افزایش سرمایه قریب الوقوع «ومعادن»/ تعرفه صادرات سنگآهن هوشمندانه وضع نشد
هلدینگ سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات یکی از شرکتهای بزرگ و ریشه دار فعال در معدن و صنعت فلزات اساسی و سهامدار بخش عمدهای از شرکت های بزرگ تولیدکننده محصولات زنجیره فولاد است. این شرکت در مهمترین بخش سبد دارایی های خود 22درصد از سهام گلگهر، 17درصد از سهام چادرملو، 33درصد از سهام فولاد خراسان، 85درصد از سهام معدنی و صنعتی صبانور، 19 درصد از سهام سنگ آهن گهر زمین و تقریبا 14 درصد از سهام آهن و فولاد ارفع را در اختیار دارد. تقریبا 41 درصد از سهام هلدینگ «ومعادن» در اختیار فولاد مبارکه اصفهان است و فولاد مبارکه کنترل این شرکت را در اختیار دارد.
به گزارش اقتصادآنلاین، بهای تمام شده پرتفوی بورسی «ومعادن» حدود سه هزار و 800 میلیارد تومان و ارزش روز این دارایی ها بیش از 28 هزار میلیارد تومان است. همچنین بهای تمام شده پرتفوی غیربورسی شرکت در محدوده هزار و 100 میلیارد تومان قرار دارد. اظهارنظر مدیران هلدینگ توسعه معدن و فلزات درباره موضوعات مختلف همواره برای فعالان صنعت فولاد و بازار سرمایه اهمیت داشته است. در ویژهنامه به گفت وگو با مرتضی علی اکبری، معاون مالی و اقتصادی هلدینگ سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات نشستهایم. در این گفت وگو علی اکبری ضمن تشریح دستاوردها و برنامه های «ومعادن» نظرات خود درباره تعرفه صادرات سنگ آهن را مطرح کرده است؛
*دستاوردهای هلدینگ سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات در سال 2019 چه بوده است؟
فعالیت هلدینگ توسعه معادن و فلزات در حوزه معدن و فلزات است و قصد دارد همه مواد اولیه خود را در زنجیره تولید فولاد کامل کند. که این موضوع تا حدود زیادی به وقوع پیوسته ولی هنوز نتوانسته به صورت کامل تولید و بازار سنگ آهن تا شمش را در اختیار داشته باشد. تکمیل زنجیره فولاد جزیی از استراتژی شرکت در سال های گذشته بوده و در همین راستا حرکت کرده و سهم قابل ملاحظهای در بازار سنگ آهن و فولاد دارد. در حال حاضر شرکت های بزرگ سنگ آهن (چادرملو، گلگهر، گهرزمین و صبانور) سهم بیش از 70 درصدی در بازار دارند که یکی از سهامداران اصلی این شرکتها، هلدینگ سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات است. سالهای گذشته روندی پیش آمد که شرکت های معدنی به سمت صنعت حرکت کردند، منظور از صنعت از آهناسفنجی تا تولید محصول نهایی یا همان شمش است. با توجه به اینکه دولت بر عوارض و حقوق دولتی وحق پروانه دخالت دارد و همیشه در قیمت های سنگ آهن فاصله زیادی با قیمت های جهانی داشته ایم، شرکت های این گروه مجبور به تامین مواد اولیه و تکمیل زنجیره فولاد شدند. چادرملو، گلگهر و گهرزمین در سال های نه چندان دور، دیگر کنسانتره برای فروش به شرکت های داخلی و خارجی نخواهند داشت و باید آن را برای تکمیل زنجیره خود و نهایتا فولادسازی به مصرف برسانند. به همین دلیل شرکت به همراه گروه زیرمجموعه این سیاست را دنبال کرد و در سال 98 هم این روند را ادامه داد. برخی از شرکت های گروه «ومعادن»، در تولید فولاد به ظرفیت کامل نزدیک شدهاند، به عنوان مثال شرکت چادرملو تا دو سال آینده دیگر کنسانتره برای تامین کارخانه های داخلی نخواهد داشت چرا که باید در زنجیره خود استفاده کند. شرکت گلگهر نیز در سه تا چهار سال آینده با بهرهبرداری از شرکت توسعه آهن وفولاد گلگهر(که به خاطر تحریم ها با تاخیر به بهره برداری میرسد) دیگر مواد اولیه ای برای فروش و صادرات نخواهد داشت.
