اهمیت آموزش مفاهیم جنسی از کودکی
حرفهای مگو و غیبت آموزشهای جنسی از کودکی تا بزرگسالی منجر به شیوع پدیدهای به اسم تکانههای جنسی در برخی افراد شده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، رفتارهای ناهنجارجنسی صرفاً محدود به تعرض به اندام افراد نمیشود. این رفتارها از نگاه گرفته تا نوع حرفزدن میتواند مصداق تعرض جنسی محسوب شود؛ تعرضهایی که ناشی از کمبودهایی است که در طول زندگی، افراد با آن دست و پنجه نرم کردهاند؛ کمبودهایی که بخشی از آن را جامعه و بخش دیگری را فرهنگ به فرد تحمیل کرده است. شاید از اینرو است که آموزش مهارتهای جنسی برای داشتن رفتارهای مناسب هنگام برخورد با جنس مخالف میتواند از دامنه این ناهنجاریها در جامعه کم کند؛ آموزشهایی که ارائه آن با چالشها و دستاندازهای بسیاری روبهرواست. برای شناخت این ناهنجاریها، دلایل بروز آن، راههای مقابله و درمان این چالش با دکترعلی شیخالاسلامی، مشاور ازدواج، خانواده و روانشناس گفتوگو کردهایم.
تکانه جنسی چیست؟
حتماً افرادی را دیدهاید که درکوچه و خیابان به جنس مخالف خود متلکپرانی میکنند یا با استفاده از الفاظ نامناسب میکوشند خودی نشان دهند. آمارها نشان میدهد تکهپرانی در جامعه روبهگسترش است و کمتر دختر یا پسری را میتوان پیدا کرد که چنین جملاتی را نشنیده یا بیان نکرده باشد. افزایش متلکپرانی از سوی قشرعموما جوان جامعه نشاندهنده نهادینهشدن رفتاری نادرست درجامعه است که به گفته دکتر شیخ الاسلامی، چنین رفتاری از نظر پزشکی تکانهجنسی نامیده میشود که بسیاری به آن مبتلا هستند. «تکانهجنسی فشاری است که به فرد با دیدن جنس مخالف وارد میشود. بهدلیل ناتوانی شخص در مدیریت فشار وارد شده به فکر و جسم، واکنش فرد به شکل یک رفتار سریع، تند و نامناسب بروز پیدا میکند؛ رفتاری که از متلکپرانی شروع میشود و تا تلاش برای برقراری ارتباط جنسی با طرف مقابل نیز ادامه پیدا میکند». تکانههای جنسی به قدری خطرناکند که فرد مبتلا به آن را از خود بیخود کرده و میتواند فرد را وادار به حرکتهایی کند که دردسرهای بزرگی برای او و دیگران ایجاد میکند. شیخالاسلامی حرفش را اینطور ادامه میدهد: «اینکه چرا افراد دچار چنین تکانههایی میشوند ناشی از این است که آنها آموزههای تربیتی مناسبی دریافت نکرده و نتوانستهاند مدیریت درستی بر رفتارهای هیجانی خود داشته باشند؛ آموزشهایی که باید در مدرسه، خانواده و جامعه به آنها داده شود. متأسفانه امکانی برای ارائه مناسب چنین آموزشهایی درجامعه فراهم نیست و طیف زیادی از افراد قادر به دریافت آموزشها نیستند».
تعارضات فرهنگی مانع آموزشهای جنسی
بسیاری بر این باورند که سیستم آموزشی کشور باید زمینههای لازم را برای آموزش مهارتهای زندگی به دانشآموزان فراهم کند؛ آموزشهایی که میتواند دانشآموزان و نسل آینده را برای مدیریت بر هیجاناتی که براساس اقتضای سنشان است از تکانههای جنسی محفوظ کند؛ موضوعی که شیخالاسلامی معتقد است در سیستم آموزشی کشور به آن توجه کافی نشده است؛ «ضعف در آموزش مدیریت هیجانها در افراد جامعه ناشی از وجود تعارضات سیاسی، شرعی، عرفی و قانونی است. متأسفانه برخی، مسائل علمی را از دید سیاسی مورد توجه قرار میدهند درحالیکه باید مسائل علمی را صرفاً از بعد علمی آن مورد توجه قرار داد.» او معتقد است غیر از مسائل سیاسی، آموزشهای مهارتهای زندگی خصوصاً درحوزه مسائل جنسی با چالشهای دیگری نیز روبهرواست؛ «بحث شرع و عرف و تعارض این دو با هم از چالشهای فراگیر درحوزه آموزشهای جنسی به جوانان و نوجوانان و حتی بزرگسالان است. برخی تنگنظریها و سیاستهای اتخاذشده در این بخش سبب شده است، نگاههای متفاوتی به مسائل جنسی شود. این تفاوت نگاهها سبب شده است برای انجام امور به شکل علمی یک مسیر، انجام کار به شکل عرفی مسیر دیگری و پیگیری مسائل از طریق قانونی راه دیگری را انتخاب کنیم». این پزشک و مشاور ازدواج و خانواده معتقد است که چنین تفاوتهایی در ارائه مهارتهای زندگی باعث شده خروجی مشخصی از تلاشهای انجام شده درجامعه نبینیم و قانون مشخصی برای حمایت از ارائه مهارتهای جنسی درجامعه وجود نداشته باشد.
