دانشجویان رشتههای پرتقاضا، چقدر میان عقل و علاقه ماندهاند؟
«دوست داشتم نقاش شوم، دکتر شدم.» دیگری ادبیات دوست دارد، اما علوم بیهوشی میخواند. یکیشان دوست داشته طراح لباس شود، اما در رشته مدیریت تحصیل میکند. یکی دیگر آرزویش عکاسی بوده اما علومآزمایشگاهی میخواند. یکی رویایش این بوده که ورزشکار حرفهای شود، اما پزشکی میخواند و یکی دیگر علوم سیاسی دوست داشته و کنکور تجربی داده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، چقدر پزشک، چقدر مهندس برق یا مکانیک، چقدر شیمیست و چقدر حسابدار است که میخواستهاند ادیب، هنرمند، جامعهشناس، طراح، باستانشناس، عکاس و خلاصه هر چیز دیگری بشوند جز آنچه شدهاند! چقدر آدم هر روز در رؤیا کار دیگری میکنند و چقدر از آنها هر روز که از خواب بلند میشوند و به سمت کارشان میروند، این وسوسه قلقلکشان میدهد که دوباره به عقب برگردند و همهچیز را یک جور دیگری بسازند؛ «یک روزی میآید که من جامعهشناس میشوم.» میخواهد جامعهشناس شود اما علومتغذیه میخواند.
وکالت؛ پرستیژ و درآمد
علی یکی از همینهاست. مددکاری دوست داشت ولی حقوق خواند. علی 20ساله، 2سال پیش که جوابهای کنکور سراسری آمد بالاخره به آرزویش رسیده بود؛ رشته مددکاری دانشگاه علامهطباطبایی انتظارش را میکشید اما جواب دانشگاه آزاد و قبولی در رشته حقوق باعث شد خانوادهاش او را ترغیب کنند که حقوق بخواند؛ حقوق که در ایران میتواند در آینده برایش درآمد خوبی داشته باشد. دفترخانه بزند یا آنکه اگر یک وکیل کارکشته شود، پول زیادی دربیاورد. علی میگوید: به خواسته خانوادهام تن دادم. حقوق رشته دهانپرکنی است و انتخاب اول خیلیها در گروه علومانسانی است اما هنوز بعد از 2سال این رشته را دوست ندارم و تنها دلیل ادامهام این است که بعد از گرفتن کارشناسی بتوانم به یک کشور دیگر بروم و آنجا حقوق بشر یا رشتههای مشابه را ادامه دهم.
سمیرا نیز در دانشگاه رشته حقوق خوانده است، با این تفاوت که او حالا چند سالی است فارغالتحصیل و وارد بازار کار شده است. درباره دلیل انتخاب این رشته میگوید: بهترین رشته در علوم انسانی، حقوق است. عمویم وکیل بود و خیلی مرا تشویق میکرد که وارد این رشته شوم. در آن زمان بازار کار عالیای داشت و تعداد وکلا مثل امروز زیاد نبود. امتحان کانون وکلا نیز راحتتر برگزار میشد اما از زمانی که ظرفیتهای این رشته بالا رفت، جامعه از وکیل اشباع شد. حالا هم بازار کار این رشته بد نیست، اما از گذشته سختتر است و افرادی که وارد میشوند باید تلاش بیشتری کنند.
او میگوید: علاوه بر همه اینها، پرستیژ اجتماعی این رشته را نیز خیلی دوست دارم. یک خانم حقوقدان که به صحبت کردن مسلط باشد و بتواند حق خود و دیگران را بگیرد، جذابیت زیادی برایم ایجاد کرد. به هر حال یک شغل مستقل و «دست خودت» است و باید گلیم خود را از آب بیرون بکشی. آینده و درآمد خوبی برای خودم دیدم و حالا هم ناراضی نیستم. شغلی است که باید در آن خاک بخوری و کمی همت کنی تا به آنچه میخواهی برسی.
پزشک، دندانپزشک، داروساز
از وکالت که بگذریم به داروسازی، پزشکی و دندانپزشکی میرسیم؛ رشتههایی از علوم تجربی که در این سالها برای ورود به آنها سرودست میشکنند و این تصور وجود دارد که تحصیل در این رشتهها در هر صورت به درآمدزایی خواهد رسید. البته در واقعیت هم تا حدودی همین گونه است.
سهیل علیبابایی که داروسازی خوانده است، میگوید: موقعیت اجتماعی و درآمدزایی برایم مهم بود. پس سراغ این رشته آمدم. البته اولویت با رشتههای دندانپزشکی و پزشکی است و داروسازی در مراحل بعدی قرار میگیرد اما خیلیها هم داروسازی را انتخاب میکنند چرا که میگویند بازار کار آن بهتر است و پزشکی، بهخصوص پزشکی عمومی اشباع شده است.
