اسکوچیچ؛ شگفتی سال نو
دراگان اسکوچیچ، سرمربی تیم ملی ایران شد؛ همینقدر عجیب و البته صدبرابر غیرمنتظره. درست در روزهایی که به نظر میرسید فدراسیون دربهدر به دنبال گرفتن «بله» از تیم سپاهان است تا امیر قلعهنویی، پرافتخارترین سرمربی لیگ را دوباره روی نیمکت تیم ملی بنشاند، بهناگاه یک سرمربی که برخلاف ادعای مسئولان فدراسیون فوتبال «صددرصد ایرانی نیست!» را روی نیمکت نشاند: دراگان اسکوچیچ!
البته فدراسیون فوتبال برای اینکه از تیغ تیز انتقادات احتمالی این انتخاب هم در امان بماند، درست گذاشت وقتی سر همه کارشناسان و فوتبالدوستان به دربی تهران گرم است، این انتخاب را اعلام کرد؛ انتخابی که البته نتوانست مانع از بروز انتقادات متعدد نسبت به آن شود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، دراگان که از سال 2005 کار مربیگری را در کشورش، کرواسی، شروع کرده، در این فصل در گیرودار جدایی از صنعت نفت آبادان بود؛ او به مسئولان این باشگاه آبادانی گفته بود «قلبش» یا «هرجای دیگرش» درد میکند و نمیتواند دیگر در ایران بماند؛ گفته بود میخواهد به «خانه» برگردد؛ هنوز مهر قرارداد جداییاش از صنعت نفت خشک نشده بود که سر از خیابان سئول و فدراسیون فوتبال ایران درآورد! او خیلی سریعتر از هر گزینه داخلی و خارجی دیگر با فدراسیون فوتبال به توافق رسید تا رؤیایی که حتی در خواب هم نمیتوانست ببیند برایش محقق شود. خودش بعد از این انتخاب از تیم ملی ایران بهعنوان «مهمترین چالش دوران حرفهایاش» نام برده و گفته توقع مردم ایران این است که تیم ملی را به جام جهانی برساند.
اینکه تیم ملی ایران مهمترین چالش اسکوچیچ است هیچ جای بحثی ندارد؛ او هرگز تیمی در ردههای استقلال و پرسپولیس (به لحاظ بزرگی و داشتن هوادار) را هم در کارنامه مربیگریاش هدایت نکرده و از همه بدتر اینکه سابقه نشستن روی نیمکت هیچ تیم ملیای را هم در کارنامه ندارد؛ ریکای کرواسی، اینترلاک اسلوونی، العربی کویت و النصر عربستان تمامی تیمهای خارجیای بودند که دراگان پیش از حضور در ایران روی نیمکت آنها نشسته است. او اما از سال 2013 به اینطرف دیگر در بین تیمهای نهچندان مدعی ایران حضور داشته و یکبار هم در لیگ دسته اول روی نیمکت نشسته است. دراگان حضورش در ایران را با تیم ملوان بندر انزلی استارت زد و بعد هم بهترتیب روی نیمکت فولاد، خونهبهخونه بابل و صنعت نفت آبادان نشست. اسکوچیچ در هیچکدام از تجربههای مربیگریاش طعم قهرمانی را نچشیده و طبیعی است که ایران، بزرگترین، مهمترین و البته غیرمنتظرهترین چالشی است که داشته باشد.
