وقتی با همسرتان به مشکلی بر میخورید چگونه آن را حل میکنید؟
هر چیزی که باعث شود شما حس خوبی نسبت به طرف مقابل، زندگی و بهطور کلی شرایطی که در آن قرار دارید نداشته باشید میتواند برای خود شما مشکل تلقی شود؛ درصورتی که شاید بهنظر دیگران و حتی همسرتان، موضوع مدنظر شما مشکل شناخته نشود.
ولی چون باعث آزار شماست، طبعا او را هم درگیر آن موضوع خواهد کرد. بنابراین با قرارگرفتن در چنین موقعیتی نخستین کاری که میکنید این است که آنچه را میخواهید، در ذهنتان مرور کنید. گاهی هنگام مرور کردن مشکل خودتان به جوابهای جدیدی میرسید.
زمانش را پیدا کن
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، زمان طرح مشکل، با توجه به نوع مشکل، شناخت شما از خودتان و طرف مقابل میتواند متفاوت باشد؛ گاهی آنقدر عصبانی هستید که طرح هرگونه بحثی، مشکل را دوچندان میکند. البته در بعضی شرایط هم مطرحنکردن به موقع یک مشکل، آن را حادتر میکند. به علاوه نوع روحیات و خلقیات خودتان و طرف مقابلتان هم در تشخیص زمان طرح مشکل بسیار مهم است؛ مثلا بعضی افراد هنگام ناراحتی عصبی میشوند و نمیتوانند درست منظورشان را بیان کنند. همانطور که ممکن است طرف مقابل هم در بعضی شرایط آمادگی شنیدن ناراحتی، دلخوری یا مشکلات شما را نداشته باشد.
غر بزنیم؟ اصلا!
چگونگی بیان مشکلات و ناراحتی شما در میزان تأثیرگذاری آنها در طرف مقابل بسیار مؤثر است؛ یعنی اگر شما میخواهید همسرتان به حرفهای شما گوش دهد باید علاوه بر اینکه زمان مناسبی را برای طرح آنها درنظر میگیرید، به نوع بیان خود هم توجه داشته باشید. وقتی دائم از این گله میکنید که «چرا نسبت به شما بیتوجهی میشود، فقط این شما هستید که در خانه کار میکنید، اصلا از وضع موجود راضی نیستید، دیگر تحملتان تمامشده و...» چطور توقع دارید کسی دوست داشته باشد به حرفهای شما گوش دهد. دائم گلهداشتن و بهاصطلاح غرغرکردن باعث کاهش جذابیت افراد میشود؛ یعنی اگر نتوانید زمان و لحن مناسبی برای طرح مشکل خود پیدا کنید، نمیتوانید انتظار داشته باشید طرف مقابلتان برای شنیدن حرفهای شما مشتاق باشد.
حساب این مشکلات جداست
در زندگی هر زوج لحظات تلخ و شیرین زیادی وجود دارد که هیچ گریزی هم از آنها نیست. اما واکنش شما هنگام قرار گرفتن در شرایط سخت چیست و چه توقعی از طرف مقابلتان دارید؛ دوست دارید به حرفهایتان به دقت گوش کند و راهحلی ارائه دهد یا همین که توجه نشان دهد برایتان کافی است؟ شاید هم دوست داشته باشید وقتی مشکلی دارید با کسی حرف نزنید و کسی هم کاری به شما نداشته باشد؟ فراموش نکنید که در این هنگام باید با توجه به خواستههای همسرتان و مطابق میل خودش با او رفتار کنید، نه آنطور که خودتان دوست دارید. مثلا زنها اغلب هنگامی که مشکلی پیش میآید دوست دارند دربارهاش صحبت کنند، درحالیکه مردها ترجیح میدهند سکوت کنند و حرفی نزنند.
