اندر احوالات دانشجویان ایرانی در آمریکا
مشکلاتی که دانشجویان ایرانی برای ادامه تحصیل در خارج از کشور با آن دست به گریبانند بر کسی پوشیده نیست.
مشکلاتی که دانشجویان ایرانی برای ادامه تحصیل در خارج از کشور با آن دست به گریبانند بر کسی پوشیده نیست. این مشکلات برای دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا دو چندان بوده است. نبود روابط سیاسی بین دو کشور ایران و ایالات متحده آمریکا علیرغم پیوندهای علمی بین دو کشور و وجود جوامع بزرگی از ایرانیان در ایالات متحده این مشکلات را دو چندان کرده است. بسیاری از دانشجویان نسل کنونی که در سالهای بعد از انقلاب و جنگ عازم ادامه تحصیل در این کشور شده اند سالها دوری از خانواده را بجان خریدند تا بتوانند به تحصیل خود ادامه بدهند. آنانی که برای حفظ تماسشان با خانواده ها و جامعه مادر به ایران بازگشتند هربار علاوه بر تحمل هزینه ای گزاف خطر ناشی از تاخیر در ویزای بازگشت و وقفه چند ساله در ادامه تحصیلشان را تحمل کردند. بسیاری از ایشان به دلیل تاخیر در صدور ویزا ماهها در ایران سرگردان منتظر بازگشت به دانشگاههایشان ماندند و از همکلاسیهایشان درفرآیند تحصیل عقب ماندند.
برای بسیاری از ما زندگی در ایالات متحده مترادف با زندگی در یک زندان به بزرگی 50 ایالت بوده است. وقتی که نمی توانی بدون به خطر انداختن تحصیلاتت به خانه بروی و هزینه هر بار سفر تو به خاطر ایرانی بودنت چند برابر سایر همکلاسیهایت است خیلی از اوقات انتخاب می کنی که در یک دانشگاه خالی از دانشجو بمانی. چند سال پیش بعد از فعالیتهای منسجم و پویای گروهی از ایرانیان مقیم ایالات متحده و جمعی از دانشجویان ایرانی دولت آمریکا تصمیم به اعطای ویزای مدت دار به دانشجویان ایرانی کرد که به آنها اجازه رفت و آمد به کشورشان را می داد. حالا استیو دیتو محقق موسسه سیاست خاورمیانه واشنگتن در گزارشی تحت عنوان "اعصاب پولادین و خطوط قرمز" به چالشهایی اشاره می کند که دانشجویان ایرانی با آن مواجه هستند. فرآیندی که می تواند اثرات فرخنده ای داشته باشد و دولتمردان هر دو کشور را متوجه سختیها و چالشهایی کند که جویندگان علم و دانش با آن مواجه هستند.
مطابق این گزارش در حال حاضر جمعیت 8744 نفری دانشجویان ایرانی در رتبه پانزدهم دانشجویان خارجی مقیم آمریکا قرار دارد و بهیچوجه قابل مقایسه با کشورهایی مانند چین (235000 دانشجو)، هند (96000 دانشجو) و کره جنوبی (70000 دانشجو) نیست. علیرغم این جمعیت کم و این واقعیت که دانشجویان ایرانی تنها یک درصد جمعیت دانشجویان خارجی دانشگاههای آمریکا را تشکیل می دهند، دانشجویان ایرانی را براحتی می توان از سایر ملیتها تشخیص داد:
- هشتاد درصد دانشجویان ایرانی در مقاطع دکترا و کارشناسی ارشد ادامه تحصیل می دهند و سهم دانشجویان تحصیلات تکمیلی از کل دانشجویان بیشتر از هر ملیت دیگریست.
- هفتاد و پنج درصد دانشجویان ایرانی در رشته های فن آوریهای پیشرفته، مهندسی، علوم حساس (STEM ) ادامه تحصیل می دهند که باعث می شود بطور نسبی اندازه گروه از دانشجویان برای ایران از همه ملیتهای دیگر بیشتر باشد. هشتاد و پنج درصد ایرانیان این گروه از دانشگاههای محل تحصیلشان و نهادهای علمی آمریکا بورس کامل تحصیلی دارند.
- هشتاد و نه درصد دانشجویان ایرانی ترجیح می دهند که در صورت پیدا کردن شغل مناسب در ایالات متحده باقی بمانند که باز یک رتبه اول برای دانشجویان ایرانی در مقایسه با سایر ملیتهاست.
