x
۲۱ / آبان / ۱۳۹۸ ۰۷:۱۰

ثبت نقطه سیاه در کارنامه اورژانس کشور

ثبت نقطه سیاه در کارنامه اورژانس کشور

خبر با وجود آنکه حالا در فهرست اخبار کهنه قرار گرفته اما هنوز هم غیر‌قابل باور است و بیشتر به شوخی شبیه می‌ماند آن هم در کشوری که مردمش، مدعی رکوردشکنی در نوعدوستی و کمک به همنوع و رقابت در نجات جان انسان‌ها هستند :ساعت 22:34 روز 30 مهر گزارشی مبنی بر ایست قلبی - تنفسی مرد مسنی در منزل مسکونی خیابان گلبرگ شرقی به سامانه 115 اورژانس اعلام شد که به سرعت اورژانس به محل حادثه اعزام شده و تکنسین‌های اورژانس در ساعت 22:44 به منزل بیمار رسیدند.

کد خبر: ۳۹۳۹۱۵
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، همراهان بیمار، حین رسیدن تکنسین‌های اورژانس، از اضطراب زیادی برخوردار بودند که با توجه به حساسیت موضوع، آمبولانس مقابل پارکینگ منزل همسایه روبه‌رویی، پارک شد. البته نحوه پارک به‌گونه‌ای بود که امکان تردد خودرو از پشت خودروی آمبولانس وجود داشت. تکنسین‌های اورژانس به سرعت بر بالین بیمار حاضر شده نسبت به احیا اقدام کردند، در این زمان، همکاران 115 در تماس با تکنسین اعلام کردند که خودروی آمبولانس در نقطه مناسبی پارک نشده و فردی در تماس با 115 خواسته که خودروی آمبولانس جابه‌جا شود. تکنسین‌های اورژانس با توجه به انجام عملیات احیا، سوئیچ خودروی آمبولانس را به یکی از همراهان بیمار دادند و از وی خواستند با مراجعه به مقابل منزل‌، موضوع را به همسایه توضیح دهد که در این حین، همسایه ضمن فحاشی، با یک قمه به او همراه بیمار و خودروی آمبولانس حمله‌ور شده و چهار لاستیک خودروی آمبولانس را پنچر کرد. تکنسین‌های اورژانس از ماجرای درگیری و پنچر شدن لاستیک‌های آمبولانس بی‌خبر بودند و در نهایت پس از انجام اقدامات اولیه، با برانکارد نسبت به انتقال بیمار اقدام کردند. تکنسین‌های اورژانس پس از انتقال بیمار به آمبولانس، با وضعیت ذکر شده مواجه شده که برای انتقال بیمار درخواست حضور آمبولانس دیگری را کردند که آمبولانس دوم در ساعت 23:33 در محل حاضر شد اما متأسفانه با تمام تلاش تکنسین‌های اورژانس بیمار فوت کرد. معاون عملیات اورژانس تهران» به دنبال این اتفاق، اورژانس تهران از این شخص به سبب وارد شدن خسارت به خودروی دولت شکایت کرده و خانواده متوفی هم از او به دلیل تسبیب در مرگ عزیزشان شکایت کرده‌اند که حالا، متهم با قید وثیقه آزاد است. بسیاری افراد وقتی این خبر را خوانده‌اند، حتما از صمیم قلب از رفتار این شهروند غیرمسوول عصبانی شده‌اند. درست است که برخورد با این شخص خاطی، آن عزیز از دست رفته را به خانواده‌اش برنمی‌گرداند اما شاید باعث جلوگیری از چنین رفتار اشتباهی در بین سایر هموطنان شود که کمی سنجیده‌تر عمل کنند و صرفا از روی احساس و عصبانیت تصمیم نگیرند. مجتبی خالدی؛ سخنگوی سازمان اورژانس کشور  این واقعه تلخ و غیرقابل باور را تحلیل کرده است .