ما و این دنیاهای متفاوت
معمولا بسیاری از زوجها گله میکنند که طرف مقابلشان نمیتواند آنها را درک کند! اما واقعا منظورشان چیست؟ یکی از دلایلی که آنها مطرح میکنند این است که با آنها مطابق میلشان رفتار نمیشود. برای حل این مشکل، چارهای نیست جز اینکه از خواستههای یگدیگر و بهطور کلیتر با دنیای یکدیگر آشنا باشیم. البته بهترین کار هم این است که خواستههایمان را بهطور مشخص و واضح بیان کنیم. اگر هیچ توضیحی درباره خواستههای خود ندهیم اما توقع داشته باشیم دیگران مطابق میل ما عمل کنند، درست مانند این است که به رستوران برویم و انتظار داشته باشیم خودشان غذای مورد علاقهمان را حدس بزنند!
معجزه گفتوگو
در برخورد با مشکلات بهترین گام، شناخت و باور آنهاست؛ اینکه چون نمیخواهیم دعوا شود، منکر مشکلات شویم، نهتنها کاری از پیش نمیرود و مشکلی را حل نمیکند بلکه در طولانی مدت باعث سردی روابط و بروز مشکلات بیشتر هم میشود؛ در واقع بعضیها با کماهمیت نشاندادن مشکلات در نهایت آنها را بزرگتر میکنند و چون شهامت و مهارت لازم را برای طرح و حل مشکل ندارند، ترجیح میدهند سکوت کنند.
برای این کار باید ببینیم در موارد مشابه، وقتی به جای بیان مشکل و گفتوگو درباره آن، بیتفاوت از کنارش عبور کردهایم چه فرصتهای زیادی را از دست دادهایم، میتوانیم تصمیم بگیریم بهگونه دیگری رفتار کنیم. ضمن آنکه برای اینکه بتوانیم نتیجه بهتری بگیریم باید از قبل آمادگی لازم را برای طرح مشکلاتمان داشته باشیم.
فرار بیفراربعضی افراد چون شهامت لازم را برای طرح مشکل خود ندارند از آن فرار میکنند؛ به این صورت که با قهر و سکوت خود، مشکل را چندین برابر میکنند؛ در واقع قهر، شیوه تنبیهی برای طرف مقابل است که متأسفانه قبل از هر چیز ضعف و ترس خود ما را از رویارویی با مشکلات نشان میدهد. لجبازی و پرخاشگری هم از واکنشهای منفی دیگری است که به جای حل مشکل، فقط بر بار آن میافزاید زیرا بهتدریج حرمت دوطرف و خانواده را از بین میبرد و کمکم باعث تسلیم یک طرف و نارضایتی بیشتر او میشود. البته اینکه دوطرف بتوانند انعطاف داشته باشند و در بسیاری موارد به خواست و علایق یکدیگر توجه داشته باشند خیلی خوب و ضروری است اما قرار نیست بعد از مدتی، بهدنبال سکوت و قهرهای پی در پی، به ناچار تسلیم شوند. زیرا احساس نارضایتی در طولانی مدت باعث بروز خشم و عصبانیت بیشتر میشود.
از زیر بار مشکلات شانه خالی نکنید
متأسفانه در بعضی موارد وقتی مشکلی پیش میآید، یکی از زوجین، از زیر بار مشکلات شانه خالی میکند و طرف مقابل را مقصر میداند. فراموش نکنید در هر ارتباطی، وقتی مشکلی بهوجود میآید فقط یک نفر مقصر نیست؛ شاید سهم شما کمتر از طرف مقابلتان باشد ولی اینکه فکر کنید کاملا بیتقصیر هستید درست نیست چون در غیر این صورت، مانع از بروز مشکل میشدید. بنابراین علاوه بر اینکه سهم خود را در بهوجود آمدن مشکل پیدا میکنید، باید ببینید چگونه میتوانید آن را حل کنید. البته کمک گرفتن از شخص سوم و بیطرفی که با روحیات دوطرف هم آشنایی داشته باشد میتواند در حل مشکل و رسیدن به دیدی جدید مناسب باشد.
