تهران را به جهان بشناسانیم/ پیوستن دوشهر ایران به فهرست شهرهای خلاق یونسکو
دیپلماسی شهری در همه کشورها یک فرصت تلقی می شود، فرصتی که اجازه میدهد در نبود روابط مناسب میان دولتها، شهرداری ها به عنوان نهادهای عمومی غیر دولتی عرض اندام کنند. نهادهایی که حتی در دوره تحریم و ارائه لیست بلند بالای محدودیتها و ممنوعیتها، می توانند در کنار هم بوده و جای خالی دولتها را با توسعه روابط چند جانبه پر کنند.
جالب اینکه خواهر خواندگی میان شهرها که اجازه مَی دهد دو شهر خواهر خوانده ، فراتر از سایر شهرها بهم نزدیک شده و روابط تجاری، فرهنگی و اجتماعی برقرار کنند، شاید یکی از کمترین دستاوردهای دیپلماسی شهری باشد. ایران البته از این فرصت در طول این سالها کم استفاده نکرده است، اما اینکه این فرصت به چه دستاوردهایی منتهی شده و در نهایت چقدر به رشد شهری مثل تهران کمک کرده، سوالی است که باید به آن پاسخ صریح داده شود، برخی شهروندان هنوز نمیدانند سفرهای خارجی مدیران شهری و اعضای شورای شهر در طی دوره های گذشته چه نتایجی بدنبال داشته و البته باید پرسید آیا دیپلماسی شهری فقط نشستن بر دور یک میز معنا می شود و آیا نباید با ارایه اطلاعات و آمارهای دقیق، تصویر نادرستی که از شهرهای ایران در دنیا منتشر شده و رتبه تهران را در برخی شاخص ها تنزل داده را اصلاح کرد؟
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، پیروز حناچی، چهاردهمین شهردار تهران بعد از انقلاب محسوب میشود ، از آمدن او تقریبا یکسال می گذرد، حناچی در این مدت اندک اما چند سفر خارجی به عراق، اتریش و آلمان داشته است، سفرهای کوتاهی که بنا به گزارشاتی که ارایه شده،کم دستاورد هم نبوده است، با او درباره رویکردش به دیپلماسی شهری و اینکه أساسا چه نگاهی به توسعه روابط بین شهرهای بزرگ دنیا دارد، گفتوگویی کردیم تا بدانیم حالا که تهران در وضعیت نه چندان روبهراه مالی قرار دارد، این تلاشها تا چه حد می تواند کمک کننده باشد.
آنچه که از معنای دیپلماسی شهری برداشت میشود، بیشتر بر بهبود روابط بین ملتها تأکید میکند تا دولتها. اما مدیریت محلی جدا از مدیریت سیاسی به نظر میرسد. از سویی نیز این روابط سیاسی بین دولتهاست که رابطه بین ملتها را تعیین میکند. بنابراین اگر ما بخواهیم از طریق این دیپلماسی بین شهرهای بزرگ دنیا، ارتباط برقرار کنیم، شاید سایه سیاست و تنشهای بینالمللی اجازه ندهد این اتفاق بیفتد. فکر نمیکنید هم اکنون دیپلماسی شهری تحت تأثیر این تنشها قرار گرفته است؟
اتفاقا در شرایطی که ما در تحریم قرار داریم و روابط رسمی در حاشیه قرار میگیرد، روابط غیر رسمی و غیر دولتی میتواند جایگزین مناسبی باشد. در دنیا شهرداریها را به عنوان یک نهاد عمومی میشناسند و هم دولتها و هم سازمانهای بینالمللی با این ذهنیت به شهرداری نگاه میکنند. به همین علت ما میتوانیم در این شرایط، فعالیت بیشتری داشته باشیم و خلائی که از این ناحیه بوجود آمده را برطرف کنیم. ضمن اینکه شهرهای بزرگ دنیا، اغلب مشکلات مشابهی دارند اگرچه با شدت و ضعف متفاوت. مشکلاتی مثل ترافیک، آلودگی هوا، پسماند و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و غیره. پس طبیعی است که میتوانند با انتقال تجربیات خود در این زمینه تعامل مؤثری داشته باشند. ممکن است که ما مثلاً از 5 شهر بزرگ دنیا عقب باشیم، اما از آن سو از 20 شهربزرگ دنیا جلوتریم، یعنی اینطور نیست که ما درهمه زمینهها، شاخصهای منفی داشته باشیم.
