x
۲۷ / آبان / ۱۳۹۸ ۰۸:۲۶

پدرو مادرم سخت گرفتند از خانه گریختم!

پدرو مادرم سخت گرفتند از خانه گریختم!

دختر دانش‌آموز که از خانه‌شان فرار کرده و به مخفیگاه یک پسر جوان پناه آورده بود در دادگاه کیفری استان البرز به قضات گفت: «من به‌خاطر مشکلات خانوادگی تصمیم به فرار گرفتم.»

کد خبر: ۳۹۵۳۳۸
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، چندی قبل زن میانسالی که مدعی بود پسر جوانی دختر 16 ساله‌‌اش را ربوده و مورد تعرض جنسی قرار داده است به‌دادگاه رفت و شکایتی تسلیم کرد.

خیلی زود پسر جوان شناسایی شد و پس ازدستگیری در شعبه یک دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی قاضی رنجبر تحت محاکمه قرار گرفت.

در ابتدای جلسه دادگاه مادر دختر نوجوان به قضات گفت: دخترم دوروز در چنگال این متهم گرفتار بوده است او با نیرنگ دخترم را از خانه فراری داده و به‌طرف خودش کشاند ه بود.

آنگاه سامیار این جوان 20 ساله پای میز محاکمه ایستاد وگفت: من اتهام تعرض را قبول ندارم چون مهسا خودش راضی به این ارتباط بود. حتی خودش به من زنگ زد که او را پیش خودم ببرم.

سامیار سپس گفت: چند وقتی بود که با مهسا دوست شده بودم او مرتب از اختلاف‌های شدید با خانواده‌اش صحبت می‌کرد تا اینکه یک روز به من زنگ زد وگفت، می‌خواهد از خانه فرار کند و از من خواست که به‌دنبالش بروم من هم با یک خودروی کرایه‌ای مقابل خانه‌شان رفتم و در غیاب والدینم، او را به خانه‌مان بردم مهسا دو روز پیش من ماند. ولی من به او تعرض نکرده‌ام.

در ادامه جلسه دادگاه مهسا درباره دوستی‌اش با سامیار به دادرسان دادگاه گفت: یک روز از کلاس درس ریاضی به خانه می‌رفتم که سامیار را کنار خیابان دیدم و از من خواست که با هم دوست شویم و شماره‌اش را به من داد بعد از طریق تلگرام با او تماس گرفتم و دوستی ما شروع شد.

قاضی پرسید موضوع فرار از خانه را قبول داری؟

مهسا گفت: بله. آقای قاضی من از سختگیری‌های پدر و مادرم خسته شده بودم برای همین تصمیم گرفتم به سراغ سامیار بروم این من بودم که به او زنگ زدم و به‌همراهش از خانه فرار کردم.

قاضی پرسید: چرا از خانه فرار کردی؟

مهسا جواب داد: از اینکه هیچ استقلالی نداشتم خسته شده بودم به همه رفتار و گفتار من ایراد می‌گرفتند و بدون اجازه آنها حق نداشتم کاری انجام دهم.

قاضی پرسید:آیا متهم به تو تعرض کرد؟

مهسا: نه او به من تعرضی نکرد اگر الان هم شکایتی مطرح شده از سوی مادرم بوده است و من هیچ شکایتی ندارم.

قاضی از مهسا پرسید: آیا واقعاً این پسر جوان را دوست‌داری و علاقه‌مند هستی با او ازدواج کنی؟

مهسا گفت: بله موافقم

آنگاه قاضی همین سؤال را از متهم پرسید که او نیز گفت بله موافقم.

اگرچه مادر مهسا در جلسه دادگاه مخالفت‌های خود را مطرح کرد اما قضات از وی خواستند با مشاوره وتدبیر درباره این موضوع تصمیم بگیرد.

قاضی رنجبر در حاشیه جلسه دادگاه درباره این پرونده گفت: رفتارهای دیکتاتورمنشانه و سخت گیری‌های بیش از اندازه نه تنها در تربیت فرزندان سودی ندارد بلکه دارای عوارض خطرناکی است که گاهی اوقات غیر قابل جبران است.

ایجاد فضای دوستانه در خانواده از زمینه بزه‌های اجتماعی و همچنین فرار از خانه به طور قطع پیشگیری می‌کند. نوجوانی که از خانه گریخته برای پیدا کردن یک پناهگاه، گاهی ممکن است به گروه‌های خطرناک بپیوندد ومورد سوء استفاده قرار گیرد. این دختر اگر دچار کمبود محبت نبود هرگز از خانه فرار نمی‌کرد و وابسته رابطه دوستی با سامیار نبود.

قضات در پایان جلسه دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x