* تکمیل زنجیره ارزش که در مورد آن صحبت کردید؛ آیا بعد از ورود فولاد مبارکه به کنترل «ومعادن» شروع شد یا قبل از آن؟
این استراتژی پیش از ورود فولاد مبارکه بوده است و کمتر از 15 سال است که توسط شرکت پیگیری می شود و طی هفت تا هشت سال گذشته بیشتر شرکت های معدنی ترغیب به تکمیل زنجیره فولاد شدهاند.
* چه دلیلی باعث این ترغیب شد؟ آیا به خاطر بحث تعرفه صادراتی و جلوگیری از خام فروشی نبوده است؟
اصلی ترین علت، اختلاف قیمت سنگ آهن و کنسانتره داخلی با قیمت های جهانی است. معادن سنگ آهن مواد اولیه واحدهای فولادسازی را تامین میکنند اما با قیمت های بسیار پایین تر از بازارهای جهانی اما در نهایت شرکت های فولادی محصول نهایی خود را با کمترین اختلاف با قیمت جهانی در داخل و خارج از کشور میفروشند.
* دلیل این انحراف قیمت مواد اولیه با قیمت های جهانی به نظر شما چیست؟
بخشی از این اختلاف مربوط به قیمتگذاری دستوری است و به نظر من باید قیمت واقعی در بازار و با توجه به عرضه و تقاضا پیدا شود.
* در مورد وضع عوارض صادراتی بر روی سنگ آهن چه نظری دارید؟ آیا باعث کمک به صنعت میشود یا تضاد منافع پیش آمده بین سنگ آهنی ها و فولادی ها صنعت را مختل می کند؟
واقعیت این است تا زمانی که نیاز داخل تامین نشده صادرات کار درستی نیست و باید برای آن عوارض وضع کرد تا نیاز داخل را تامین کنند اما این تعرفه را به شکل صحیحی وضع نکردند، بدین معنا که با وضع عوارض 25 درصدی مانع از صادرات مواد اولیهای شدیم که کیفیت پایینی دارد و مورد نیاز صنعت داخلی نیست (در داخل کشور نمیتوان این مواد معدنی را استفاده کرد به دلیل اینکه هنوز تکنولوژی فرآوری آن را در داخل نداریم البته مهندسان ما در حال تلاش برای به دست آوردن تکنولوژیها هستند)، این امر باعث آسیب رسیدن به این معادن می شود. در صورتی که باید سنگ آهن کم عیار را در این مقوله از هم جدا میکردند. معادن متوسط و کوچک همیشه تحت نوسانات ارزی و عوارض مشکلات عدیدهای پیدا میکنند که برای آنها صرفه اقتصادی ندارد و از لحاظ اشتغال و تولید، اولین کسانی که ضرر میکنند معادن کوچک هستند چرا که نمیتوانند در برابر نوسانات قیمتی مقاومت کنند و در نتیجه تعطیل میشوند.
صادراتی که وجود داشت بیشتر شامل همین دسته از معادن بود، بازرگانان از این معادن خرید، دپو و صادر میکردند. وضع عوارض 25درصدی عواقب دیگری نیز دارد، ما تمام محصولات تولیدی فولاد را مصرف نمیکنیم برای اینکه تولید بیش از مصرف است که باید مازاد آن صادر شود. برای به دست آوردن سهم در بازارهای صادراتی با توجه به شرایط تحریم و محدودیت هایی که وجود دارد سختی بسیار کشیدهایم و به همین دلیل نباید بازارهای صادراتی را با بخشنامههای خلقالساعه از دست بدهیم که البته بخشی از آن را هم از دست دادهایم. قطعات و مواد مصرفی مورد نیاز شرکت های فولادی از طریق صادرات محصولات فولادی صورت میگرفت، ضمن اینکه برای طرحهای توسعه ای که جریان داشته و دارد از همین محل یعنی صادرات میتوانستند واردات ماشینآلات انجام دهند که طرحهای توسعه آنها با سرعت بیشتری نسبت به وضعیت فعلی حرکت کند. همه این موارد، عواقب وضع تعرفه صادراتی بوده که گریبانگیر صنعت شده است.
