حالا داربی ۹۱
امروز نود و یکم داربی پایتخت برگزار میشود. مسابقهای که مدتهاست در آن نه خبری از اتوبوسهای شیشه شکسته است نه سرهای باندپیچی شده. داربی این روزهای شبیه همان چیزی شده است که سالها مخفیاش میکردند. رقابتی ظاهری برای سرگرمی؛ هر چند همین کارکرد هم روی شانههای داربی سنگینی میکند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، داربی هنوز هم برای بعضیها یعنی همه چیز، یعنی انتهای هیجان، یعنی سر به سر دوست و همکلاسی و همکار گذاشتن بعد از برد تیم محبوب، یعنی مینیبوسها و اتوبوسهای خط ورزشگاه، یعنی با موتور برویم که در ترافیک نمانیم، یعنی چند ساعت زودتر راه بیوفتیم که صندلی بهتری پیدا کنیم، یعنی ساندویچهای خالی با بوی کالباس، یعنی دستشوییهای زهوار در رفته، یعنی اگر تیممان باخت همان مشت برومند را به همکلاسیمان بزنیم، یعنی خواندن هر سوره و آیهای که بلدیم در ۹۰ دقیقه.
داربی روز به روز بیشتر از معنا تهی میشود. زمانی بود که خیال میکردیم مهمتر از داربی چیزی وجود ندارد. همان زمانی که سوال اول مجریها از مهمانهایشان این بود: قرمزی یا آبی؟ همان روزهایی که خواننده محبوب همه آدم معروفها یا شجریان بود یا اصفهانی. هنوز بازیهای پشت پرده نمایان نشده بود، کسی حواسش نبود که هم استقلال و هم پرسپولیس به یک جا وصلند و پولشان را یک نهاد تامین میکند، تراکتور در لیگ نبود که در بازیشان با استقلال در آزادی سنگها هوار شوند روی سرها. سپاهان آنقدر بزرگ نبود که نبردش با پرسپولیس خون به پا کند. همه چیز فوتبال در داربی تهران خلاصه میشد، در شیشههای شکسته رختکن و اتوبوس و تلویزیون. همان روزهایی که شام قبل از داربی اجباری و نمایشی بود و مشتهای زیر چشم روز مسابقه اختیاری و از ته دل. کسی حواسش نبود اگر هم بود به زبان نمیآورد که اینها که دستشان در یک جیب است پس این همه ادا و اطوار و جنگ و دعوا برای چه؟
حالا ولی بعضیها حواسشان هست که فوتبال ایران بیشتر شبیه یک نمایش است که اگر نتیجه بازیهایش هم از قبل مشخص نشود ولی ساختار دولتی آن باعث شده رقابتها، لباسی شوند برای پنهان کردن اینکه فوتبال هم باید در سطح باقی بماند و همه چیزش قابل کنترل باشد . اسپانسر مشابه، حق پخش تلویزیونی صفر برای همه، ورزشگاه اختصاصی هم که رویاست. حتی ورزشگاه را هم تقسیم بر دو میکنند. سالی دو بار آبی و قرمز را به زمین میفرستند و تنورش را داغ میکنند ولی بعد از سوت پایان بازی فقط دلمان را میسوزاند که چرا بازی را دیدهایم. چند صباحی با برانکو شفر از داربی لذت بردیم ولی آن هم دوامی نداشت.
امسال پرسپولیس با گلمحمدی به میدان میآید که داربی را به عنوان سرمربی یک بار تجربه کرده است. در مقابلش مجیدی که روزهای خوشی در داربی به عنوان بازیکن داشت حالا تیمش را برای اولین بار در داربی ارنج میکند و به زمین میفرستد. بعد از چندین سال سرمربی هر دو تیم ایرانی است. مجیدی تیم استراماچونی را گرفت و به همان روش و شاید هم بهتر تیمش را اداره کرد. گلمحمدی هم جای کالدرونی را گرفت که هر چند تیمش زیبا بازی نمیکرد ولی پرسپولیس را با قهرمانی نیم فصل ترک کرد.
فردا مسابقه زیباتر میشد اگر دیاباته مصدوم نمیشد و با قائدی که این روزها بیشتر از هر زمانی برای هر تیمی خطرناک است، میتوانستند دفاع پرسپولیس را اذیت کنند. البته آنها مطهری را دارند که بعد از سالها خوشحالی نکردن بعد از گلزنی به استقلال حالا به تیم محبوبش آمده و برای داربی اولش لحظه شماری میکند.
پرسپولیس هم اگر خلیلزاده را داشت خیالش از دفاع راحتتر بود ولی همه میدانند که داربی بدون خلیلزاده یعنی داربی کم حاشیهتر. با این حال کنعانیزادگان جای او را میگیرد و گلمحمدی هم گفته بود برای او فرقی ندارد خلیلزاده بازی کند یا کنعانیزادگان.
در نشست خبری قبل از بازی هر دو سرمربی احتیاط را کنار گذاشتند و گفتند که تنها چیزی که راضیشان میکند برد است. مجیدی گفت: من به عنوان مربی برایم مهم نیست که تیم چقدر گل میخورد؛ مهم این است که دو برابر گل خورده، گل بزند و به همین دلیل فردا برای یک بازی تهاجمی به میدان میرویم. گلمحمدی هم خط و نشان کشید که بازیکنان پرسپولیس برنده به دنیا آمدهاند.
پرسپولیس در صدر است و اگر ببازد هم رتبه اولش فعلا محفوظ است. استقلال ولی با صدر هشت امتیاز اختلاف دارد و اگر قهرمانی میخواهد مسیرش از همین مسابقه میگذرد.
ما الکلاسیکو نداریم، یا دربی مرسی ساید و دلامادونینا. دلمان به همین داربی تهران خوش است آن فقط برای ۹۰ دقیقه هیجان زده شدن. مدیران و مسئولان از شما که کاری ساخته نیست، روی صحبتمان با بازیکنان است؛ لطفا این یک مورد را از ما دریغ نکنید.