خبر پنچر کردن لاستیک‌های اورژانس 115 توسط همسایه شاکی و فوت بیمار بدحال به دلیل امکان‌پذیر نشدن انتقال به مرکز درمانی که در خبرگزاری‌ها منتشر شد، هنوز هم قابل باور نیست. شما به عنوان سخنگوی اورژانس چه توضیحی درباره این اتفاق تلخ و غیرقابل باور دارید؟

شرایط کاری ما طوری است که لحظات کمک‌رسانی برای ما بسیار حیاتی است. بسیاری اوقات، مردم و حتی پلیس راهنمایی و رانندگی این گلایه و سوال را دارند که چرا آمبولانس آژیر می‌کشد یا چرا در مسیرهای ممنوع تردد می‌کند یا تقاطع چراغ قرمز را رد می‌کند و چون در بسیاری مواقع می‌بینند که تکنسین‌های ما در آمبولانس هستند، متوجه می‌شوند که بیماری داخل آمبولانس نیست. تمام همکاران اورژانس تا زمانی که به محل حادثه برسند، مسوولیت سختی بر عهده دارند. وقتی بالای سر بیمار رسیدند، دیگر هیچ الزامی به سرعت نیست مگر در مورد بیماران بدحال که ثانیه‌ها بسیار حیاتی است ولی تا پیش از آن، دچار استرس هستند که بیمار در چه وضعیتی است. بنابراین، اولویت ما، مسیر رفت است و این استرس حتی در توقف خودرو هم وجود دارد. بعضی اوقات می‌بینید که آمبولانس، ورودی پارکینگ یک منزل را اشغال کرده یا شرایط طوری است که عبور آمبولانس تردد در یک کوچه را مختل می‌کند و در بسیاری موارد، مردم مراجعه می‌کنند و می‌گویند می‌خواهند ماشین‌شان را حرکت بدهند و آمبولانس مزاحم است که در این شرایط، ما آمبولانس را جابه‌جا می‌کنیم. در این اتفاق تلخ هم، تکنسین‌های ما در حال احیای قلبی ریوی بیمار بودند. در احیای قلبی ریوی، در خوش‌بینانه‌ترین حالت و با فراهم بودن تمام امکانات، 30 درصد امکان زنده ماندن فرد وجود دارد که هر کوتاهی بر اثر دیر رسیدن یا تاخیر در احیا یا تعلل در احیا، این درصد را باز هم کاهش خواهد داد. تکنسین ما هم مجبور است برای بیمار بدحال تمام تلاش خود را بکند که جان او را نجات دهد. خیلی دوست داشتم با این همسایه شاکی صحبت می‌کردم که ببینم با چه ذهنیتی این اقدام را مرتکب شد. فکر می‌کنم حتی اگر از یک کودک 5 ساله هم بپرسید که آیا باید برای آمبولانس مزاحمت ایجاد کنیم، می‌گوید که باید مسیر را برای آمبولانس باز کنیم. ماشین ما، آمبولانس بود با همان علایم ویژه و حتی به این فرد توضیح داده شد که بیمار، بدحال است. این آدم‌ها هم برای نجات جان انسانی آمده‌اند که غریبه نیست و همسایه است ولی متاسفانه این فرد، برای همسایه‌اش هیچ ارزشی قائل نبود. واقعا چه کار فوری‌ای داشت که حتی نمی‌توانست برای جابه‌جایی آمبولانس منتظر بماند؟

احتمالا همکاران شما هم بعد از این اتفاق دچار شوک بودند از اینکه فردی، امکان زنده ماندن داشته ولی بر اثر کینه و نفرت یک غریبه فوت کرده؟

در شهری که حدود 11 میلیون نفر در شب و 15 میلیون نفر در روز در آن تردد دارند، باید سیستم قوی اورژانس فعال باشد که به این جمعیت، خدمات اورژانسی بدهد. من از همکارانم خواستم این آمار را استخراج کنند که در ساعت وقوع آن اتفاق تلخ، چند آمبولانس ما در شهر تهران در حال ماموریت بودند. خیلی اوقات مجبوریم آمبولانسی را از محله دیگر به محلی بفرستیم که آمبولانسش در محل دیگری در حال ماموریت است و تلاش‌مان این است که بیشترین خدمات را به بیشترین افراد بدهیم. حالا اگر یک آمبولانس توسط خود شهروندان از کار بیفتد، ناچار می‌شویم یک آمبولانس را از دو محل دورتر برای انتقال بیمار بدحال اعزام کنیم. آن روز، همه ما تاسف خوردیم و این اتفاق، یکی از نقاط تاریک و سیاه فوریت‌های پزشکی در ایران خواهد بود و فکر می‌کنم در تمام کشورها هم به عنوان نقطه ضعفی برای ایران عزیزمان ثبت شود که در یک شهر، آمبولانس اعزامی برای نجات فردی که دچار ایست قلبی تنفسی شده بود، توسط یک شهروند از کار افتاد و این اتفاق، باعث مرگ آن بیمار شد. آمبولانس، مال من نیست، مال مردم است. همان فردی که لاستیک‌های آمبولانس را پنچر کرد، مالیات می‌دهد که این آمبولانس خریداری شود. پس این فرد، علاوه بر ضرری که به خودش زده، یک خانواده را عزادار کرده. وقتی چهار چرخ یک آمبولانس پنچر می‌شود، در خوش‌بینانه‌ترین حالت، حداقل 4 ساعت از رده عملیات خارج می‌شود در حالی که در همین مدت می‌توانست جان 4 الی 5 نفر دیگر را هم از مرگ نجات دهد.

