املت اعیانی در ولنجک
املت تقریبا غذای هر روزه ما است. قبلا با پولی که از خانواده میگرفتیم بعضی روزها بیرون غذا میخوردیم، ولی بعد از اینکه اجناس سال گذشته گران شد، همین املت هم برایمان غذای اعیانی محسوب میشود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند، تهران شهری است که در آن بیش از ١٠میلیون نفر زندگیمیکنند. در بسیاری از مناطق شهر تهران بین افرادی که در یک محله زندگی میکنند، تفاوت زیادی از نظر میزان درآمد و سطح زندگی وجود ندارد. این مسأله باعث میشود موضوع اختلاف طبقاتی حداقل در بین همسایهها چندان مطرح نباشد. با این وجود در تهران مناطقی وجود دارد که در محله بین ساکنان اختلاف طبقاتی شدیدی وجود دارد. یکی از نقاطی که این اختلاف بین سطح زندگی ساکنان محله مشهودتر است، محله ولنجک در شمال تهران است. در غرب این محله بیش از ٥هزار دانشجو در خوابگاهها با بودجهای بسیار محدود روزگار میگذرانند و در شرق این محله پردرآمدترین قشر جامعه ایرانی زندگیمیکنند.
بلوار دانشجو در غرب منطقه یک تهران قرار دارد. وقتی در این خیابان به سمت شمال حرکت میکنید، در سمت چپ با سر در دانشگاه شهید بهشتی از معتبرترین دانشگاههای کشور روبهرومیشوید. دانشجویانی که در این دانشگاه درس میخوانند، در کنکور سراسری رتبههای خوبی را کسب کردهاند. حدود ٥٠٠متر بالاتر از این دانشگاه مجموعه کوی دانشجویی خواهران و برادران است. گیتهایی محوطه خوابگاه را نگهبانی میکند. خوابگاه کوی پسران دانشگاه شهید بهشتی چندین ساختمان دارد که در بعضی از این ساختمانها دانشجویان کارشناسی ساکناند و در بقیه دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری زندگی میکنند. یک ساختمان هم در اختیار دانشجویان خارجی قرار گرفته است. این ساختمانها از نظر امکانات تفاوت زیادی با هم ندارند و به نظر میرسد در ماههای گذشته تعمیرات اساسی در آن صورت گرفته است.
ظهر است و دانشجویان در آشپزخانه آشپزی میکنند. چند نفر هم در صف منتظرند تا نوبتشان برسد. بیشترشان ظرفهای رب و چند تخممرغ که از اتاقشان آوردهاند، در دست دارند. علی بیستویکساله دانشجوی حقوق درحالیکه املت را درون قابلمه هم میزند، با لبخند میگوید: «املت تقریبا غذای هر روزه ما است. قبلا با پولی که از خانواده میگرفتیم بعضی روزها بیرون غذا میخوردیم، ولی بعد از اینکه اجناس سال گذشته گران شد، همین املت هم برایمان غذای اعیانی محسوب میشود.» محمد که دانشجوی ارشد زمینشناسی است، صحبتهای علی را تأییدمیکند و در ادامه میگوید: «وضعیت تغذیه دانشجوها واقعا نامناسب است. غذای خوابگاه کیفیت بالایی ندارد و جمعهها هم که اصلا غذایی توزیع نمیشود. از رستورانهای ولنجک هم نمیتوانیم غذا تهیه کنیم. اگر بخواهیم یک وعده هم از این رستورانها خرید کنیم تا آخر ماه پولی برایمان نمیماند. مجبوریم املت یا سیبزمینی پخته بخوریم.» دلیل این مسأله افزایش شدید در تورم مواد خوراکی در سالهای گذشته است. به گفته دانشجویان آنها نزدیک به ٧٠درصد از بودجه خود را برای خرید محصولات خوراکی و دخانیات خرج میکنند، بنابراین افزایش تورم مواد خوراکی تأثیر بیشتری بر کاهش سطح رفاه دانشجویان دارد. کالاهای مورد مصرف دانشجویان در سهسال گذشته افزایش دو تا سه برابری را تجربه کرده است. قیمت برنج داخلی از ٩هزار تومان در سال ٩٥ به ٢٤هزار تومان رسیده است، قیمت گوشت مرغ از ٧هزار تومان به ١٣هزار تومان و قیمت