مثلا از چه شهرهایی جلوتریم؟
از قاهره، کلکته و بمبئی خیلی جلوتریم. ولی خب از استانبول و سئول کمی عقبترهستیم. اما میتوانیم تلاش کنیم تا رنکینگمان (رتبه) را در دنیا ارتقا دهیم. لازمه آن هم حضور مؤثر بینالمللی است. یعنی در زمان مناسب اطلاعاتمان را ارائه کنیم و در همه زمینهها فعال باشیم. در عرصههای بینالمللی قویتر ظاهر شویم، مخصوصاً در آن مجمعهایی که سازمان ملل برگزار میکند. به اعتقاد من این کار ، هم عملی است و هم ضرورت دارد و باید انجام شود.
تا چه اندازه محقق شده است؟
ما برای اولینبار دریونیدو (سازمان توسعه صنعتی ملل متحد) شرکت کردیم. عجیب اینکه آنها گفتند ما بارها از تهران برای شرکت در این اجلاس دعوت کردهایم، اما کسی برای حضور، ابراز تمایل نکرده است.
حتی با وجود سفرهای خارجی متعدد آقای قالیباف در آن دوره؟
بله معتقد بودند که در آن دوره نیز جدی گرفته نمیشد. همانطور که میدانید «یونیدو»، «بخش صنعتی سازمان ملل un)) محسوب میشود. پسماند، اتوبوسهای برقی، انرژیهای نو و خودروهای هیبریدی معمولاًً در همین حوزه دسته بندی میشوند. ما در ایران علاوه بر اینکه ظرفیت بالایی در این حوزهها داریم، اقدامات مؤثری هم انجام دادهایم، اما متأسفانه گزارشی در این زمینه به آنها ارائه نشده است. وقتی گزارش متروی تهران را به آنها نشان میدادیم و باخبر شدند در همین دو سال اخیر 2 خط مترو را افتتاح کردهایم، و حتی وقتی دیدند که حجم جابجایی خطوط مترو و ظرفیت آن تا چه اندازه بالاست، تعجب کردند. بیتردید یکی از دلایلی که باعث شده ما در رنکینگ آنها حاضر نباشیم و مشارکت نداشته باشیم، عدم ارائه گزارشهای شهری در زمان مناسب است. آنها اطلاعاتی از وضعیت مدیریت شهری ما ندارند. ممکن است شرایط ما از آن تصویری که ارائه و اعلام شده، به مراتب بهتر باشد، اما چون حضور فعالی نداریم، از رنکینگها عقب ماندهایم.
بیتردید ارائه این اطلاعات میتواند تعیینکننده باشد و میتواند تصویری واقعیتر از تهران به دنیا مخابره کند! اما چطور نسبت به چنین موضوع مهمی که محور دیپلماسی شهریست، تا این اندازه خنثی عمل کردهایم؟ آیا این بیاطلاعی در همه حوزهها وجود دارد؟ با این توضیح، سفرهای بسیاری که در این سالها از سوی مدیران شهری و اعضای شورا انجام شده است، چه دستاوردهایی داشته؟ بویژه انکه ما با بیش از 20 کشور دنیا پیوند خواهر خواندگی داریم...
متأسفانه گاهی به علت عدم ارائه اطلاعات و گزارش از تهران، آنها رتبه ما را در رنکینگها صفر در نظر گرفتهاند. ما در حوزه سیاسی، اصطلاحی با عنوان دو جانبه و چند جانبه داریم. چند جانبه به معنای حضور در عرصه بینالمللی و جایی است که همه کشورها حضور دارند، اما خواهرخواندگی یک ارتباط دو جانبه است و اتفاقا خوب هم هست؛ چراکه در پیوندهای خواهر خواندگی بین شهرها، انتقال اطلاعات و تجربیات سریعتر صورت میگیرد. پیوند خواهرخواندگی حتی میتواند به انعقاد قراردادها و تفاهم نامههای مؤثری نیز منجر شود. فرض کنید بر مبنای قرارداد خواهرخواندگی بین دو شهر که در کشور عراق بستهایم، شرکتهای متروی بخش خصوصی میتوانند بدون حضور در مناقصات بینالمللی و حضور رقبا کار را از آن خود کند. این جزو مزایای این روابط است که باید به سراغ آن برویم. مخصوصاً در شرایط تحریم که لازم و واجب است.