* پس ضرورت تعیین عوارض چه بوده که فولادسازان از آن دفاع میکنند؟
شرکت ذوب آهن برعکس دیگر واحدهای فولادی از طریق کورهبلند فولاد تولید میکند. مصرف کورهبلند مانند دیگر فولادسازی ها نیست و از سنگ آهن دانه بندی استفاده میشود. موضوع این است که عیار سنگ آهن دانه بندی مورد استفاده ذوب آهن باید بالای 58 باشد که از آن به درشتدانه یا «لامپ» نام برده میشود، به همین دلیل است که ذوب آهن مشکلات عدیدهای دارد. اصلیترین مشکل ذوب آهن عدم اعتماد تامین کنندگان مواد اولیه به این شرکت است چرا که نسبت به قیمت جهانی بسیار ارزان میخرد و وجوه آن را به دلیل مشکلات نقدینگی با تاخیر پرداخت میکند. با اطمینان می توان گفت سهم عمدهای از عوارض 25 درصدی را ذوب آهن پیگیری کرد که اتفاق بیفتد اما این موضوع هیچ کمکی به مشکل ذوب آهن و افزایش تولید آن نکرده است.
* مهمترین برنامههای سال آینده «ومعادن» چیست؟
هلدینگ، با توجه به تحریمهای موجود، با کمک به شرکت های زیرمجموعه خود، طرحهای توسعه را هرچند آهسته ادامه میدهد و طرحها را برای محصول نهایی کامل میکند. این استراتژی اصلی «ومعادن» است که از گذشته تا به امروز ادامه دارد.
شرکت سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات توانسته است اکتشاف یک معدن در کرمان را در اختیار بگیرد ضمن اینکه در نقاطی از این معدن فلز روی و ... را دراکتشافات اولیه شناسایی کرده که این اول کار است و باید منتظر اکتشافات تکمیلی باشیم و ببینیم تا چه حد این اکتشافات از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه است و یا ظرفیت معدن به چه میزان است، اگر ظرفیت اقتصادی باشد میتوانیم سرمایهگذاری بیشتری انجام دهیم.
شرکت حدود سه سال است که در صنعت انرژی و حمل ونقل ریلی و اسکله حرکت کرده و با مطالعات زیادی که انجام شده، مورد تایید و تصدیق هیات مدیره قرار گرفته است. در حال حاضر در نیروگاه شاهرود، سمنان و سیرجان فعالیت هایی در دست اقدام داریم. با تشکیل هلدینگ انرژی به دنبال این هستیم که با ایجاد سیکل ترکیبی، بتوانیم حدود 500 تا 750 مگاوات به ظرفیت تولید اضافه کنیم. لازم به ذکر است که با کمبود نقدینگی پیش آمده، توسعه روند آهسته ای در پیش گرفته که امیدواریم این مشکل حل و سرعت پروژه ها بیشتر شود.
قرار است هلدینگ در بندرعباس اسکلهای بسازد که زمین آن تحویل و قرارداد آن منعقد شده است و مشاوران و سرمایهگذاران طرح تعیین شدهاند.علاوه بر این در جلسه ای که با سهامداران عمده شامل چادرملو، گلگهر، توسعه معادن و فلزات، سرمایهگذاری امید و گهرزمین و ... داشتیم با افزایش سرمایه اولیه از طریق سهامداران موافقت شده و کار اجرایی به زودی شروع میشود.. از سوی دیگر سازمان ایمیدرو اسکلهای به نام بارکو دارد که طی مذاکرات صورت گرفته هلدینگ با سازمان توسعه نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران به شرط اجرای طرح توسع های آن، میتوانیم به مدت 20 تا 25 ساله آن را اجاره کنیم. این دو اسکله در ارتباط با مواد معدنی و فلزی هستند ضمن اینکه با توجه به اینکه در آینده ممکن است با کمبود کنسانتره مواجه شویم، ورود کنسانتره میتواند از طریق این بنادر برای هلدینگ انجام شود.