این دکتر داروساز ادامه میدهد: البته هنوز هم پزشک متخصص در ایران وضعیت مالی و درآمد بهتری از یک داروساز دارد. داروسازی دردسرهای خودش را هم دارد. باید موفق شوی یک داروخانه خوب را دایر کنی تا به درآمد مکفی برسی. باید امتیاز داروخانه زدن در تهران را داشته باشی و بعد جواز تاسیس داروخانه را بگیری. برای این کار هم 10تا 15سال سابقه کار نیاز است.
او میگوید: اگر به عقب برگردم همان ابتدا میروم دنبال تاسیس یک داروخانه. الان کمی دیر شده است و حالا در یک خیابان هر 15متر یک داروخانه وجود دارد. یک زمانی 10دانشکده داروسازی داشتیم. الان خیلی زیاد شدهاند. پردیسهای مختلف دانشگاهی هم به این ماجرا اضافه شدهاند و هر کس با پرداخت پول میآید و در دانشگاه تهران داروسازی میخواند. هنوز درصد رضایت افرادی که این رشته را انتخاب کردهاند بالاست، اما شاید تا چند سال آینده بهدلیل تقاضای بالا این وضعیت تغییر کند.
فاطمه سال چهارم پزشکی در دانشگاه شهیدبهشتی است. دوست داشته است داروسازی بخواند اما در نهایت پزشکی خوانده است. میگوید وقتی رتبه کنکورم آمد مشاور مدرسه اعتقاد داشت که من با رتبه خوبی که آوردهام فقط باید پزشکی بخوانم. او گفت حیف است بروی داروسازی وقتی میتوانی پزشک شوی. داروسازی برایم اولویت داشت چون عاشق تحقیقات و دانستن درباره داروهای جدید و ترکیبات آنها و خدمتی که به علم میکنند، بودم. با این حال با خانوادهام مزایا و معایب داروسازی و پزشکی را کنار هم گذاشتیم و در نهایت دیدیم همهچیز به نفع پزشکی است. به هر حال بعد از تحصیل در این رشته از نظر مالی میتوانی کاملاً تامین شوی، نقش پررنگتری در جامعه داری و به بهداشت و سلامت کمک میکنی. پس این رشته را انتخاب کردم و از انتخابم هم راضی هستم. چون حالا میفهمم واقعاً کاربردیتر و مفیدتر بود.
بهار میگوید: از کودکی پزشکی و دندانپزشکی را دوست داشتم اما خانوادهام دوست داشتند که ریاضی بخوانم. آن زمان تجربی مثل امروز روی بورس نبود و بیشتر خانوادهها به رشته ریاضی تمایل داشتند تا فرزندشان مهندس شود. به اصرار خانوادهام ریاضی خواندم و بعد هم کنکور دادم و معماری قبول شدم. زبان هم قبول شدم و مترجمی زبان خواندم اما بیخیال دندانپزشکی نشدم. دیدم واقعا دندانپزشکی را دوست دارم و دوباره رفتم سراغ این رشته. خارج از ایران دندانپزشکی خواندم و دوباره در اینجا آزمون دادم تا مورد تأیید وزارت علوم قرار بگیرم. سختیهای زیادی کشیدم و امتحانات زیادی را پشت سر گذاشتم و هزینههای زیادی صرف کردم. مسیر سختی بود برایم اما واقعا عاشق این رشته هستم. الان دارم برای تخصص ادامه میدهم. این رشته پرستیژ و درآمد بسیار خوبی دارد. از انتخابم بسیار راضی هستم.
بهار بالاخره به آرزویش رسید، اما سرنوشت برای هادی طور دیگری رقم خورد. رشته تجربی را از ابتدا دوست نداشت. دلش میخواست عکاس شود و عکاسی بخواند اما مادر اصرار داشت که باید رشته تجربی و پزشکی قبول شود. میگوید: من هنوز هم از خون خوشم نمیآید. همیشه بچه درسخوانی بودم و برایم فرقی نمیکرد درس پزشکی بخوانم یا چیز دیگری. بنابراین همیشه نمرههای خوبی میگرفتم و حالا نیز در دانشگاه ممتازم. به هر حال این رشته خوبیهایی دارد که نمیتوانم بگویم از ورود به آن پشیمانم. در کنارش اگر فرصت شود گاهی عکاسی هم میکنم.
علوم آزمایشگاهی؛ بازار کارخوب، درآمد کم
ملیحه علوم آزمایشگاهی خوانده است و چند سالی است در یک آزمایشگاه در تهران کار میکند. یکی،دو سالی پشت کنکور مانده چون میخواسته هر طور که هست پزشکی قبول شود. پزشکی آرزویش بوده. میگوید: «اینکه دکتر باشی، همه برایت احترام قائل شوند و جان آدمها را نجات دهی اتفاق کمی نیست و البته از نظر مالی نیز دغدغه زیادی نخواهی داشت».
