مدیران به چه نکاتی نباید توجه داشته باشند؟
مدیران شرکت ها تا همین چند سال پیش مسئولیت بسیار زیادی در حوزه های مختلف کسب و کار برعهده داشتند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرصت امروز، آنها به طور معمول از دامنه وسیعی از اطلاعات طبقه بندی شده برای ارزیابی وضعیت شرکت شان استفاده می کردند. همین امر اهمیت مدیران در شرکت ها را به شدت افزایش داده بود. اغلب مدیران هنوز هم با گزارش های آماری دقیق سر و کار دارند. خوشبختانه اکنون آن دوران سخت برای مدیران برندها به پایان رسیده است. این امر به معنای عدم نیاز به تحلیل حجم وسیعی از داده ها از سوی این گروه است. فناوری های نوین مانند هوش مصنوعی حجم کاری مدیران را بسیار کم کرده است. در این میان وظایفی نظیر نظرات بر عملکرد برند و ارائه توصیه های کاربردی به بخش های مختلف در صدر مسئولیت های اصلی مدیران قرار دارد.
بدون تردید استفاده از آمارهای کمی هنوز هم در دنیای کسب و کار دارای اهمیت است. با این حال تمام ویژگی های یک شرکت براساس وضعیت کمی اش سنجیده نمی شوند. به عنوان مثال، اگر ما بدون هیچ پیش زمینه ای نسبت به فعالیت یک برند در تلاش برای ارزیابی وضعیت کلی آن باشیم، بدون تردید به سراغ آمارهای کمی خواهیم رفت. این نکته در مورد مدیران همان شرکت به همین شکل صدق نمی کند. آنها به طور معمول در تلاش برای ارزیابی وضعیت کلی برند یا بخش موردنظر به مقوله های کیفی نیز توجه دارند.
توجه بیشتر به معیارهای کیفی در زمینه ارزیابی وضعیت برند از سوی برخی شرکت های بزرگ نظیر استارباکس یا نایک مورد استفاده قرار گرفته است. بر این اساس میزان عملکرد مثبت اعضای شرکت براساس معیارهای کیفیت، به جای صرفا کمی، سنجیده خواهد شد. بدون تردید ما همچنان شاهد حضور مقایسه های کمی در دنیای کسب و کار خواهیم بود. این امر از نقطه نظر مدیریتی ایرادهای بسیار زیادی دارد، اما به دلیل ناتوانی در زمینه رفع کامل آن باید تا حدی مورد تحمل قرار گیرد. هدف اصلی این مقاله بررسی برخی از نکات فاقد اهمیت برای مدیران کسب و کار است. متاسفانه امروزه هنوز هم برخی از مدیران کسب و کار نسبت به تمام جزییات فعالیت برندشان حساسیت دارند. این امر در عمل موجب کاهش توانایی و انرژی مدیران موردنظر می شود. نکته مهم در این میان آگاهی از نکات مهم برای ارزیابی از سوی بخش مدیریتی و نکات فاقد اهمیت برای عبور سریع از آنهاست. در ادامه برخی از امور غیرضروری برای مدیران مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
1. تعداد فالوورها در شبکه های اجتماعی
امروزه اغلب برندها دارای اکانت رسمی در شبکه های اجتماعی مشهور هستند. همه برندها به طور معمول پس از ثبت نام در شبکه های اجتماعی زمان و هزینه قابل توجهی برای کسب فالوور و لایک صرف می کنند. این امر ناشی از اهمیت شبکه های اجتماعی در فرآیند بازاریابی و برندسازی است. اگرچه ما در تلاش برای افزایش دامنه مخاطب هدف برندمان در شبکه های اجتماعی هستیم، اما امکان تمرکز بر روی تعداد فالوورهای برندمان در شبکه های اجتماعی به منظور ارزیابی دقیق وضعیت مان وجود نخواهد داشت. بازاریابی در شبکه های اجتماعی فقط معطوف به میزان فالوورهای ما نیست. بخش مهمی از کار برندها در فضای آنلاین تلاش برای ایجاد رابطه ای عمیق و نزدیک با مخاطب هدف است. بدون تردید ارزیابی کیفیت این رابطه براساس معیارهای کمی و صرف تمرکز بر روی تعداد فالوورها بسیار دشوار خواهد بود.
