چرا بیاعصاب شدیم؟
۱۶ نوامبر ۲۰۱۹ مصادف با ۲۵ آبان، روز جهانی صبر و بردباری است و به بهانه آن به میزان صبر و بردباری ایرانیان در این روزهای سخت پرداختهایم؛ صبری که شاید این روزها به حداقل آستانه خود رسیده و مشکلات اقتصادی سبب شده از آنها مردمانی خشنتر بسازد. براساس آمار سازمان پزشکی قانونی کشور، آمار مصدومان ناشی از نزاع در نیمه نخست سال جاری در مقایسه با مدت مشابه سال قبل دو و نیم درصد افزایش داشته است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ابتکار، صبر یعنی مقاومت در برابر سختیها و به دست گرفتن تاب و قرار خود. صبر، نیرویی است فعال که انسان را در برابر آنچه ناخوشایند او است، توانمند میسازد. هر مشکل و مصیبتی در زندگی، به تناسب ناخوشایندیاش، روان انسان را در تنگنا قرار میدهد و موجب بروز فشار روانی میشود. در برابر اینگونه پدیدهها، اگر فرد، توانمند و مقاوم نباشد، اختیار و تعادل خویش را از دست میدهد و به رفتارهایی دست میزند که شاید تبعاتش گریبان زندگی او را بگیرد. نزاع از جمله این رفتارها است. آخرین آمار منتشر شده از نزاع خیابانی در ایران مربوط به نیمه نخست سال جاری است که براساس آن در این بازه زمانی، ۳۳۱ هزار و ۱۵۲ مصدوم ناشی از نزاع به مراکز پزشکی مراجعه کردهاند که از این میزان 107 هزار و 483 نفر زن و 223 هزار و 669 نفر مرد بودهاند. این رقم در مقایسه با مدت مشابه سال قبل دو و نیم درصد بیشتر شده است. این رقم در مدت مشابه سال 97، 323 هزار و 34 نفر بوده است. بیشترین آمار مراجعان نزاع در سال جاری با 61 هزار و 828 نفر در تیر و کمترین آن با 44 هزار و 858 نفر در فروردین ماه بوده است.
کدام استانها بیشترین و کمترین آمار نزاع را داشتهاند؟
براساس آمار سازمان پزشکی قانونی کشور، استان تهران با 54 هزار و 981 مصدوم ناشی از نزاع در صدر استانهای کشور قرار داشته است. این استان هرساله بیشترین پرونده نزاع در ایران را دارد. بعد از آن خراسان رضوی با 28 هزار و 133 مصدوم و استان اصفهان با 24 هزار و 361 مراجعهکننده به مراکز پزشکی بیشترین آمار نزاع را در میان سایر استانهای کشور داشتهاند. از سوی دیگر استان ایلام با ثبت یک هزار و 513 نفر مصدوم بر اثر نزاع در صدر آرامترین استانهای کشور قرار داشتهاند. بعد از آن بوشهر با 2 هزار مصدوم بر اثر نزاع و خراسان جنوبی با ثبت 2 هزار و 117 مراجعهکننده به مراکز پزشکی بر اثر نزاع در میان آرامترین استانها قرار گرفتهاند.
البته آمارگیری بر اساس تعداد پروندههای قضایی و مراجعان به مراکز پزشکی نمیتواند معیار دقیقی برای اعلام خشنترین و آرامترین استانهای کشور باشد، بلکه باید در این بررسی جمعیت استانها هم لحاظ شود. نسبت تعداد پرونده به تعداد جمعیت، معیاری است که معمولا برای مقایسه نزاع و میزان خشونت در استانهای مختلف شناخته میشود که هرچه این عدد بالاتر باشد، از خشونت بیشتر حکایت دارد، هرچند که برای بررسی خشونت قطعا نمیتوان تنها به همین یک عامل رجوع کرد.
چرا خشمگین شدهایم؟
با این حال اما لازم نیست تا آمارها و بررسیها این واقعیت را به بگوید که ما ایرانیان پرخاشگر، ناراحت و خشمگینتر از گذشته شدهایم. این جمله که «ما مردمان خشنی هستیم» این روزها زیاد از زبانمان شنیده میشود. جملهای که اگر تا به حال نوعی قضاوت اخلاقی بود و در آن تردید میکردیم، حالا پژوهشها و آمارها نشان میدهند که چندان هم بیراه نیست. خشونت روز به روز در حال افزایش است، ولی بروز و نمود آن فرق کرده است. ما از «خشن»های فعالی که زد و خورد میکردند و از سلاحهای سرد برای درگیری استفاده میکردند، تا حدی تبدیل شدهایم به «خشن»های منفعلی که به شکلهای مختلفی در اجتماع و در فضاهای مختلف از جمله فضای مجازی خشونت خود را نشان میدهیم. خشن بودن ما رابطه مستقیمی با شادی و رضایت از زندگی دارد؛ ملاکی که آمارهای آن نیز چنگی به دل نمیزند. براساس آماری که شبکه راهکارهای توسعه پایدار از ردهبندی شادترین کشورهای جهان در سال 2019 طبق روال سالهای گذشته به سفارش سازمان ملل منتشر کرده است، ایران در میان 156 کشور دنیا در جایگاه 117 قرار دارد.
