مراسم عروسی بهانه سرقت از دفتر حزب
راننده دفتر حزب مجلس اعلای اسلامی عراق که به گاوصندوق این دفتر دستبرد زده بود مدعی شد برای برگزاری مراسم عروسیاش مجبور به دزدی شده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، مدتی قبل گزارش سرقت از دفتر مجلس اعلای عراق در خیابان شریعتی تهران به پلیس گزارش شد. اوایل بهمن امسال کارکنان این دفتر به محض ورود به ساختمان متوجه بوی شدید گاز شدند. نخستین بررسیها نشان داد شیر گاز آبدارخانه باز بوده و در صورت کوچکترین بیاحتیاطی احتمال انفجار و آتشسوزی وجود داشت. پس از انجام اقدامهای اولیه آنها با ورود به طبقات دیگر ساختمان متوجه شدند که گاوصندوق طبقه اول و دوم به سرقت رفته و طلا و دلارهای داخل آنها سرقت شده است.
در تحقیقاتی که کارآگاهان اداره هفدهم پلیس آگاهی پایتخت انجام دادند، آنها به دو نفر از کارکنان شرکت ظنین شدند. چرا که طبق بازبینی دوربینهای مداربسته دفتر مشخص شد که سارق نقابدار پس از باز کردن در پارکینگ وارد ساختمان شده است.
همچنین مشخص شد فقط یکی از مسئولان، یکی از کارمندان و راننده دفتر کلید کنترلی پارکینگ را دارند. بدین ترتیب دو مرد جوان به دستور دادیار شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت بازداشت شدند.
اما در ادامه تحقیقات مدارکی بهدست آمد که نشان میداد سرقت از سوی راننده دفتر صورت گرفته و با اثبات بیگناهی کارمند دفتر حزب، مرد جوان آزاد شد.
راننده جوان که خود را در مقابل مدارک پلیسی میدید درنهایت به سرقت 500 میلیون تومانی از دفتر اعتراف کرد و برای بررسیهای بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس اداره آگاهی قرار داده شد.
گفتوگو با متهم
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟
چند ماه قبل با دختری عقد کردم و قرار بود که بزودی مراسم عروسی را نیز جشن بگیریم. برای برگزاری مراسم عقد وعروسی کلی وام و پول قرض گرفته بودم. اما حقوقم کفاف هزینهها و پرداخت وام و بدهی هایم را نمیداد. از طرفی در رفت و آمدهایم به دفتر حزب با دیدن دلارها و طلاهایی که در گاوصندوق بود، وسوسه شدم. با آن همه پول میتوانستم قرض و بدهی هایم را پرداخت کنم و خانه و ماشین خوبی هم بخرم.
نقشه سرقت چه بود؟
از یک هفته قبل نقشه را کشیدم. من ریموت پارکینگ را داشتم و براحتی میتوانستم وارد ساختمان شوم. سر و صورتم را پوشاندم و حتی دستکش دستم کردم تا اثر انگشتی از خود به جا نگذارم و بعد هم وارد دفتر شدم و سرقت را انجام دادم.
چرا شیر گاز را باز گذاشته بودی؟
می خواستم ساختمان را منفجر کنم تا ردی از من باقی نماند و کسی متوجه سرقت نشود.
با طلاها و دلارها چه کردی؟
حدود 250 میلیون تومان دلار و 250 میلیون تومان طلا از این سرقت بهدست آوردم. طلاها را به یک طلافروشی بردم و تعویض کردم. بخشی از طلاها را بهعنوان هدیه به همسرم دادم و بخشی از آن را هم قرار بود بهعنوان هدیه ولنتاین به او بدهم. مقداری از دلارها را به همراه خودروی پرایدم فروختم و با پول آنها یک خودروی 207 خریدم. 70 میلیون تومان را هم برای اجاره خانه دادم.
کسی بهت شک نکرد که یک شبه آنقدر پولدار شدی؟
همسرم شک کرده بود. به او گفتم ماشین را قسطی خریدهام و دلارها هم چون با عراقیها کار میکنم آنها به رسم امانت به من دادهاند.
چطوری توانستی که در این دفتر مشغول به کار شوی؟
یکی از دوستانم مرا معرفی کرد.
قبلاً چه کار میکردی؟
اوایل که پیک موتوری بودم و بعد هم در یک صرافی مشغول به کار شدم.