هر عدد تخممرغ از ٢٠٠ تومان به ٧٠٠ تومان رسیده است. قیمتها البته در منطقه ولنجک از این هم گرانتر است. در این منطقه حدود ٢٠درصد تفاوت قیمت با سایر مناطق وجود دارد. این مسأله باعث شده یک وعده غذایی ارزان مانند املت برای دانشجویان نزدیک به ٤هزار تومان هزینه ایجاد کند، درحالیکه سال ٩٤ دانشجویان میتوانستند با هزینهای کمتر از هزار و ٥٠٠ تومان همین غذا را آماده کنند. برخی دانشجویان پیشنهاد میدهند دانشگاه با برخی رستورانها در ولنجک توافقاتی انجام دهد که برای دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تخفیف قایل شوند تا شاید دانشجویان بتوانند حداقل چند روز در ماه بیرون از دانشگاه غذا بخورند.
احساس میکنم به ولنجک تعلق ندارم
دانشجویان بعد از اینکه غذای مختصر خود را آماده میکنند، از آشپزخانه خارج میشوند و به سمت اتاقهایشان میروند. آشپزخانه به یک راهرو بزرگ راه دارد. دو طرف راهرو محل زندگی دانشجویان است و در هر اتاق بین چهار تا شش دانشجو زندگی میکنند. اتاقها شبیه همان فضایی است که در فیلمها و سریالها در مورد زندگی دانشجویان به تصویر کشیده میشود: دانشجویانی که مشغول بازی یا گفتوگو هستند و حجم زیادی از ظرفها و لباسهای شستهنشده مهمترین بخش این تصویر است.
بیشتر اتاقها از میهمان ناخوانده استقبال میکنند و به راحتی وارد بحث و مکالمه میشوند. بعد از چند دقیقه بچهها شروع به درددل میکنند و مشکلاتی را که در خوابگاه دانشگاه شهید بهشتی با آن مواجه هستند، لیست میکنند. مهمترین مشکلی که دانشجویان با آن مواجهند احساس شدید اختلاف طبقاتی است. احمد دانشجوی سال آخر رشته برق میگوید: «با وجود اینکه من کار میکنم و نسبت به بقیه بچهها مشکلات مالی کمتری دارم ولی همچنان نمیتوانم از خوابگاه خارج شوم، چون احساس میکنم به دنیای ساکنان ولنجک تعلق ندارم.» مجید که همکلاس احمد است اضافه میکند: «روزهای اولی که به ولنجک آمدم، احساس افسردگی میکردم چون از شهر کوچکی به تهران آمده بودم و تفاوت اقتصادی و فرهنگی که بین سطح زندگی خانوادهها در شهر کوچکمان و ساکنان محله ولنجک وجود داشت، برایم قابل هضم نبود.» مشکل دیگری که از نظر ساکنان کوی، زندگی دانشجویی را با اختلال همراه میکند این است که در اطراف دانشگاه هیچ فروشگاهی که با بودجه دانشجویان تناسب داشته باشد، وجود ندارد. دانشجویان برای خرید پوشاک، وسایل آشپزخانه و سایر ملزومات زندگی دانشجویی مجبورند بیش از دو ساعت وقت صرف کنند تا به مرکز شهر برسند. نبود فضای تفریحی برای دانشجویان مشکل دیگری است که ساکنان خوابگاه کوی به آن اشاره میکنند. مجید دانشجوی دکترای مدیریت دراینباره میگوید: «درمنطقه ولنجک هیچگونه تفریح فرهنگی برای دانشجویان وجود ندارد. در اطراف خوابگاه سینما، تئاتر و مکانهایی از این دست که دانشجویان به آن علاقه دارند نیست، بنابراین در روزهای تعطیل بسیاری از دانشجویان ترجیح میدهند که از خوابگاه خارج نشوند و این باعث افزایش افسردگی در بین دانشجویان میشود.» سیاوش که در دانشکده اقتصاد درس میخواند در این باره میگوید: «تنها یک باشگاه بیلیارد در منطقه ولنجک است که قیمتهای آن بسیار سرسامآور است. برای نخستین بار، زمانی که دانشجوی سال دوم بودم به آنجا رفتم، چون از قیمتها اطلاع نداشتم، مجبور شدم با پرداخت ١٠٠هزار تومان آن باشگاه را ترک کنم و بعد از این تجربه تا مدتها جرأت رفتن به مکانهای تفریحی را نداشتم.»
