امید ایران از رسیدن به المپیک بازماند
«تیم زیر 23 سال فوتبال ایران از رسیدن به بازیهای المپیک 2020 بازماند». این مهمترین اتفاق ورزشی روز گذشته در ایران بود؛ صعود نکردن به بازیهای المپیک توکیو پیشکش، ایران حتی در این رقابتها نتوانست از مرحله گروهی هم بالا برود تا مشخص شود سطح اختلاف تیم پایهای ما با دیگر تیمهای آسیایی چقدر فاحش است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، فوتبال ایران 44 سال بود به المپیک نرفته بود، حالا چهارسال دیگر هم روی آن! از الان باید مراقب بود این حسرت تبدیل به نیم قرن نشود؛ گو اینکه اگر هم بشود، شاید بتوان با یک «ببخشید» ساده از کنارش عبور کرد. با وجود چنین مواردی این بار خیلی راحت هم نمیشود از کنار حذف امیدها و نرسیدنشان به المپیک گذشت. با مروری بر اتفاقاتی که در یک سال اخیر بر این تیم گذشته، میتوان پی برد مقصران اصلی این اتفاق زشت چه افرادی بودند.
بهار تلخ
آغاز ناکامی امید ایران در راه رسیدن به بازیهای المپیک 2020 توکیو را باید در بهار 98 جست؛ جایی که ایران میزبانی مرحله اول انتخابی بازیهای المپیک را بر عهده گرفت و امید زیادی داشت که با یک صدرنشینی راحت در همان مرحله، کار را برای ادامه مسیر هموار کند. بااینحال اما معادلات حسابی به هم ریخت؛ ایران با وجود میزبانی آن تورنمنت نتوانست در تهران صدرنشین گروه شود(!) تا دست آخر بهعنوان یکی از دو تیم برتر منطقه آسیا، راهی دومین مرحله انتخابی شود. از همانجا دیگر میشد حدس زد که کار برای رفتن به توکیو در عمل سخت و فقط در حرف راحت است. با صعود بهعنوان یکی از تیمهای دوم در مرحله اول انتخابی، مشخص بود که ایران در مرحله نهایی این رقابتها قرار است در گروه دشواری قرار بگیرد. اینطور شد که وقتی ایران با ازبکستان، کره و چین همگروه شد، کسی تعجب نکرد. ایران به کره باخت، با ازبکستان مساوی کرد و چین را هم برد تا آن چهار امتیاز هم برای صعودش به مرحله بعدی کمکی نکند.
فدراسیون فوتبال و مهدی تاج
مقصر اول در این پرونده میتواند مهدی تاج باشد؛ رئیس مستعفی فدراسیون فوتبال که دیگر خبر زیادی از او در دسترس نیست. تاج از دوره قبلی المپیک بود که با توافق با مسئولان کمیته، مسئولیت کامل تیم امید را بر عهده گرفت ولی درست مثل بقیه مدیریتش در فوتبال، در این زمینه هم چندان توفیقی نداشت. نبود برنامهریزی مناسب، نداشتن ساختار مدون و البته نداشتن پول کافی، باعث شد تا همه چیز برای تشکیل یک تیم امید، دیر و با بینظمی خاصی شکل بگیرد. دعوا با باشگاهها برای حضور بازیکنان در اردو هم باید پای همین مورد گذاشت. تاج که از فدراسیون رفت و شاید الان دیگر کسی نتواند او را بابت مدیریت عجیبش در رده امید بازخواست کند.