* خبر جدیدی برای سهامداران دارید؟
با توجه به کم شدن فعالیت صندوق بازارگردانی که از قبل تشکیل داده بودیم، یک صندوق جدید دیگری در تامین سرمایه نوین ایجاد کردیم که با 25 میلیارد تومان سرمایه شروع به کار کرد و قرار است سرمایه آن طی چند روز آینده به
100 میلیارد تومان افزایش یابد. ضمنا «ومعادن» در جریان ارسال گزارش توجیهی افزایش سرمایه به میزان 15هزار میلیارد ریال به سازمان بورس است که 3 هزار میلیارد ریال آن از محل سود انباشته تامین میشود.
افزایش قیمت های شش ماه اخیر که به سرعت در بازار سرمایه رخ داده، مربوط به شرکت های کوچکی است که به دلایل مختلف رشد کردند چرا که سهم شناور کمتری داشتند و نسبت به شرکت های بزرگ راحتتر میتوانستند قیمتها را افزایش دهند، اما شرکت های بزرگ نتوانستند افزایش قیمت قابل ملاحظهای داشته باشند. پیشبینی من این است که قطعا تا پایان سال، شرکت های بزرگ میتوانند رشد قابل ملاحظهای به خصوص در بخش معدن و فلزات که صادرات آنها به رغم عوارض تعیین شده استمرار دارد، داشته باشند. در واقع با تولیدات خوب، مشمول افزایش قیمت شده و همه این مسائل باعث شده که وضعیت مناسبی در دورههای 9ماهه و یک ساله تا پایان سال داشته باشند و سودآوری خوبی هم برای سهامداران به ارمغان بیاورند.
* تحلیل شما از شوکهای سیاسی چیست؟
تولید فولاد بیش از نیاز مصرف داخل است و استمرار صادرات به دلیل همین مازاد بوده است، حال اگر روزی به دلایل سیاسی صادرات متوقف یا کم شود، یک تهدید برای معدن و صنایع معدنی است.
* از ابتدای سال 98 تا امروز شاخص صنعت فلزات اساسی 105 تا 115 درصد رشد کرده اما شاخص کانه های فلزی بازدهی 50 درصدی داشته است. این عقب ماندگی معدنی ها از فلزی ها به چه دلیل است؟
به این دلیل که در حال حاضر صادرات مواد معدنی با عوارض 25درصدی کاهش یافته ولی به واحدهای فولادی به شرط عرضه در بورس کالا اجازه صادرات می دهند و فولادی ها با انجام صادرات از مزایای تفاوت قیمتی که با قیمت های جهانی وجود دارد و تفاوت نرخ ارز استفاده لازم را میبرند. نرخ فروش مواد اولیه شرکت های معدنی بستگی به قیمت شمش داخلی دارد (که تعیین مواد معدنی درصدی از قیمت شمش است و درصورت افزایش قیمت شمش قمیت مواد معدنی افزایش مییابد). به عبارت دیگر به دلیل اینکه فلزات اساسی صادرات مستقیم دارد از وضعیت مناسبتری نسبت به شرکت های معدنی برخوردار است.
تا چند ماه گذشته عمده اهالی بازار سرمایه، فکر نمیکردند بازار رشد قابل ملاحظهای داشته باشد، روند سنوات گذشته و تجربه صاحبنظران در بازار سرمایه نشان میداد که روند بازار قطعا به این شکلی که امروز است، اتفاق نخواهد افتاد و بسیاری از صندوق ها سهام موجود خود را کاهش داده بودند و احتیاط میکردند. علت این که روند فعلی خلاف روند گذشته اتفاق افتاد افزایش سهامداران در یک سال اخیر بوده است، به طور مثال اگر شرکت معادن و فلزات نزدیک به 50 هزار سهامدار داشت تعداد سهامدارانش به 85 هزار نفر رسید که نشان میدهد نقدینگی وارد بازار شده و تقاضا افزایش یافته است و این مساله باعث شده بازار نتواند روند سنتی خود را طی کند. به عبارت دیگر درست است که این افزایش و روند رو به رشد بازار مطلوب است، اما پیشبینی میشود که از این پس سرعت رشد سهام شرکت های کوچک کاهش و تمرکز بر روی رشد سهام شرکت های بزرگ به وقوع خواهد پیوست.