کار کردن در کنار تحصیل
در کنار این مسائل، دانشجویانی که برای تأمین نیازهای خود مجبورند همراه درس خواندن بخشی از وقت خود را به کار پاره وقت اختصاص دهند هم مشکلات مخصوص به خود را دارند. فرهاد که دانشجوی سال آخر مقطع کارشناسی در رشته جغرافیای روستایی است در یک کتابفروشی در خیابان انقلاب کار میکند. او پنج ساعت در روز کار میکند و فقط ٦٠٠هزار تومان حقوق میگیرد. فرهاد درباره مشکلات کار دانشجویی میگوید: «پدر من کارگر است، بنابراین نمیتوانم انتظار پول زیادی از طرف خانواده داشته باشم. از سوی دیگر این شکل کار کردن باعث افت شدید در نمرات من میشود اما چون مجبورم باید به همین مبلغ کم رضایت بدهم.» اما حقوق اندک تنها مشکل دانشجویانی که مشغول کارند نیست. بسیاری از دانشجویان به نبود حملونقل عمومی برای تردد به خوابگاه اعتراض دارند. برخی از دانشجویان مجبورند تا ساعتهای انتهایی شب در مرکز شهر مشغول کار باشند در حالی که تاکسیهایی که در مسیر خیابان یمن به سمت خوابگاه کوی دانشگاه حرکت میکنند فقط تا ساعت ٩ شب فعال هستند، بنابراین بعضی از دانشجوها مجبورند این مسیر را پیاده برگردند. سهیل، دانشجوی روابط بینالملل که در یک بوتیک فروشنده است میگوید: «شبها وقتی با نهایت خستگی به میدان شهید شهریاری میرسم، تقریبا هیچ وسیلهای نیست که مرا به خوابگاه برساند، بنابراین مجبورم این مسیر طولانی را پیاده برگردم و وقتی به خوابگاه میرسم حتی نای صحبت کردن با هماتاقیهایم را هم ندارم.»
این حرفها برخی از درددلهای ساکنان کوی دانشگاه شهید بهشتی است. با وجود تمامی این مشکلات بیشتر دانشجویان به قابلیتهای خود اطمینان دارند و برای آینده بهتر تلاش میکنند. اما آنها اعتقاد دارند مشکلاتی که به آن اشاره شد قطعا در بلندمدت اثرهای مخربی بر روحیه دانشجویان خواهد داشت. این درحالی است که بسیاری از این مشکلات با توجه و برنامهریزی مسئولان به راحتی قابل رفع شدن است. دانشجویان معتقدند برای این منظور لازم است مسئولان دانشگاه با حضور در خوابگاههای دانشجویی با مشکلات دانشجویان بیشتر آشنا شوند و این مشکلات را به مسئولان دولتی و شهری انتقال دهند.
کار دانشجویی در جهان
در بسیاری از کشورهای دنیا دفتری به منظور کاریابی برای دانشجویان وجود دارد. در این دفاتر تلاش میشود با ارتباط موثر با صنعت کار متناسب با صنعت، مشاغل مناسب پژوهشی را درون دانشگاه و خارج از دانشگاه به دانشجویان پیشنهاد کنند. درعینحال در کشورهای اروپایی شغلهای پارهوقت بسیاری در بخش خدمات وجود دارد. دستمزد این مشاغل به اندازهای است که دانشجویان بتوانند بودجه لازم برای تحصیل خود را بدون کمک گرفتن از خانواده به دست بیاورند.