اما براساس همین رنکینگها، تهران از نظر واحد اطلاعات اکونومیست، یک شهر نا امن به دنیا معرفی شده است، شما چه تلاشی برای اصلاح این موضوع انجام داده اید؟
اتفاقا من دستور دادم تا این موضوع بررسی شود. متوجه شدم این رتبه درحالی اعلام شده که ما هیچ اطلاعاتی از وضعیت تهران در اختیار آنها قرار ندادهایم. البته آنها به صورت تصادفی این کار را انجام میدهند و در این بررسی اخیر، اصلاً تهران موضوع بررسیشان نبوده است. با اینهمه به آنها ایمیل زدیم و ازشان خواستیم تا منبع و مستندات خود را اعلام کنند. پاسخ دادند که در این دوره ارزیابی، اساساً تهران جزو شهرهای انتخابی آنها قرار نداشته است.
با همه این تفاصیل آنها چه تصویری از تهران دارند؟
به هر حال، تهران به علت آلودگی هوا و ترافیک یک شهر ایدهال محسوب نمیشود. اما بسیاری از مزیتها و ارزشهایش در دنیا منحصر به فرد است. اینکه بتوانید در 45 دقیقه از آب و هوای زیر صفر به کویر برسید، در هیچ کجای دنیا محقق نمیشود. اما روحیه منفی غالب در ما همیشه نگاهها را به نیمه خالی لیوان جلب میکند، انگار که همیشه باید یک نفر سوم از ویژگیهای مثبت ما تعریف کند تا خودمان را باور کنیم. تفاهم نامههای اخیری که در سفر به اتریش و آلمان منعقد شده، برای شهر تهران چه دستاوردهایی داشته است. مردم حق دارند بدانند این تفاهم نامهها صرفاً روی کاغذ نمیماند و عملیاتی میشود.بویژه آنکه خود شما صراحتا اعلام کردید در دورههای گذشته و تا به امروز هم اتفاق ویژهای از این دیپلماسی حاصل نشده و حتی سازمانهای بینالمللی، گزارش دقیق و روشنی از وضعیت شهر تهران نداشتهاند و رتبه پایتخت را در برخی رنکینگها صفر در نظر گرفتهاند. مثلا فقط در حوزه آتش نشانی، ما توانستیم تجهیزات به روز و پیشرفته زیادی را از اتریشیها خریداری کنیم. و یکی از دلایل سفر ما به اتریش نیز همین موضوع بود. همانطور که میدانید این تجهیزات سنگین و منحصربه فردند. مثلاً ارتفاع این جرثقیلها به 53 متر میرسد و مختص ساختمانهای بلند مرتبه است. ما در این زمینه با خلأهای جدی مواجه بودیم. این اتفاق کوچکی نیست. اما بیشترین تمرکز ما در حوزه تبادل تجربه بویژه در حوزه آموزش است. براساس این تفاهم نامهها قرار شد تعدادی از نیروهای آتش نشان ما برای شرکت در دورههای تخصصی، به اتریش سفر کنند و حتی اساتید آنها برای تدریس شیوههای جدید به ایران سفر کنند. همچنین در حوزه پسماند سعی کردیم از تجربیات آنها استفاده کنیم.
