فرجام مهاجران میانکاله؛ بوتولیسم یا مسمومیت عمدی
5 روز بعد از آغاز تلف شدن چند صد قطعه از پرندگان در تالاب میانکاله و حدس و گمانها در مورد انواع بیماریهای ویروسی، دامپزشکی استان مازندران مسمومیت را دلیل قطعی مرگ دستهجمعی فلامینگوها و چنگرها اعلام کرد؛ عاملی که فعالان محیطزیست محلی در همان روز اول به این موضوع پی برده بودند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، چند روز بعد از آن نیز عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، ترشح سم بوتولیسم در تالاب را عامل مسمومیت پرندگان دانست. اما به عقیده برخی دامپزشکان هرچند مسمومیت علت قطعی این اتفاق است ولی ترشح سم بوتولیسم نمیتواند عامل این ماجرا باشد.
آنها معتقدند، احتمال عامل انسانی و رفتار تعمدی در مسموم کردن بخشی از تالاب میانکاله برای کشتار پرندگان بهمراتب بیشتر از سم بوتولیسم است.
عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیطزیست حدود 10 روز بعد از مرگ ناگهانی پرندگان در تالاب میانکاله اعلام کرد از آنجا که آب تالاب راکد است و جریان ورودی ندارد و در چند روز اخیر هم بارندگی رخ نداده، شرایط بیهوازی برای باکتریها ایجاد و سم بوتولیسم ترشح شده است و اگر شرایط بیهوازی ایجاد شده سریعا در تالاب از بین برود، تولید سم باکتریها کاهش پیدا کرده و تالاب به حالت عادی بازخواهد گشت.
بوتولیسم فقط پرندگان را نمیکشد
وقتی بارندگیها افزایش یافته و آب لب شور را به آب شیرین نزدیک کند یا بهعبارت دیگر میزان شوری آب کم شود، باکتریها افزایش یافته و سم بوتولیسم تولید میشود. همچنین بر اثر کاهش حجم آب و راکد ماندن آن، آب حالت گندیدگی پیدا کرده و باکتریهای رشد کرده در آن، بوتولیسم تولید میکنند که در هر دو صورت میتواند موجب تلفشدن موجودات شود. اما آنگونه که هومن ملوکپور، جراح دامپزشک و فعال محیطزیست میگوید، اگر یکی از این دو عامل دلیل اصلی این تلفات میبود، وسعت گستردهای از تالاب را درگیر میکرد و فقط به یک بخش محدود نمیشد.
حر منصوری، فعال محیطزیست و دیدهبان میانکاله نیز اعلام کرد: این تلفات در بخشی از منطقه گلوگاه رخ داده است. هومن ملوکپور، فعال محیطزیست و جراح دامپزشک اما به جز وسعت محدوده، بر نوع موجودات تلف شده نیز اشاره میکند و میگوید: «اگر سم بوتولیسم ترشح میشد، فقط پرندگان را تلف نمیکرد، بلکه ماهیها را نیز از بین میبرد اما اتفاق رخ داده تنها به مرگ اردک سرحنایی، چنگر و فلامینگوها انجامیده است.» به گفته او، سموم براساس نوع آنها یا در سطح آب باقی میمانند یا به عمق آب میروند؛ به همین دلیل در برخی موارد ماهیها و در برخی موارد پرندگان را مسموم میکنند. اما سم بوتولیسم بر هر دو دسته تأثیر خواهد گذاشت.
حر منصوری، دیدهبان میانکاله نیز براساس مشاهدات خود از وضعیت پرندگان تلف شده در میانکاله به همین مسئله اشاره کرد. او میگوید: «پرندگانی که تلف شده و از بین رفتند پرندگان آبزی هستند و برای بهدست آوردن غذا سرشان را به داخل آب فرومیکنند. همچنین از دهان چنگرها، آب زردی خارج شده بود که نشاندهنده وارد آمدن آسیب جدی به سیستم گوارشی آنهاست.»
دیدهبان میانکاله هم حرفی از تلف شدن ماهیان این منطقه و حتی پرندگان کنار آبزی نزد. دلایلی که رئیس سازمان محیطزیست هم از آنها بهعنوان مرگ پرندگان میانکاله بهدلیل ترشح بوتولیسم یاد کرده است، دلایل محکمی نیستند. پسروی آب دریای خزر و احداث برخی سدها در منطقه، میزان آب ورودی به میانکاله را کاهش داده است و این مسئله اتفاق جدیدی نیست. کاهش شوری آب میانکاله بهدلیل بارش باران هم نمیتواند اتفاق تازهای باشد. تغییر نوع بارندگی و تأثیر آن در شوری آب هم قطعا اتفاق جدیدی در این منطقه محسوب نمیشود.
حس تعلقی که مخدوش شده
میانکاله به جز بهمن سالجاری، تنها یکبار دیگر شاهد تلف شدن تعداد زیادی از ماهیان و تعداد اندکی از پرندگان بود؛ زمستان 73. آن سال برخورد قهری شدید با صیادان منطقه صورت گرفت، صید و تجهیزات صیادیشان توقیف شد و تعدادی از همین صیادان مدتی بعد برای انتقام از آنچه بر سرشان آمده بود، چند ده لیتر سم به داخل تالاب ریختند.
حر منصوری که ساکن همان منطقه است، میگوید: اتفاق اخیر نیز همان خاطره 25سال قبل را در ذهن همه اهالی زنده کرده است.
هومن ملوکپور، جراح دامپزشک و فعال محیطزیست نیز میگوید: «با توجه به سختگیریهایی که دوباره برای صید و شکار ایجاد شده، احتمال مسموم کردن آب تالاب بهصورت عمدی و توسط عامل انسانی بسیار زیاد است.» صیادان و شکارچیان منطقه نخستین کسانی هستند که از مسمومکردن و تلف شدن پرندگان و ماهیها آسیب میبینند. اما شاید آنچه برایشان خوشایند است، به تعبیر دیدهبان میانکاله حس انتقامی است که از این دست برخوردها نصیبشان میشود. منصوری میگوید: «این نوع واکنشها هرچند به مرور زمان کاهش یافته اما این سبک شکاربانی هم باید تغییر کند. ازبینرفتن احساس تعلق مردم به یک زیستگاه بسیار خطرناک است. مردم باید احساس کنند زیستگاه متعلق بهخودشان است. این حس میان مردم وجود دارد؛ مگر اینکه کسی آن را خدشهدار کند.»