حساب مسئله را برس
اگر به جایی رسیدهاید که فکر میکنید مشکلات زیادی شما را احاطه کردهاند باید قبل از هر چیز خود مشکل بهطور کامل برای دوطرف مشخص شود. در مرحله بعد باید مشکلات را بهترتیب اولویت، تفکیک و منظم کنید؛ مثلا اگر مشکلی دارید که به هر نوعی فرزندتان را هم درگیر میکند، آن را در مرتبه نخست قرار دهید. توجه داشته باشیم در فرایند حل مشکل حتما به خواست و حرف دوطرف توجه داشته باشیم. برای این کار هر شخص باید راهحل خود را ارائه دهد؛ یعنی اول علت بروز مشکل را مشخص کنیم که چه چیزی باعث بهوجود آمدن مشکل شده و تمام موارد را به دقت بررسی کنیم. بعد از آن انگیزه خود را از کاری که کردهایم مطرح کنیم؛ مثلا اگر مشکل بیتوجهی یک طرف نسبت به دیگری باشد، دقیقا بگوییم منظورمان از بیتوجهی چیست و کدام رفتار طرف مقابل بهنظر ما بیتوجهی است. طرف مقابل هم درباره علت رفتارش توضیح دهد. در بسیاری موارد ما یک برداشت را از یک عمل نداریم و با دادن توضیح مناسب میتوانیم سوءتفاهم را از بین ببریم. بعد از آن برای تکرار نشدن این سوءتفاهم حتما تمام راهحلهای موجود را بررسی کنیم و بعد از بررسی تکتک آنها به کمک هم و با توجه به خواست یکدیگر به راهحل مناسبی برای طولانیمدت برسیم. برای این کار باید مشخص شود که بعد از این، وظیفه هر کسی چیست و در واقع هر کسی کاملا بداند که برای حل مسئله چه کار باید بکند. ضمن آنکه در عمل هم وظایف خود را انجام دهیم و برای حل مشکلات پیشرو وقت بگذاریم. گاهی نشاندادن کوچکترین کاری برای بهتر شدن رابطه میتواند باعث دلگرمی طرف مقابل و تلاش بیشتر خود او شود. ضمن اینکه وقتی بتوانیم حسن نیتمان را به طرف مقابل نشان دهیم، قدم مهمی برای تقویت رابطه و حل مشکل برداشتهایم. درصورتی که اگر حل مشکلات پیشرو را هر روز به روز دیگری محول کنیم، گاهی مشکلات بسیار سختتر و در مواردی هم غیرقابل حل خواهند شد.
یک دنیا نشانه
با توجه به اینکه پیشگیری بهتر از درمان است، در زندگی زناشویی هم بهتر است قبل از اینکه مشکلی بهوجود بیاید، بعضی علائم و نشانهها را جدی بگیریم و با قرارگرفتن در آن موقعیتها، بیشتر برای ارتباطمان وقت بگذاریم، آنها را جدی بگیریم و به فکر راهحلی باشیم:
وقتی متوجه شویم مدتهاست به یکدیگر هدیه ندادهایم، توجه خاصی به هم نداشتهایم یا حتی کلام مهرآمیزی بهکار نبردهایم.
وقتی حرف زیادی با یکدیگر نداریم، یا حتی ترجیح میدهیم مشکلاتمان را برای یکدیگرمطرح نکنیم.
زمانی که کوچکترین مخالفتی، مشاجره بهدنبال دارد.
خاطرات خوش گذشته را به سختی به یاد میآوریم اما مشکلات برایمان خیلی پررنگ هستند و آزارمان میدهند.
زمانی که آنقدر خودمان را با کار و فعالیتهای مختلف اجتماعی مشغول میکنیم که حتی فرصتی برای گذراندن در خانواده نداریم.
هنگامی که حوصله نداریم، از یکدیگر ناراحتیم، بد رفتاری میکنیم و دائم به فکر تلافی و انتقامیم!
مشکلات را کم اهمیت ندانید
در برخورد با مشکلات بهترین گام، شناخت و باور آنهاست؛ اینکه چون نمیخواهیم دعوا شود، منکر مشکلات شویم، نهتنها کاری از پیش نمیرود و مشکلی را حل نمیکند بلکه در طولانی مدت باعث سردی روابط و بروز مشکلات بیشتر هم میشود؛ در واقع بعضیها با کماهمیت نشاندادن مشکلات در نهایت آنها را بزرگتر میکنند و چون شهامت و مهارت لازم را برای طرح و حل مشکل ندارند، ترجیح میدهند سکوت کنند