پس تأکید بیشتر بر آموزش و انتقال تجربه است؟
بله، در کشورهای اروپایی اعتبارات بسیار خوبی به اجرای پروژههای مشترک مثل کاهش کربن، هیدروکربن و یا استفاده از انرژیهای نو که متأسفانه جای آن در تهران خالی است، اختصاص میدهند. کشورهای اروپایی در این زمینه کمک زیادی به سایر کشورها میکنند. بهرحال تهران یک شهر مرتفع است و شدت تابش خورشید درآن دو برابر برلین است. این مزیتی است که ما میتوانیم از آن استفاده کنیم. اما باید قبول کنیم که آنها در این زمینهها از ما جلوترند و باید از تجربیات آنها استفاده کنیم. زمانی بحث «کاهش» مصرف انرژی مطرح بود، بعد به عدد صفر رسیدند، اما حالا در تحقیقات جدید، نسل نو ساختمانها یی معرفی میشود که انرژی پلاس هستند، ساختمانهایی که نه تنها انرژی مصرف نمیکنند که حتی تولیدکننده انرژی هم هستند و در قبال آن، درآمد کسب میکنند.
چه زمانی باید منتظر عملی شدن این تجربیات در تهران باشیم؟ یعنی میتوانید به شهروندان تهران نشین وعده بدهید که تا چند سال آینده در سایه همین روابط، اتفاقات مثبتی میافتد و پایتخت وضعیت متفاوت تری را میبیند؟
بله، زمانیکه مردم بخواهند و همکاری کنند این اتفاق خواهد افتاد. مثلاً در حوزه پسماند و مصرف انرژی قدم اول و اراده اولیه با مصرف کنندگان است. در قدم نخست مردم باید اراده کنند که کمتر زباله تولید و زباله را از همان مبدا تفکیک کنند. سرانه زباله ما بالاست. البته شهرداری هم باید از تکنولوژیهای بهروز برای دریافت این زباله استفاده و در نهایت آن را به درآمد تبدیل کند. الان در بحث توسعه پایدار ما پسماند نداریم، هر پسماند در واقع منبعی برای چرخه بعدی است. اخیراً در دولت هم صندوقی به تصویب رسید که هزینه پسماند از ابتدا از مصرفکننده دریافت و به آن واریز شود. ما هیچ راهی جز این نداریم. برای اینکه تولید زباله را کاهش دهیم باید هزینه تولید آن را از مصرفکننده بگیریم و در مقابل اگر کسی زبالهها را تحویل داد، هزینه را به آن برگردانیم. در اروپا این روش بسیار مرسوم است. الان دراغلب کشورهای اروپایی وقتی شیشه آب را تحویل بدهید، 25 سنت به شما برمی گردانند، چرا؟ چون شما از قبل هزینه این شیشه را پرداخت کردهاید و جالب اینکه هزینه شیشه گرانتر از آبی است که شما مصرف کردهاید. خب همه این کارها برای این است که پسماند به چرخه اصلی برگردد.ما هم باید کم کم به این سمت حرکت کنیم. اخیراً در دولت هم مصوبهای آمد تا استفاده از کیسه پلاستیکی ممنوع شود.
آیا میتوان از طریق دیپلماسی شهری، روابط کدر سیاسی را که اتفاقا این روزها تحت تأثیر واژه تحریم و زورگوییهای سیاسی قرار گرفته، ترمیم کرد؟ از این جهت این سوال را میپرسم که آیا نمیخواهید با گسترش روابط با سایر شهرهای بزرگ دنیا، به خروج دولت از انزوای سیاسی کمک کنید؟
حتماً، چراکه نه! به اعتقاد من میتوان این کار را انجام داد، چون شهرداریها، دولت نیستند.
یعنی در هیچ حوزهای تحریم نیستند؟
خیر، در لیست تحریمها، اسم شهرداریها نیامده است. میتوانیم بگوییم محدودیتهایی که شامل حال دولتها میشود، شامل حال شهرداریها نمیشود. همین الان هم این اتفاق افتاده است.
با این توصیف در حوزه خرید و فروش بویژه در حوزه حمل و نقل عمومی دست شما کاملاًً باز است. آیا در شرایطی که ما در صنعت خودرو با محدودیتهای شدیدی مواجهیم، میتواند راهگشا باشد
در خصوص آنچه که مربوط به مصرف مردم شهر است، بله امکانش وجود دارد. البته در انتقال پول با مشکلاتی مواجهیم که خوشبختانه بانک شهر در لیست تحریمها قرار ندارد.