تعداد تماس‌های روزانه‌تان چقدر است؟

حدود 13 هزار تماس روزانه داریم که 3500 تماس از این تعداد، درخواست خدمات آمبولانس دارند.

چند آمبولانس دارید؟

در شهر تهران با موتورآمبولانس‌های‌مان، حدود 450 دستگاه است اما موتور‌آمبولانس‌ها در ساعات شب و در روزهای بارانی قابل استفاده نیستند و فقط 300 دستگاه آمبولانس برای انتقال بیماران داریم.

یعنی در شرایط عادی هم با کمبود آمبولانس مواجه هستید.

دقیقا و حالا فکر کنید در این شرایط، یک دستگاه هم از رده خارج شود. البته هیچ مطالعه‌ای هم انجام نشده که از میزان خسارت ناشی از خرابکاری یک شهروند و مختل شدن 4 ساعته خدمت‌رسانی آمبولانس ارزیابی ارایه دهد علاوه بر آنکه اینجا، پای خسارت ریالی و جانی مطرح است چون یک خانواده به دلیل سهل‌انگاری و حماقت یک همسایه عزادار شده آن هم در حالی که بیمار، احیا شده بود.

یعنی عملیات احیا موفق بود؟

بله و موفقیت احیا از 30 درصد به 100 درصد رسید و ما از این دل‌مان سوخت که بیماری که 30 درصد شرط بقا داشت، احیا شد که زنده بماند ولی متاسفانه او را بر اثر تاخیر در انتقال به مرکز درمانی از دست دادیم.

با مورد مشابه این اتفاق در سال‌های خدمت‌تان مواجه بودید؟

نه تنها در ماموریت‌های خودم، حتی در گزارش‌های همکارانم هم چنین اتفاقی سابقه نداشت. با مواردی از اعتراضات‌ کلامی نسبت به پارک آمبولانس مواجه بودیم ولی همان معترضان هم ظرف مدت کوتاهی، پشیمان می‌شدند چون همه ما به این باور داریم و قرآن هم می‌فرماید اگر جان یک نفر را نجات بدهی، انگار جان همه انسان‌ها را نجات داده‌ای.

آیا راهنمایی و رانندگی، تسهیلاتی برای اورژانس 115 که به‌طور مشخص و طبق قانون، موظف به انتقال بیماران بدحال است، قائل شده است؟

تردد در خط ویژه، رد شدن از چراغ قرمز و حتی تردد در مسیرهای یک‌طرفه مشروط بر اینکه باعث تصادف نشود، از جمله تسهیلات راهنمایی و رانندگی است.

آیا این مقررات به شاکی اجازه می‌دهد که از محل توقف آمبولانس شکایت کند؟

طبق همین قوانین و مقررات، توقف آمبولانس در مناطق ممنوعه هم در زمان عملیات احیا مجاز است. ما که از کره دیگری نیامده‌ایم. ما هم از همین مردم هستیم و تلاش‌مان این است کمترین زحمت را برای مردم ایجاد کنیم. ما اگر ساعت 2 بامداد در یک مسیر کم تردد با ترافیک روان در حال انتقال بیمار بدحال باشیم، حتی از آژیر استفاده نمی‌کنیم که استراحت شهروندان را مختل نکنیم. در این حادثه، همکاران من با آن همسایه صحبت کردند و گفتند که این بیمار، بدحال است و قرار شد آمبولانس جابه‌جا شود و در نهایت، همکار من سوییچ خودرو را با وجود آنکه نسبت به حراست از آن مسوول بود، به همسایه داد که آمبولانس را جابه‌جا کند تا در درجه اول، جان این بیمار نجات پیدا کند و در درجه دوم، کار این همسایه هم راه بیفتد. ما تمام راه‌های ممکن را طی کردیم اما واقعا حق این نبود که یک بیمار بدحال، این‌طور از دست برود چون تقدیر این بیمار بر این بود که زنده بماند. فکر نمی‌کنم آن همسایه دیگر بتواند در آن کوچه زندگی کند چون هیچ یک از ساکنان آن کوچه او را نمی‌بخشند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x