تعداد فالوورهای بیشتر در شبکه های اجتماعی الزاما به معنای موفقیت بیشتر برند ما در زمینه بازاریابی یا جلب نظر مشتریان نیست. اشتباه اصلی برندها در زمینه فعالیت در شبکه های اجتماعی ارزیابی وضعیت فروش و مشتریان احتمالی براساس تعداد فالوورهاست. این امر اغلب مدیران را در زمینه اتخاذ تصمیم های مهم گمراه خواهد کرد.
معیار جایگزین برای ارزیابی وضعیت بازاریابی آنلاین برند توجه به میزان تعامل کاربران با ماست. به راستی در شبکه های اجتماعی چقدر پیرامون محصولات و خدمات برند ما میان کاربران گفت وگو شکل می گیرد؟ بسیاری از برندها پاسخ مشخصی برای این پرسش ندارند. به همین خاطر نیز توانایی مدیریت کمپین های بازاریابی به طور کاربردی را از دست خواهند داد. توصیه اصلی من در این بخش عدم توجه بیش از حد به آمارهای کمی برندمان در شبکه های اجتماعی است. این امر دید وسیع و دقیق تری در اختیار ما قرار خواهد داد. وقتی ما بیش از حد بر روی مقدار فالوورهای برندمان تمرکز کنیم، در عمل امکان ارزیابی سایر نکات کلیدی مانند سطح تعامل با مخاطب هدف مورد فراموشی قرار خواهد گرفت.
2. مقدار بازدید صفحات سایت
اگر شما اخبار رسمی درباره افزایش هفته به هفته تعداد بازدیدکنندگان سایت رسمی تان دریافت کنید، چه احساسی خواهید داشت؟ بسیاری از کارآفرینان در پی دریافت چنین خبری خوشحالی بسیار زیادی بروز می دهند. بدون تردید افزایش بازدید سایت رسمی برند خبر خوشی محسوب می شود، اما شاید آنچنان هم دارای اهمیت نباشد. افزایش بازدید صفحات سایت احساس مناسبی در کارآفرینان ایجاد می کند، اما این به معنای دستیابی تضمینی ما به تمام خواسته های تجاری مان نیست.
وقتی درباره ایرادهای یک شیوه ارزیابی وضعیت سایت برند صحبت می کنیم، باید معیار یا معیارهای جایگزینی هم معرفی کنیم. ایراد بسیاری از کارشناس ها انتقاد از یک رویکرد نسبت به کسب و کار و عدم معرفی شیوه جایگزین است. به این ترتیب کارآفرینان در عمل چاره ای جز ادامه روند قبلی نخواهند داشت. توصیه من در این بخش توجه به معیارهایی نظیر میزان سرعت بارگذاری صفحات سایت، مدت زمان حضور کاربران در هر صفحه و همچنین بازخوردهای دریافتی از مطالب مختلف است. این امور چشم انداز وسیع و بهتری در زمینه ارزیابی وضعیت سایت رسمی برندمان ایجاد خواهد کرد.
بدون تردید هر برند در تلاش برای افزایش گفت وگو با مشتریان از طریق بازاریابی در سایت رسمی است. این امر در بسیاری از موارد همراه با موفقیت نیست. دلیل اصلی این اتفاق عدم آمادگی برندها برای بازاریابی با محوریت مشتریان است. نتیجه این امر تولید محتوا و بارگذاری بر روی سایت رسمی بدون مطالعه و پژوهش پیرامون سلیقه مشتریان خواهد بود. اغلب چنین محتواهایی فقط مورد پسند تیم بازاریابی شرکت واقع خواهد شد.