در بین فرصتهای کاری موجود، دانشجویان عموما تمایل دارند در مشاغل دانشجویی فعالیت کنند. این مشاغل درآمد بیشتری دارد و کمترین اختلال را در فعالیت علمی دانشجویان ایجاد میکند. شغلهایی مانند دستیار پژوهشی استاد، دستیار آموزشی استاد و متصدی کتابخانه ازجمله پرطرفدارترین مشاغل دانشجویی محسوب میشوند. محمد جواد که در دانشگاه کارلتون در کشور کانادا در رشته کامپیوتر درس میخواند درباره مشاغل دانشجویی میگوید: «در دانشگاه ما انتخابهای متنوعی برای کار وجود دارد. دانشجویان تحصیلات تکمیلی اجازه دارند هر ترم حدود ١٠٠ ساعت درون دانشگاه کار کنند و با همین میزان کار میتوانند درآمد لازم برای یک زندگی دانشجویی را کسب کنند. حداقل حقوق برای کار بهعنوان دستیار پژوهشی ٣٠ دلار به ازای هر ساعت کار و حداقل حقوق برای عنوان شغلی دستیار آموزشی استاد ٣٥ دلار بهازای هر ساعت است.»
در کنار مشاغلی که در دانشگاه وجود دارد دانشجویان میتوانند با کسب اجازه از مدیر گروه دانشکده در بیرون از دانشگاه کار کنند. براساس قوانین اتحادیه اروپا، دانشجویان خارجی که به صورت تمام وقت در اتحادیه اروپا تحصیل میکنند، ٢٠ ساعت در هفته اجازه کار دارند. در اتحادیه اروپا کار کردن دانشجویان به صورت پارهوقت امری رایج است و بسیاری از دانشجویان در روزهای آخر هفته و اوقات بیکاری خود در مشاغل خدماتی مشغول هستند. محمد که در دانشگاه تورینوی ایتالیا مشغول تحصیل است، درباره کار در این کشور میگوید: «به نسبت کشورهایی مانند آلمان و هلند، اوضاع کار در ایتالیا زیاد مطلوب نیست، با این وجود من در ماه گذشته موفق شدم شغلی در باشگاه فوتبال یوونتوس پیداکنم. وظیفه من در این شغل راهنمایی هواداران فوتبال برای پیدا کردن مسیرهای داخل ورزشگاه است. من هفتهای بهطور متوسط ٣٥٠یورو از این راه درآمد دارم و با این رقم میتوانم اجاره ماهیانه اتاقی را که در آن اسکان دارم پرداخت کنم». البته در صورتی که دانشجویان قابلیت ویژهای داشته باشند، میتوانند درآمدهای بالاتری را کسب کنند. پژمان دانشجوی رشته عمران که در تهران در دوره هتلداری شرکت کرده بود، موفق شد در شهر کلن کاری در یک هاستل کوچک پیدا کند. پژمان در اینباره میگوید: «بعد از یکماه تلاش، کاری در هاستل پیدا کردم و چون با اصول مدیریت هتلداری آشنا بودم، حقوق بسیار خوبی به من پرداخت میشود. حقوق من به ازای هر ساعت کار ٢٨ یورو است که با این حقوق میتوانم تمامی مخارج تحصیلی و نیازهای زندگی را پوشش دهم.»
دانشجویان معتقدند کار در دوران دانشجویی باعث میشود دانشجویان علاوه بر درآمد، تجارب گرانقدری را در این دوران کسب کنند. این تجارب شامل افزایش اعتمادبهنفس برای جستوجوی کار پس از فارغالتحصیل شدن و آشنایی با بازار کار میشود.