درجایی از آمادگی شهرداری تهران برای گسترش ارتباطات با کشورهای اروپایی گفتید، در این راستا سفرهای بعدی شما به کدام کشورهاست و مهمترین مسألهای که شما را به این سفرها ترغیب میکند، چیست؟
طبیعتاً سفرهای آینده ما معطوف به حل مشکلاتمان خواهد بود. یکی از مشکلات جدی ما تأمین منابع مالی پایدار است. شهرهای مختلف دنیا از روشهای متفاوتی برای این موضوع استفاده میکنند. دومین هدف ما، موضوع پسماند و اتوبوسهای برقی است. تهران نیاز جدی به اتوبوسهای برقی دارد و ما باید حتماًً به این سمت حرکت کنیم. درحال حاضر با مشکلات اندکی در این زمینه مواجهیم، اما خوشبختانه زمینه ساخت آن در داخل کشور وجود دارد. الان حدود دو سوم واگنهای موجود، در شرکت واگنسازی تهران ساخته میشود، پس ظرفیت وجود دارد. در بحث استفاده از انرژیهای نو البته کمی عقب هستیم، اما اخیراً با مصوبه دولت قرار شد تا شهرداری تهران، پسماند را در اختیار بخش خصوصی قرار دهد و بخش خصوصی از آن برق تولید کند و سپس آن را با قیمت بالاتر به دولت بفروشد.
می توانید بگویید با این سرمایهگذاریها، به چه سهم درآمدی در منابع پایدار شهرداری تهران میرسیم؟ باتوجه به اینکه خود شما بارها تأکید کردهاید که در این حوزه با مشکلاتی مواجهید و البته برخلاف سایر شهرداران، به سمت تراکم فروشی هم نخواهید رفت؟
برای اینکه به سراغ تراکم فروشی نرویم، این مرحله دوم است. در درجه اول دولایحه مهم در مجلس داریم که باید به سراغ آنها برویم. لایحه اول که بزودی در دستور کار مجلس قرار میگیرد، لایحه مالیات بر ارزش افزوده است و میتواند تا حدود زیادی منابع پایدار ما را تأمین کند. لایحه دوم که از دولت آمده، بحث منابع مالی پایدار برای شهرهاست. موضوع بسیار کلیدیای است و جزو اولویتهای دولت به مجلس برای به نتیجه رسیدن تا پایان این دوره از مجلس هم اعلام شده است. به هرحال شرایط اقتصادی سخت است و همیشه هم بین مالیات ملی و محلی دعوا بوده است، اما باید به یکدیگر کمک کنیم تا از این شرایط عبور کنیم، چون اگر این اتفاق نیفتد و شهرداریها هم برای تأمین درآمد رها شوند، به کاهش کیفیت زندگی در شهرها منجر خواهد شد. ما بدنبال این نیستیم، لااقل من بدنبال این قضیه نیستم و حتم دارم که اعضای شورای شهر هم همینطور فکر میکنند. با توجه به تجربیاتی که در این حوزه دارم، تلاش میکنم تا از این تجربیات برای اصلاح امور استفاده بکنم.
با توجه به همین تجربیات باید فکری هم به حال کمیسیون ماده 100 کرد، چون تا وقتی این کمیسیون بدون اصلاح به کارش ادامه دهد، لااقل بخشی از این تلاشها بیفایده خواهد بود و همچنان وابستگی شهرداریها به تراکم فروشی ادامه خواهد یافت؟
البته ما الان دیگر به این بحث دامن نمیزنیم. آخرین آمار وابستگی ما به عوارض ساختوساز و نه صرفاً تراکم فروشی (قانونی و غیر قانونی) در بین 10 کلانشهر کشور، حدود 75 درصد بود که الان با کاهش میزان صدور پروانه (حدودا 40 درصد)، به حدود 60 درصد رسیده است. البته کسری بودجه هم داریم. شرایط قطعاً سخت است و همه شهرداریها هم گرفتار این مسأله هستند.
