگترها نیست که مدام بچهها را میبوسند و بغل میکنند، ولی از دیدن هر حرکت و حرف آنان لبریز از شادی میشود. برای او عشق به کودکان یک حس درونی است. این هنرمند پدر «ستاره» و «خسرو» و جزء هنرمندانی است که فرزندانش از دوره کودکی وارد فعالیت هنری شدهاند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، به انگیزه روز پدر گپوگفتی با آتیلا پسیانی داریم که در آن از تفاوت عشق به فرزند و عشق به اثر هنری گفتیم و او برایمان از لذت پدری به عنوان تجربهای منحصربهفرد در زندگی گفت که با هیچ عشق دیگری قابل مقایسه نیست.
خبرنگار گفتوگوی خود را با یک پرسش کلی آغاز میکند. پدر و مادر شدن تجربیاتی است که به اندازه عمر بشر قدمت دارد ولی چه چیزی سبب میشود این تجربه که قدمتی همپای تاریخ بشریت دارد، در تمام اعصار و قرون همچنان برای آدمیان یگانه باشد؟
پاسخ پدر گفتوگوی ما به این پرسش چنین است: «هرگز نمیتوانید عشق و لذتی را که به واسطه داشتن فرزند دارید، از دیگران کسب کنید. هر کسی باید خود این لذت را تجربه کند مگر اینکه اصولا علاقهای به این تجربه نداشته باشد. من تمایل داشتم و دو بار پدر شدم. شاید اگر در کشوری زندگی میکردیم که امید به زندگی بیشتر و شرایط برای جوانان آسانتر بود، حتی بچههای بیشتری میداشتم».
او در ادامه از علاقهاش به کودکان هم میگوید: «برخلاف برخی که مدام بچهها را میبوسند و آنان را بغل میکنند، من چنین کارهایی نمیکنم، ولی همیشه همه وجودم پر از عشق به کودکان است. نه تنها فرزندان آشنایان دوروبرمان که حتی کودکان غریبهای که در کوچه و خیابان میبینم، هر کار و هر حرفشان برایم جذاب و هیجانانگیز و وقتگذرانی با بچهها برایم بسیار لذتبخش است و میتوانم ساعتها به آنان نگاه کنم و از درون غرق شادی شوم. توجهم به کودکان خیلی ذهنی است».
این هنرمند که در کارنامه هنریاش تجربه کارگردانی نمایشهایی مانند «بحرالغرایب»، «پرفسور بوبوس» و «متابولیک» را دارد، از موضوع جالب دیگری در برخورد با کودکان سخن میگوید: «مهمترین اتفاقی که در رابطه با کودکان برای من میافتد، این است که متوجه میشوم هنوز کودکی خود را از دست ندادهام و یک کودک ۶۲ساله هستم!».
کنجکاوی دیگر ما این بود که آیا خلق اثر هنری میتواند همانند تجربه پدری یا مادری باشد و آیا اثر هنری میتواند همچون فرزند هنرمند تلقی شود؟
پسیانی در پاسخ به این پرسش توضیح میدهد: «کار هنری هرگز نمیتواند مانند فرزند آدم شود؛ اینها دو تجربه کاملا متفاوت است و هر یک لذت خاص خود را دارد. شما به عنوان پدر یا مادر حسی که نسبت به فرزندتان دارید، این است که بخشی از وجودتان و به معنی تداوم زندگی و ادامه شماست. ما همیشه به نسل بعد از خود فکر میکنیم. طبیعتا نزدیکترین آدمها در نسل بعد از ما، فرزندانمان هستند، بنابراین عشق به فرزند از جنس دیگری است و عشق به کار و خلاقیت هنری از جنسی دیگر و هیچ لزومی ندارد این دو را در جایگاهی شبیه به هم قرار دهیم. واقعیت این است که نمایش من نمایش من است، ولی ستاره و خسرو دختر و پسرم هستند».
او در توضیح دیگر تفاوتهای این تجربهها ادامه میدهد: «با خلق اثر هنری، بخشی از وجودتان را تثبیت میکنید و اثر هنری، نشانه شماست و آن را به عنوان جای پایتان به یادگار میگذارید و این متفاوت است با زمانی که موجودی را به عنوان فرزندتان بزرگ میکنید و او خود مستقل از شما به حیات خود ادامه میدهد؛ درحالیکه کار هنری شما مستقل از شما نیست».