جوانها را در اوج میل جنسی تنها گذاشتهایم
یکی از نسخههایی که همواره برای درمان مشکلات جنسی درکشور پیچیده میشود، موضوع ازدواج است. آمارهای رسمی ثبت احوال نشان میدهد سن ازدواج به 28سال رسیده است. کارشناسان معتقدند سن بلوغ جنسی 15سال است و از این سن است که نوجوانها با این غریزه خود آشنا شده و تلاش میکنند به آن پاسخ دهند. شیخالاسلامی معتقد است فاصله میان بلوغ جنسی تا سن ازدواج، فاصلهای مهم و طولانی است که کسی در کشور برای پرکردن آن برنامه مشخصی ندارد؛ «درمسائل جنسی به شکل خاص یک راه را بازگذاشتهایم و آن هم ازدواج است. فاصله بین سن بلوغ تا ازدواج افراد به 13سال رسیده است. در این فاصله زمانی طولانی مدام به جوان میگوییم راهی برای پاسخ به میل جنسیاش وجود ندارد. نمیتوان مکرر بچهها را تشویق به سرکوبکردن میل جنسی کرد یا به آنها گفت که خویشتنداری کنند تا به سن ازدواج برسند. راههای دیگر مانند ازدواج موقت از نظر عرفی نیز پذیرفته نیست. روشهای دیگر از نظر قانونی و شرعی مسدود است و امکان برآوردهکردن میل جنسی با استفاده از این روشها وجود ندارد. مهارتی هم به افراد داده نشده تا خود را مدیریت کنند. بنابراین جوان و نوجوان دچارتکانههای جنسی شده و با دیدن هر جنس مخالف، ازخود واکنش نشان میدهد.»
بیتوجهی به سن جوان، فقدان ارائه اطلاعات و آموزش به نوجوانان و جوانان منجر به تنهاشدن آنها با پدیدهای میشود که خروجی آن منجر به انواع تعرضها به جنس مخالف میشود. کارشناسان بر این باورند که باید مهارتهای برخورد با نیازهای جنسی را از دوران خردسالی به بچهها آموزش داد تا آنها در سنین نوجوانی و جوانی بتوانند با استفاده از مهارتهایی که از قبل آن را دریافت کردهاند در مقابل هیجانات جنسی، دوام بیاورند. شیخالاسلامی میگوید: «آموزش مسائل جنسی در سنین بین 3تا 4سالگی باید آغاز شود. کودک باید مفهوم اندام خصوصی را بداند و والدین باید این اندام و ویژگیهای آنان را بگویند و براین نکته تأکید کنند که کدام اندامها خصوصی است و قرار نیست کسی آنها را ببیند یا به آنها دست بزند». این متخصص مسائل جنسی معتقد است نباید به سؤالات جنسی بچهها بیتوجهی کرد و آنها را بدون پاسخ گذاشت؛ «وقتی بچه سؤال جنسی دارد باید در ابتدا بررسی کرد که چرا چنین سؤالی در ذهن کودک شکل گرفته است و منبع ایجاد سؤال چیست؟ درمرحله بعد باید متناسب با شرایط جسمی، فکری و اقتضائات سنی کودک به او پاسخ بدهیم.» شیخ الاسلامی، مراتب آموزش را مستمر میداند و میگوید با ارائه اطلاعات به بچهها در سنین مختلف، میتوان مهارت آنها را درمسائل جنسی بالا برد؛ « با افزایش سن بچهها، باید قواعد بلوغ و تغییرات آن را تشریح و از بلوغ جنسی برای او صحبت کرد و این موضوع را به آنها یاد بدهیم که بچهها چگونه میتوانند درمقابل درخواستهای جنسی که از آنها میشود واکنش نشان دهند و از خود محافظت کنند.» با وجود توصیههایی که ازسوی روانشناسان برای ارائه این آموزشها به فرزندان میشود، والدین خود سدی در برابر چنین آموزشهایی هستند و بهدلیل نوع تربیتی که از گذشته داشتهاند، بیان چنین مواردی را به صلاح فرزندان خود نمیدانند و به این دلیل، نخستین مخالفان ارائه آموزشهای جنسی به فرزند در خود خانواده شکل میگیرد؛ آموزشهایی که سالهاست در کشورهای مختلف ارائه میشود.