رضا صالحیامیری
نمیشود از تیم فوتبال امید ایران حرف زد و رضا صالحیامیری را نادیده گرفت؛ رئیس کمیته ملی المپیک ایران اگرچه گوشهای از کمک مالی به تیم امید را برعهده گرفت ولی در تصمیمگیری کلان بهویژه درباره سرمربی این تیم اشتباه کرد. در جلسهای که اردیبهشت 98 بین او، وزیر ورزش و رئیس فدراسیون فوتبال برگزار شد، به دلیل نداشتن ارز کافی، تصمیم گرفته شد عذر زلاتکو کرانچار، سرمربی وقت تیم امید ایران، خواسته شود. تصمیمی که ماههای بعد هم نشان داد چندان درست نبوده است. آنها میدانستند که زلاتکو پس از ماهها کارکردن با امیدها شناخت کافی از آنها دارد و میتوانست در ادامه مدیریت بهتری نسبت به شرایط این تیم داشته باشد. البته آن موضوع تنها اشتباه صالحیامیری در این پرونده نبود؛ او با وجود راضینبودن از سرمربیگری فرهاد مجیدی در تیم امید و جانشینی کرانچار، پذیرفت مصلحت پیشه کند و وقتی را که هدر میرود نادیده بگیرد.
زلاتکو کرانچار
کرانچار اگرچه مربی شایستهای بود ولی نتوانست توقعات را برآورده کند. او در بازیهایی که به میزبانی تهران برگزار شد، در عین ناباوری تیم امید را بهجای صدرنشینی در گروه، دوم کرد تا سرنوشت ایران برای رسیدن به المپیک گره بخورد و سخت شود. او میتوانست با مدیریتی بهتر، بخت ایران را برای حضور در مرحله نهایی انتخابی افزایش دهد ولی مربیگری بحثبرانگیزش در آن برهه کار را خراب کرد.
فرهاد مجیدی
او هم بیتقصیر نیست؛ سرمربی این روزهای استقلال تهران، مربی منتخب فدراسیون فوتبال برای نشستن روی نیمکت تیم امید شد. فرهاد تصور میکرد کار راحتی در پیش دارد ولی نتایجی که در بازیهای دوستانه گرفت، عکس این را نشان داد. نزدیک به یک ماه بعد از اخراج کرانچار، فرهاد سرمربی امید شد ولی با اختلافنظرهای مکرر با حمید استیلی که آن روزها نقش مدیر تیم را ایفا میکرد، نتوانست کار چندان بزرگی انجام دهد. در نهایت 11 مهر او هم نامه استعفایش را نوشت و رفت. به همین سادگی بیش از سه ماه زمان آمادهسازی تیم امید جهت حضور در المپیک از دست رفت.
حمید استیلی
تقصیر استیلی از تاج و صالحیامیری کمتر نیست. او همیشه در این یک سال متهم بوده است؛ چه آن زمان که در بازیهای آسیایی با مشاوره عجیب باعث باخت مصلحتی و زشت ایران به میانمار شد و چه زمانی که راه همکاری با فرهاد مجیدی را بست تا او را از تیم امید فراری دهد. دست آخر هم اینکه مربیگری خودش بحثبرانگیز بود؛ از نبردن عارف غلامی به این رقابتها تا نیمکتنشینی مهدی قائدی و بازیدادن به امید نورافکن در پست غیرتخصصی. حمید استیلی هرگز در حدواندازههای یک مربی کارکشته که وقتی بازی گره میخورد، بلد باشد آن را به نفع تیم خودی عوض کند، نشان نداد. او با یک عذرخواهی ساده بهراحتی از کنار این مسئله عبور کرد.
بازیکنان امید
نقش آنها هم کم نیست؛ بهویژه آنهایی که ادعای بیشتری داشتند. از صیادمنش گرفته که لژیونر فوتبال ایران است ولی موقعیتهای بسیار راحتی را بهسادگی از دست داد، تا مهدی قائدی که هرگز نتوانست همان مهاجم زهردار استقلال در تیم امید باشد. از دروازهبان و دفاع ایران که فوتبالی مبتدیانه به نمایش گذاشتند، تا هافبکهای تیم که برخلاف بازیهایشان در لیگ، طراوت لازم را نداشتند.
مجموع این افراد دستبهدست هم دادند تا به راحتی آبخوردن، حسرت رفتن به المپیک برای ایران 48ساله شود.