اما به هر حال نشد که ملیحه پزشک شود و در آخر علومآزمایشگاهی خواند؛ یکی از آن رشتههایی که میگویند بازار کار خوبی دارد و عده زیادی برای ورود به آن سرودست میشکنند. ملیحه نیز تأیید میکند که علوم آزمایشگاهی بازار کار خوبی دارد، اما میگوید: درآمد آدمها در این رشته بالا نیست. رقابت تنگاتنگ و تعداد افراد فارغالتحصیل در این رشته زیاد است. کارفرماها دستشان باز است و افراد را با پایه حقوق استخدام میکنند.
البته امروز کارم را دوست دارم و تنها چیزی که باعث شد در این رشته دوام بیاورم همین است اما اگر دوباره 18ساله شوم دیگر برای پزشکی تلاش نمیکنم و همان سال اول در رشته علومآزمایشگاهی ثبتنام میکنم. کاردانیام را میگیرم و بعد مهاجرت میکنم. خیلیها میگویند ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. اما من به این معتقد نیستم. الان خیلی دیر است، دیگر روحیهاش را ندارم. در کشورهای دیگر علوم آزمایشگاهی درآمد بسیار بالایی دارد. یکی از دوستانم در استرالیا ماهانه 8هزاردلار از این رشته درآمد دارد.
رشتههای هنری هم درآمد دارند
شاید برای خیلی از ما، زندگی بازیگران و کارگردانها جذابیت زیادی داشته باشد و حتماً در ظاهر درآمدهای بالا و زندگی تجملاتی آنها برایمان وسوسهبرانگیز بوده است. هستند افرادی که سراغ این رشتهها بروند تا شاید در ادامه برایشان علاوه بر شهرت و محبوبیت، درآمد نیز داشته باشد. نوید که کارگردانی تئاتر خوانده است، میگوید: من بهدنبال علاقه دوران کودکیام رفتم و اصلا به موضوع درآمد فکر نمیکردم. فقط میخواستم این اتفاق بیفتد و فیلمساز شوم. اما در اطرافم متوجه بودم که این تصور وجود دارد که کارگردانها همهشان پولدارند. بنابراین من هم احساس ناامنی شغلی نداشتم و نگاه اولیهام به این رشته از نظر درآمدی نیز خوب بود. او ادامه میدهد: مثلا اگر کسی به شما بگوید مدیریت میخواند ذهن شما میرود سمت مدیران مختلف از ردههای پایین تا بالا که زندگی همهشان در سطح مقبولی است و دنیا به کامشان است. نگاه اولیه به رشته کارگردانی و کلا رشتههای مرتبط به سینما نیز همین گونه است.
او ادامه میدهد: من هم سطحی از رفاه را برای خودم تصور میکردم. اما در دانشگاه یکی از استادانم گفت که هنرمندان زیان دیده دنیا هستند. بعدها فهمیدم دنیای سینما یک ظاهر است که من آن ظاهر را دیده بودم و تصوراتی از آن در ناخودآگاهم بود که درست نبود اما توانستم این دنیا را کشف کنم. پشیمان نشدم اما تلنگر خوردم. بله واقعا بعضی از هنرمندان دنیا را ندارند اما اگر راهش را یاد بگیری میتوان دنیا را نیز بهدست آورد.
بهنظر میرسد پول، پرستیژ و بازار کار خوب 2دلیل اصلی بیشتر افراد برای انتخاب بعضی از رشتههایی است که آنقدر متقاضی داشتهاند که این روزها در حال اشباعند. تعداد افرادی که دنبال علاقهشان میروند روزبهروز کمتر میشود و حتی در خیلی از مواقع این علاقه کلا در مسیری شکل میگیرد که در نهایت به درآمد ختم شود.
رشته ورشکسته
در سال تحصیلی92-91 تعداد دانشآموزانی که خواهان رفتن به رشته ریاضی بودند، به رقم 27.1درصد رسیده بود و بهتدریج تمایل رفتن به رشته ریاضی کاهش پیدا کرد. این اتفاق بهعنوان یک دغدغه و مسئله برای ما مطرح است. هماکنون ما از رقم 27درصد دانشآموز رشته ریاضی به رقم 14.57درصد رسیدهایم. نگاهی که در دهه 60و 70به رشته ریاضی میشد، الان وجود ندارد. ما شاهد هستیم که بسیاری از فارغالتحصیلانی که در دانشگاه رشته مهندسی خواندهاند، به اشتغال دست پیدا نکردهاند