از مهمترین عواملی که بر میزان رضایتمندی و شادی افراد اثر دارد، میتوان به دستمزد بالا و اختلاف طبقاتی اندک میان شهروندان یک جامعه اشاره کرد. سرانه تولید ناخالص داخلی یکی از شاخصهای اندازهگیری رضایتمندی افراد از وضعیت معیشتی آنها است. برای محاسبه این شاخص، تولید ناخالص داخلی کشور را که دربرگیرنده مجموع ارزش کالاها و خدماتی است که طی یک سال، در یک کشور تولید میشود، بر جمعیت تقسیم میکنند و عددی که به دست میآید سرانه تولید ناخالص داخلی آن محسوب میشود. مطالعات بسیاری نشان دادهاند که میزان شادی شهروندان یک کشور با این شاخص رابطه مستقیمی دارد. میزان درآمد بیشتر به افراد امکان میدهد تا از سطح آموزش و بهداشت مناسبتری برخوردار شوند، در تهیه مایحتاج اساسی زندگی به مشکل برنخورند و در وقت آزاد خود به تفریحات گوناگون بپردازند. برخورداری از امنیت شغلی و اجتماعی، تبعیض جنسیتی حداقلی، بهرهمندی از آزادیهای اجتماعی و حقوق مدنی سبب میشود تا مردم یک کشور احساس رضایت بیشتری از زندگیشان داشته باشند.
در مقابل، اقتصاد ضعیف، فساد سیاسی، عدم امنیت، درآمد پایین، کمبود امکانات بهداشتی و درمانی، عدم برخورداری از رفاه اجتماعی و اقتصادی، سیستم آموزشی ناکارآمد و... سبب عدم رضایت از زندگی و بروز غم در افراد میشود. این عوامل میتواند بر میزان امید به زندگی افراد نیز اثر بگذارد. امید به زندگی یک شاخص آماری است که نشاندهنده متوسط طول عمر افراد یک جامعه است. این شاخص یکی از ملاکهای سنجش پیشرفت و عقبماندگی کشورها است. به همین سبب کشورهای توسعهیافته که شهروندانشان اغلب جزو شادترین مردم دنیا هستند، امید به زندگی بالاتری نسبت به شهروندان کشورهای در حال توسعه دارند. در سالهای اخیر که فشارهای اقتصادی بر زندگی ایرانیان تاثیر مستقیم گذاشتهاند و چشماندازهای اقتصادی را برای آینده دشوارتر کرده و تصمیمات بلندمدت در حیطه اقتصاد، درآمد و معیشت مردم را با چالشهایی همراه کرده، خشم دامان بسیاری را گرفته و آستانه تحمل را برای عدهای به خصوص کسانی که با فقر دست و پنجه نرم میکنند پایین آورده است؛ اتفاقی که مسئولان باید با درایت و تصمیمات کارساز در جهت رفع آن اقدام کنند و با حمایتهای اجتماعی و اختصاص تسهیلات به بهبود وضعیت معیشت و سلامت روان آنها کمک کنند.
مژگان بنگر، یک روانشناس و مربی آموزش خانواده در گفتوگو با ایسنا با اشاره به اینکه بیماریهای اعصاب و روان و از جمله مهمترین آنها استرس و اضطراب، بعد از حوادث، بهطور مشترک با بیماریهای قلبی و عروقی رتبه دوم خدمات درمانی را به خود اختصاص دادهاند، بیان کرد: تحقیقات نشان میدهد که ۶/۲۳ تا ۲۸ درصد مردم ایران نیازمند روانگران سلامت هستند و بهطور میانگین بین جمعیت ۱۵ تا ۶۴ سال در ایران، از هر ۴ نفر یک فرد به این مشکل مبتلا است. این روانشناس با اشاره به تحقیقی که در فاصله سالهای ۷۰ تا ۹۰ انجام گرفت و نتیجه آن در مجله سلامت سال ۹۴ چاپ شد، خاطرنشان کرد: بالاترین میزان استرس در میان تمام استانهای کشور به ترتیب به مشکلات اقتصادی، تورم، مشکلات شغلی و بیکاری، مشکلات محیطی مانند ترافیک و سر و صدا و ازدحام و سپس مشکلات خانوادگی باز میگردد.