شاید در نگاه نخست، معیارهای جزئی نظیر سرعت بارگذاری صفحات سایت بسیار پیش پا افتاده جلوه کند. این امر با توجه به مطالعات آکادمیک در زمینه بازاریابی آنلاین قابل بررسی بیشتر است. براساس گزارش موسسه پژوهشی اریکسون سرعت پایین بارگذاری صفحات سایت یکی از عوامل اصلی کاهش انگیزه کاربران برای مطالعه محتوای تبلیغاتی و بازاریابی برندها محسوب می شود. این نکته در مورد سرعت پایین پخش ویدئو در سایت ها نیز صحت دارد بنابراین ما باید از آخرین فناوری های موجود در زمینه طراحی سایت و همچنین تکنیک های جانبی برای افزایش سرعت بارگذاری صفحات و ویدئوها استفاده کنیم. یکی از توصیه های مناسب در این بخش استفاده از قالب های کم حجم برای سایت مان است. این نکته تاثیر انکارناپذیری بر روی سرعت بارگذاری صفحات خواهد داشت.
پرسش مهم در زمینه سرعت بارگذاری صفحات سایت مربوط به مدت زمان مناسب است. براساس مطالعه موسسه تحقیقاتی پورتنت بر روی 10 سایت و بیش از 26 هزار صفحه محتوایی مختلف سرعت مناسب برای بارگذاری صفحات بین 1 تا 4 ثانیه ارزیابی شده است. اگر صفحات سایت ما در مدت زمانی بیش از این بارگذاری شود، باید به دنبال راهکاری جایگزین برای بهبود سرعت آن باشیم.
وضعیت خرده فروشی ها در زمینه افزایش سرعت بارگذاری سایت همراه با حساسیت بسیار بیشتری است. به عنوان مثال، اگر سایت آمازون همراه با افت سرعت بسیار زیادی باشد، حتی برای چند ساعت، مبلغ بسیار زیادی از سود آنها کاسته خواهد شد. به همین خاطر اغلب برندهای بزرگ و مشهور سرعت بارگذاری صفحات سایت شان در وضعیت بسیار مطلوبی قرار دارد.
3. تعداد مشتریان محصولات یا خدمات
داشتن مقدار بالایی از اعضای اصلی در زمینه ارائه خدمات بیانگر موفقیت ما در جلب نظر مخاطب هدف نیست. متاسفانه بسیاری از برندها این اتفاق را به عنوان نشانه ای از موفقیت در زمینه جلب نظر مشتریان و فروش اصولی قلمداد می کنند. بهترین مثال در این زمینه بازوی موسیقی گوگل است. اگرچه این ابزار کاربردی دارای بیش از 16 میلیون عضو رسمی، با پرداخت حق اشتراک است، اما همچنان مشکلات بسیار زیادی در زمینه مدیریت کسب و کارش دارد.
نکته مهم درخصوص ابزار موسیقی گوگل عقب افتادن شدید از سایر رقبا در زمینه پخش زنده موسیقی است. به این ترتیب صرف نظر از تعداد اعضای اصلی این سرویس باز هم مشکلات زیادی پیش روی آنها قرار دارد. در نهایت، همیشه تعداد اعضای گوگل پلاس را مدنظر داشته باشید. این شبکه اجتماعی براساس آمارهای رسمی دارای چندین میلیارد کاربر است، اما در عمل بسیاری از آنها حتی یکبار هم به محیط کاربری این پلتفرم سر نزده اند. نتیجه نهایی در این بخش کاملا روشن است: توجه به تعداد مشتریان یا اعضای سرویس برندمان به طور قطع بیانگر موفقیت ما در زمینه فروش با بازاریابی نیست.