جالب است که بدانیمبطور پیوسته از سال 1975 تا سال 1983 ایرانیان بزرگترین گروه دانشجویان خارجی مقیم آمریکا را تشکیل می دادند. هنوز خیلیها دورانی را بخاطر می آورند که با تعداد زیادی دانشجوی ایرانی همکلاس بوده اند. در اولین سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، 56000 (پنجاه و شش هزار) دانشجوی ایرانی در ایالات متحده به تحصیل مشغول بودند که حداکثر تاریخی جمعیت دانشجویی ایرانیان در آمریکاست. تعداد دانشجویان ایرانی در سالهای بعد به دلیل بحرانهای سیاسی و اقتصادی رو به کاهش گذاشت و در 1999 به 1660 رسید که کمترین تعداد دانشجویان ایرانی در ایالات متحده در تاریخ معاصر است. این روند این روزها بار دیگر صعودیست و تنها در سال تحصیل گذشته یک افزایش 25 درصدی را تجربه کرده است. گزارش یادآور می شود ایرانیان در حال حاضر بیشترین سهم را از جمعیت دانشجویان خارجی مقیم هند و مالزی دارا می باشند و این افزایش بخشی از یک روند کلی افزایش تقاضا برای ادامه تحصیل در خارج از کشور است. با اینحال رسیدن به دانشگاههای آمریکایی آسان نیست.
تنها از بعد مالی بنا بر این گزارش دانشجویان ایران بطور متوسط 3000 تا 5000 دلار صرف هزینه های مربوط به ادامه تحصیل در آمریکا قبل از سفر به این کشور می کنند. رقمی که معادل هفت ماه درآمد متوسط یک خانواده شهریست. قطع ارز دانشجویی کار دانشجویان ایرانی را دشوار کرده است ولی تحریمها باعث شده است تا بخش عمده ای از این هزینه ها هزینه ها انجام تراکنشها باشد تا هزینه واقعی مربوط به دانشگاه. دانشجویان ایرانی هزینه های زیادی را برای دادن امتحانهای استانداردی مانند تافل، GRE و GMAT صرف می کنند و مجبور به سفر چندباره به کشورهای همسایه ایران هستند. فرآیند اعطای ویزا به دانشجویان ایرانی هنوز دشوار و پر از تناقض است. 75 درصد متقاضیان ایرانی ویزای دانشجویی تنهای ویزای معتبر برای یکبار ورود به ایالات متحده آمریکا را دریافت می کنند.
علیرغم این مشکلات و تجربیات ناخوشایند آقای دیتو باور دارد دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا می توانند باعث گسترش پیوندهای دیپلماتیک دو کشور ایران و آمریکا بشوند و به فرآیند تنش زدایی بین دو کشور کمک کنند. برای تحقق این منظور او سه محور کاری را پیشنهاد می کند:
- احیای مجدد روابط دیپلماتیک و علمی: بازنگری و احیای تعامل دیپلماتیک با تاکید بر نقش مردم دو کشور در حفظ پیوندهای فیمابین. نویسنده یادآوری می شود که تحصیلات دانشگاهی در ایران هنوز از احترام ویژه ای برخوردار است وعموم مردم به پیوندهای علمی و تبادلات فرهنگی به دید مثبت می نگرند. این رویکرد مثبت افکار عمومی ایران باعث تسهیل گسترش روابط در این بعد می شود.
- تاکید مجدد بر تعهد دولت آمریکا بر حقوق دانشجویان ایرانی: تاکید مجدد بر متعهد بودن دولت ایالات متحده آمریکا به حقوق طبیعی و انسانی مردم ایران بویژه دانشجویان ایرانی مقیم خارج کشور. نویسنده یادآور می شود که مثالهایی وجود دارند که رفتار دولت و نمایندگان دولت آمریکا با دانشجویانی ایرانی می تواند بهبود پیدا کند تا این تعهد تنها یک قول لفظی نباشد.
- اصلاح: اصلاح موانع و عوامل ایجاد شک درباره واقعی بودن تعهد دولت ایالات متحده به گسترش روابط با مردم ایران، بویژه در فرآیند پذیرش دانشجو و اعطای ویزای تحصیلی. بی مهریهایی که ایرانیان در این فرآیند تجربه می کنند نه تنها باعث شده است که هزینه های عاطفی، فردی و مالی زیادی بپردازند بلکه اعتبار دولت ایالات متحده را نزد ایرانیان خدشه دار کرده است.
انتشار این گزارش نشانه ای از افزایش آگاهی عمومی نسبت به وضعیت دانشجویان ایرانی در ایالات متحده آمریکاست. آقای دیتو با استفاده از آمار موجود و مصاحبه با دانشجویان ایرانی از طریق شبکه های اجتماعی یک تصویر واقعی از وضعیت این گروه ترسیم کرده است که بخشی از مشکلات و موانعی در پیش روی ایشان را صادقانه بیان می کند. شاید جالبترین نکته درباره این گزارش این است که توسط یک غیر ایرانی نوشته شده است و با اینحال از بسیاری از گزارشهای رسانه ای به تجربه ایرانی نزدیک تر است. امید است که باعث تغییری جدی و ملموس در سیاستهای موجود بشود