اولین سفر خارجی شما به عراق و آخرین آن هم به همین کشور بوده است. در این دو سفر چه اهدافی را دنبال کردید و چه دستاوردهایی برای شهرداری تهران داشته است؟
سفر آخر ما که البته تحت تأثیر فضای اربعین بود و یک سفر رسمی محسوب نمیشد. نیروهای ما سه هفته در عراق با عشق زحمت کشیدند. در سفرهای قبلی ما به عراق، با شهردار بغداد بحث خواهرخواندگی مطرح شد و قرار بود ایشان نیز مردادماه به تهران سفر کنند، اما با بحثهایی که در عراق پیش آمد، این سفر به تعویق افتاد. این همکاریها و استفاده از تجربیات طرفین جزو برنامههای جدی ماست. دراین زمینه البته بحث جدیای که من فکر میکنم یک وظیفه ملی است و هر ایرانی باید هر کاری از دستش بر میآید برای آن انجام دهد، بحث کاخ کسری در جنوب بغداد است که مقبره سلمان فارسی هم در آنجا قرار دارد. طاق کسری که یکی از آثار بیبدیل دوران ساسانی است و به عنوان یک میراث مشترک بین ما و عراق به حساب میآید، هم اکنون وضعیت خوبی ندارد و ما باید این اثر را که بخشی از تاریخ و عقبه فرهنگی ما محسوب میشود حفظ کنیم.
این روابط بیشتر برمبنای کمکهای مالی چیده میشود یا اینکه کاملاًً دو طرفه است؟
در بعضی زمینهها بله، و در بعضی زمینهها نه! البته آنها علاقمندند تا شهرداری تهران، منابعی را به عراق بیاورد و در آنجا هزینه کند. اما ما توضیح دادیم که به این شکل نیست و بهتر است آنها فضای سرمایهگذاری را آماده کنند تا بخش خصوصی و به عبارتی شرکتهای زیر مجموعه بخش خصوصی که تایید صلاحیت شدهاند به آنها معرفی شوند. مثلاً الان بخشی از ظرفیت شرکت پیمانکاری مترو آزاد شده و دستگاههای حفاری تا حدودی ظرفیت آزاد دارند و میتوانند در ایجاد خطوط متروی بغداد کمک کنند، البته رقبای سرسختی مثل کرهایها هم هستند که آنها معمولاًً سرمایه هم میآورند. توصیهای به طرف عراقی داشتیم و گفتیم که مثل ما رفتار نکنید، کمتر سوبسید بدهید تا بتوانید از ظرفیت بخش خصوصی هم برای حمل و نقل هم استفاده کنید. ما در ایران یک دهم ارزش واقعی بلیت را میگیریم و به همین علت بخش خصوصی تمایلی ندارد تا در این زمینه سرمایهگذاری کند.
به جز عراق با کدامیک از کشورهای همسایه روابط دیپلماسی قویتری داریم؟
با ترکیه رابطه خوبی داریم. چون هم از نظر فرهنگی بهم نزدیک هستیم و هم انصافاً در توسعه گردشگری و بهسازی بافتهای تاریخی بسیار موفق عمل کردهاند. آنها نعمت الهی نفت را ندارند و مجبور شدهاند روی پای خود بایستند. انصافا در دو دهه اخیر استانبول تغییر جدی کرده است.
هنوز پیوند خواهرخواندگی تهران و استانبول برقرار است؟ چه فوایدی برای دو طرف داشته؟
بله، لغو نشده. اما ما هنوز در حوزه ترکیه ورود نکردهایم. آنها تجربیات موفقی در بافتهای تاریخی دارند و این یکی از موضوعاتی است که ما بشدت دنبال میکنیم. بویژه آنکه ما دو پروژه شبیه به آنها در دست کار داریم. میدان تقسیم و خیابان استقلال استانبول از نظر تاریخی و کالبدی شباهت زیادی به میدان توپخانه و خیابان لالهزار تهران دارند. ما از این شباهت میتوانیم استفاده کنیم. اگر دقت کرده باشید الان در خیابان لاله زارهم اقداماتی را شروع کردهایم و در حال تعریض پیاده روها هستیم. بههرحال وقتی بخواهید تجربهای را اعمال کنید باید از نزدیک نقاط قوت و ضعف آن را بررسی کنید. در خیابان استقلال واگن ریلی وجود دارد که ما میتوانیم در لاله زار هم از این الگو استفاده کنیم. همه اینها جزو برنامههای آینده ماست.