انتخاب از سر بیکسی؟
دراگان در شرایطی بهعنوان سرمربی تیم ملی ایران انتخاب شده که مشخصا فدراسیون فوتبال توانایی انتخاب یک مربی کارکشته را نداشته است؛ برخلاف تمامی وعدههای دادهشده از سوی مسئولان وزارت ورزش و «طلوع باشکوهتر» بعد از عصر کیروش در تیم ملی، فدراسیون فوتبال رفتهرفته در انتخابهایش دچار تزلزل شد؛ اگرچه مارک ویلموتس بلژیکی مربی بسیار شناختهشدهای در دنیای فوتبال بود و تجربه حضور روی نیمکت سرمربیگری تیم باکیفیتی مثل بلژیک را در کارنامه داشت، ولی مشکلات مدیریتی کاری کرد که او هم بیش از شش ماه در ایران نماند. بعد از رفتن ویلموتس بسیاری منتظر بودند تا برانکو ایوانکوویچ، سرمربی فصل پیش پرسپولیس، روی نیمکت تیم ملی بنشیند که پیشنهادهای عجیبوغریب فدراسیونیها به این مربی، کاری کرد که برانکو سر از عمان دربیاورد و روی نیمکت تیم ملی این کشور بنشیند. بعد از پریدن برانکو اما خبر رسید که مربی بعدی تیم ملی ایران «صددرصد» ایرانی است و از بین دایی و امیر قلعهنویی یکی سرمربی میشود. دایی که ظاهرا به دلیل مخالفتهایی که از بالاتر وجود داشت خیلی زود از چرخه هدایت احتمالی تیم ملی کنار رفت تا امیر قلعهنویی تنها گزینه تیم ملی باشد. امیر با وجود توافقات اولیه با فدراسیون فوتبال حتی تا پای امضای قرارداد هم پیش رفت؛ دوشنبه هفته پیش بود که خبر رسید در برنامه فوتبال برتر قرار است به صورت رسمی از امیر قلعهنویی بهعنوان سرمربی بعدی تیم ملی ایران نام برده شود. باوجوداین اما کار به فردایش کشید و خبر رسید که سهشنبه تا ظهر اعلام میشود که قلعهنویی سرمربی تیم ملی است. مخالفت مدیران سپاهان، مخالفت نماینده مجلس اصفهان و مخالفت مجموعه فولاد مبارکه اما دستآخر راه امضای نهایی فدراسیون فوتبال با امیر قلعهنویی را هم بست. به همین سادگی، قلعهنویی، آخرین گزینه هم نتوانست با فدراسیون فوتبال به توافق برسد تا سروکله دراگان اسکوچیچ، مربیای که به ظاهر از سر ناچاری و بیکسی(!) انتخاب شد، پیدا شد و روی نیمکت نشست.
انتقاد نسبت به انتخاب اسکوچیچ
«تصمیمی که فدراسیون گرفته یک فاجعه بزرگ است. این آقایان کاری خواهند کرد که ما باید با ذرهبین دنبال کیروش بگردیم». علیرضا منصوریان که روزی خودش بهعنوان دستیار روی نیمکت تیم ملی نشسته، یکی از اولین نفراتی بود که به این انتخاب تاخت. او در ادامه هم گفت: «این آقا (اسکوچیچ) باید خیلی خوشحال باشد که سرمربی تیم ملی ایران شده است. یعنی ما اینقدر در داخل استعداد مربیگری نداریم که باید برویم سراغ این آقا؟ بروید عملکرد ایشان را در تیمهایی که بودهاند بررسی کنید. در ملوان تیم را ششم کرد، در خونهبهخونه نتوانست تیم را بالا بیاورد. یک ماه است مردم آبادان را سر کار گذاشته و یک روز میگوید قلبم درد میکند و یک روز میگوید فلانجایم درد میکند. بروید ببینید چه سیستمی پشت این ماجراست که این مربی بدون کارنامه را آوردهاند جانشین کیروش کردهاند. اینهمه مربی تحصیلکرده و خوب در فوتبال ایران داریم، چرا نباید یکی از آنها انتخاب میشد. این بزرگترین توهین به فوتبال ایران است که این آقا بیاید سرمربی تیم ملی شود. چطور ممکن است اسکوچیچ به این جایگاه برسد. پس این مربیان ایرانی برای چه کلاس میروند و برای چه خودشان را بهروز میکنند؟ باید از سرمایههای داخلی استفاده شود. توهین بس است دیگر!». منصوریان تنها شخصی نبود که نسبت به این انتخاب شاکی بود. فرهاد مجیدی، سیروس دینمحمدی، حنیف عمرانزاده، ابراهیم صادقی، محمد پنجعلی و... هم دیگر افرادی بودند که این انتخاب را زیر سؤال بردند.
بههرحال به نظر میرسد فدراسیون فوتبال که خودش در سردرگمی عجیبی از لحاظ مدیریتی بهسر میبرد، تلاش کرده در آستانه سال نو، به شیوه خودش علاقهمندان به فوتبال را غافلگیر کند. امری که در ظاهر نشان میدهد در آن توفیق لازم را داشته است.