زندگی جنسیتزده داریم
در شرایطی که ارائه آموزشهای پیشگیرانه در حوزه مهارتهای جنسی کاری سخت و حتی نشدنی است، نگاههای اتهامی به افراد نیز به افزایش تکانههای جنسی در افراد جامعه منجر شده است. ضربالمثلی قدیمی است که میگوید تنها بودن یک دختر با یک پسر در اتاقی در بسته مثال پنبه و آتش است. شاید این نگاه سبب شده است جامعه امروز ایران، جامعهای جنسیتزده باشد. مسئلهای که شیخالاسلامی هم به آن باور داد؛ «جامعه ما به جنسیتزدگی مبتلا است. آنقدر دیوارکشی و حریمکشی بین جنس مخالف داریم و فکر میکنیم هر جایی که دختر و پسری حضور دارند، حتماً گناهی درحال رخدادن است. چنین تصوری ناشی از نگاه جنسیتزده ما به مسائل است که درهمه شئون زندگی جاری است.» اومیگوید: «وقتی میدانیم آموزش مهارتهای جنسی به فرزندانمان ندادهایم، این طبیعیاست که وقتی کودکی بزرگ میشود و مهارتهای جنسی برای مدیریت هیجانات خود را ندیده است، با قرار گرفتن در یک شرکت خصوصی و بودن کنار کارمند جنس مخالف خود دچارتکانههای جنسی شود. اگر این فرد آموزشهای جنسی را از خردسالی دریافت میکرد بدون شک، دچارتکانههای جنسی نمیشد و میتوانست بدون اینکه فعل گناهی را مرتکب شود، خود را مدیریت کند».
ازدواج، حلال مشکلات نیست
این تصور غلط در ذهن بسیاری از خانوادهها و افراد وجود دارد که ازدواج میتواند حلال بسیاری از چالشهای فردی باشد. این اعتقاد به قدری جدی است که اطرافیان فردی که با تکانههای جنسی مواجه است را به این باور رسانده که آغاز زندگی مشترک میتواند میل به داشتن رابطه با جنس مخالف را در فرد به حداقل برساند. تصوری که شیخالاسلامی آن را از اساس رد میکند؛ « حتی با ازدواج هم مشکل افرادی که با تکانههای جنسی مواجهاند برطرف نمیشود. این افراد با دیدن جنس مخالف، احساس تکانه جنسی پیدا و با انواع روشها سعی میکنند هیجان خود را از دیدن جنس مخالف ابراز کنند. این افراد باید درمان شوند اما راه درمان آنها صرفاً ازدواج نیست.» وقتی فرد گرسنه میشود صبر میکند تا به مکان مناسبی برسد و میل به گرسنگی خود را با خوردن غذایی سالم برطرف کند. افرادی که دچار تکانههای جنسی هستند، مایلند این میل خود را در هر جا و مکانی تأمین کنند؛ رفتاری که این پزشک میگوید نیاز به درمانی جدی دارد؛ « نمیتوان جلوی تکانهجنسی را گرفت. کسی که ذهن او تکانهای شده است با دیدن هرچیزی میتواند دچار مشکل شود. کوچکترین نمادی از یک خانم یا یادآوری نمادهای جنسی سبب میشود تکانه در ذهن فرد ایجاد شود. هر چیزی که نماد جنس مخالف باشد محرک میشود. بنابراین، فردی که دچار این مشکل شده است باید مشاورههای روانی و رواندرمانی داشته باشد».
مقاومت در درمان تکانههای جنسی
برخی افراد با اینکه تکانههای جنسی شدیدی دارند، زیر بار وجود این بیماری در فکر و ذهن خود نمیروند. مقاومت افراد سبب میشود، روند درمان آنها از سوی روانپزشکان طولانی و با سختیهایی همراه شود ولی درنهایت میتوان افراد را با ارائه آموزشهای رفتاری تا حدود زیادی در مقابل تکانههای جنسی ایمن کرد. شیخالاسلامی میگوید: «پذیرش مشکل از سوی فرد، نخستین گام برای درمان تکانههای جنسی است. بین 3تا 6ماه زمان نیاز است تا بتوان فکر و اندیشه جنسی را در فرد مورد واکاوی قرار داد و برای درمان آن، از روشهای مناسب بهرهگرفت. در این صورت میتوان امیدوار بود فرد بتواند در مقابل هیجانات ناشی از ملاقات با جنس مخالف خود مقاومت کرده و رفتاری معقول و به دور از تعرضات جنسی نشان دهد».