نکته مهم تر از تعداد کاربران سرویس های برند ما میزان کاربران فعال است. شاید خدمات برند ما در بازه مانی مشخصی شهرت بسیار زیادی داشته، اما اکنون کمتر کاربری به آنها سر می زند. این امر از نقطه نظر بازاریابی برای برند ما دارای اهمیت بسیار زیادی است. اگر ما بر روی تعداد صرف کاربران حساب کنیم، امکان آگاهی از کاهش بی رویه کاربران فعال را از دست خواهیم داد. این امر در بسیاری از مواقع موجب غافلگیری برندها می شود. به این ترتیب ما به طور ناگهانی با مشکلات بسیار زیادی در زمینه بازاریابی و کسب و کار مواجه خواهیم شد.
دریافت بازخورد مشتریان و استفاده از آنها برای بهبود خدمات برند اهمیت بسیار زیادی دارد. در این مقاله بخش قابل توجهی از صحبت های ما پیرامون نحوه کاهش تمرکز مدیران بر روی موارد غیرضروری بود. در قسمت پایانی این بخش باید بر روی یک نکته مهم در زمینه توجه ویژه صاحبان کسب و کار تاکید کنیم. این امر تحلیل دقیق و درست بازخوردهای دریافتی از مشتریان است. فقط در این صورت ما امکان تحلیل درست و به موقع وضعیت برندمان از دیدگاهی خارج از شرکت را خواهیم داشت.
4. نظرخواهی دوره ای پیرامون میزان تعامل کارمندان
بسیاری از شرکت ها به طور سالانه مطالعات گسترده ای درباره نرخ تعامل کارمندان شان با یکدیگر انجام می دهند. این امر در عمل هزینه های بسیار زیادی برای برندها به همراه دارد. پیش فرض اصلی چنین اقدام پژوهشی امکان استفاده از نتایج به دست آمده برای بهبود سطح مدیریت کارمندان از سوی مدیران است.
نکته مهم درخصوص چنین مطالعات و گزارش های برآمده از آن میزان اعتبارشان است. بی تردید گزارش های مربوط به کارمندان تمام ماجرا را بیان نمی کند. اغلب کارمندان در شرایط مصاحبه با افراد متخصص علاقه ای به بیان نکات جزئی و ریز ندارند. همین امر صحت گزارش های سالانه برندها را خدشه دار خواهد کرد.
اگر ما در تلاش برای توجه به نظرخواهی های دوره ای از کارمندان برای بهبود سطح عملکرد برندمان باشیم، شاید در عمل هیچ گاه موفق به دریافت یک نتیجه روشن نشویم. چنین مطالعاتی همیشه از سوی برندها، دست کم در طول دو دهه اخیر، انجام شده است. این نکته که اغلب گزارش های حاصل از چنین نظرسنجی هایی تاثیر مستقیمی بر روی بهبود فعالیت برند موردنظر نداشته است، به تنهایی برای عدم توجه بیشتر به آن کافی خواهد بود.
رویکرد جایگزین در اینجا تلاش برای نزدیک شدن به کارمندان و درک روند واقعی فعالیت آنها در شرکت است. ما به عنوان مدیر یک بخش یا کل شرکت باید درک روشن و مستقیمی از وضعیت کارمندان داشته باشیم. یکی از راهکارهای مناسب برای درک بهتر از وضعیت کارمندان ایجاد ساز و کارهای مشارکت آنها در تصمیم گیری های مهم است. به این ترتیب ما شناخت بهتری از آنها پیدا خواهیم کرد. همچنین این نکته امکان استفاده از دیدگاه های متفاوت برای تصمیم گیری بهتر را نیز مطرح می کند.
بدون تردید مدیریت کسب و کار در عصر کنونی دشواری های بسیار زیادی دارد. در این میان برخی از امور دیگر ارزش توجه بالا ندارند. هدف اصلی مقاله کنونی بررسی برخی از مهم ترین موارد در این زمینه بود. به این ترتیب شما به عنوان مدیر یا صاحب یک کسب و کار زمان بیشتری برای مدیریت بخش های مهم تر برندتان خواهید داشت.