x
۲۲ / آبان / ۱۳۹۸ ۰۷:۰۰

متهم: نمی‌خواهم انگیزه قتل را بگویم

متهم: نمی‌خواهم انگیزه قتل را بگویم

مرد میانسال که دوست قدیمی اش را پس از مسموم کردن با گذاشتن بالش روی صورتش به قتل رسانده بود در جلسه دادگاه گفت: من مرتکب اشتباه بزرگی شدم و اتهام‌ خود را قبول دارم اما بگذارید درباره انگیزه قتل چیزی نگویم!

کد خبر: ۳۹۴۱۸۵
آرین موتور
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران،  رسیدگی به این پرونده از یازدهم تیر سال 97 به‌دنبال مرگ مشکوک مرد میانسالی در خانه‌اش شروع شد.

تیم ویژه‌ای برای کشف این جنایت مرموز تشکیل شد اما در حالی که تحقیقات ادامه داشت مرد میانسالی خودش را به پلیس معرفی کرد ومدعی شد که رفیق دیرینه‌اش را که حدود بیست سال باهم دوست بودند در خانه‌اش کشته است.

با اعتراف‌های متهم وبازسازی صحنه جرم وشکایت اولیای دم، کیفرخواست صادر شد و بدین ترتیب صبح دیروز این متهم از زندان به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی و با حضور قاضی دلداری مستشار دادگاه منتقل شد تا تحت محاکمه قرار بگیرد.

در ابتدای جلسه دادگاه نماینده دادستان متن کیفرخواست را خواند آن گاه اولیای دم در جایگاه ایستادند و خواستار اشد مجازات برای متهم شدند.

سپس متهم  پای میز محاکمه ایستاد. او که عینکی ذره بینی برچشم داشت، گفت: ما حدود 15 سال قبل بر سر موضوعی با هم اختلاف داشتیم اما آشتی کرده و آن موضوع را دیگر پیگیری نکردیم. تا اینکه صبح روز حادثه به مغازه او در بازار رفتم بعد ساعت 11 بود که همراه او به خانه‌اش رفتیم. آنجا بود که به‌دنبال اختلاف قبلی که با او داشتم تصمیم گرفتم او را بکشم.

وی درباره انگیزه قتل به دادرسان دادگاه گفت: مرحوم بیست سال با من دوست بود و به من و خانواده‌ام لطف‌های زیادی کرده بود حتی برای ازدواج دخترم کمک مالی زیادی به من کرد که برادرم هم تا به حال این همه خوبی به من نکرده است اما آن روز حرفی بین ما رد و بدل شد که من در دادگاه نمی‌توانم بگویم و دوست ندارم این موضوع رسانه‌ای شود. در اینجا قاضی زالی به متهم پیشنهاد داد در جلسه غیرعلنی این ماجرا را توضیح دهد که متهم پاسخ داد: نه آقای قاضی خواهش می‌کنم از من نخواهید علت قتل را توضیح بدهم من اشتباه بزرگی کردم ومستحق اعدامم. من مرد بزرگواری را کشتم.از زمانی که بازداشت شدم حتی به خانواده‌ام اجازه ملاقات نداده‌ام. من خطای بزرگی را مرتکب شدم.

او در ادامه توضیح داد: وقتی خانه رسیدیم من داخل شربت او مقداری قرص خواب آور ریختم که بعد از یک ربع بیهوش شد بعد دست و پایش را با طناب بستم و با گذاشتن یک بالش روی بینی و دهانش او را خفه کردم. وی در ادامه گفت: لطفاً هر چه زودتر پرونده را خاتمه دهید تا من مجازات شوم. هنوز که هنوز است هیچ کس باورش نمی‌شود که من رفیق بیست ساله‌ام را کشته باشم.

پس از اظهارات متهم، قضات دادگاه ختم جلسه را اعلام کردند و برای صدور حکم وارد شور شدند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x