کینه قدیمی؛ انگیزه قتل زن 19ساله
مردی که در جنایتی فجیع زنی 19ساله را به قتل رسانده است، در بازجوییها مدعی شد بهدلیل کینهای قدیمی که از شوهر این زن به دل داشت، دست به قتل زد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، کارآگاهان جنایی تهران ساعت 12:30 روز 20 آبان در جریان قتل زنی جوان در خانهاش قرار گرفتند و وقتی به محل حادثه رفتند، مشاهده کردند این زن 19ساله که ماهرخ نام داشت، ابتدا خفه شده است و سپس قاتل یا قاتلان گلوی او را بریدهاند. بههمریختگی صحنه جرم از وقوع سرقت حکایت داشت.
کارآگاهان ابتدا به تحقیق از همسایگان زن جوان پرداختند. یکی از آنها گفت: من صدای داد و فریاد را از خانه ماهرخ شنیدم اما ابتدا توجه نکردم و تصور کردم موضوع یک اختلاف خانوادگی است اما چند دقیقه بعد وقتی صدا قطع شد، پشت درِ خانه آمدم و هر چه در زدم ماهرخ در را باز نکرد.
یکی از همسایهها نیز گفت: من مردی را دیدم که از پنجره خانه ماهرخ در طبقه دوم بیرون پرید و بهسرعت فرار کرد.
کارآگاهان بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی با کمک همسایگان به چهرهنگاری از مرد فراری پرداختند. در این حال، شوهر ماهرخ تحت بازجویی قرار گرفت. او که در ابتدا نمیتوانست فردی را به این جنایت متهم کند وقتی تصویر چهرهنگاریشده را دید، گفت به احتمال زیاد قاتل فردی به نام نیما است. نیما از اقوام دور شوهر ماهرخ است و از مدتها قبل با این مرد اختلاف داشت.
افسران جنایی تجسسها را برای دستگیری نیما آغاز و بالاخره او را بازداشت کردند. نیما وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، به کشتن زن 19ساله اقرار کرد و گفت: من با شوهر ماهرخ اختلاف داشتم. موضوع به زمان کودکی ما برمیگردد. آن زمان شوهر ماهرخ مرا کتک میزد و حتی ادعا کرده بود مرا مورد آزار و اذیت قرار داده است. او پشت سرم حرف میزد و این حرفها تا همین الان هم ادامه داشت. بههمیندلیل تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم. برای این کار نقشه قتل همسرش را کشیدم. من 13 روز قبل از جنایت به این فکر افتادم و از سه روز بعد تلاشم را برای اجرای نقشه شروع کردم. من آدرس خانه ماهرخ و شوهرش را نمیدانستم اما یک روز وقتی این زن به خانه یکی از اقوام رفته بود، او را تعقیب کردم و نشانی منزلش را یاد گرفتم.
متهم 27ساله در ادامه اعترافاتش گفت: من نصاب کاغذ دیواری هستم و همیشه با کاتر کار میکنم اما هیچوقت کاتر در جیبم نمیگذارم. روز حادثه چون میترسیدم درگیری پیش بیاید، کاتر را با خودم برداشتم. قبل از آن هم تعداد زیادی کلید تهیه کرده بودم تا بتوانم درِ ساختمان محل زندگی ماهرخ را باز کنم. روز حادثه از ساعت شش صبح کشیک کشیدم تا اینکه بالاخره شوهر ماهرخ از خانه بیرون رفت. سپس با کلیدهایی که داشتم درِ ساختمان را باز کردم و به طبقه دوم رفتم. درِ واحد را زدم. ماهرخ در را باز کرد. به او گفتم با شوهرش کار دارم. جواب داد او در خانه نیست. از وی خواستم اجازه دهد داخل بروم. گفتم میخواهم درباره موضوعی با او صحبت کنم اما زن جوان مرا راه نداد و سعی کرد در را به رویم ببندد. پایم را لای در گذاشتم و هل دادم. اینطور بود که وارد خانه شدم. ماهرخ داد و فریاد راه انداخت. برای همین او را خفه کردم و بعد با کاتر گلویش را بریدم. در همین اثنا از پشت در صداهایی شنیدم و فهمیدم همسایهها جمع شدهاند. متهم به قتل درباره نحوه فرار خود از صحنه جرم توضیح داد: گوشواره، انگشتر و کیفپول ماهرخ را برداشتم و سریع از پنجره طبقه دوم پایین پریدم و فرار کردم. هیچ راه دیگری برای بیرونآمدن از آن خانه نداشتم و همسایهها قطعا مرا گیر میانداختند. بعد از فرار از محل قتل وسایلی را که دزدیده بودم در خیابان 17 شهریور در سطل زباله انداختم. چون هدف من از این قتل دزدی نبود و فقط میخواستم انتقام خودم را از شوهر ماهرخ بگیرم. این قتل خیلی سریع اتفاق افتاد و من از ساعت 11 تا 11:15 در خانه این زن بودم و موقع فرار بهایندلیل سرقت کردم که پلیس متوجه انگیزه قتل نشود و من شناسایی نشوم.
بنا بر این گزارش، متهم در حال حاضر در بازداشت بهسر میبرد و تحقیقات از او برای روشنشدن جزئیات بیشتر این جنایت ادامه دارد.