مبارزهای اصولی با تنبلی
شوخیهای زیادی با تنبلها در روز جهانی تنبلی شد اما آیا واقعا راهی برای شکست دادن تنبلی وجود دارد؟
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خراسان، فهرست کارهای عقب افتادهشان بیشتر از فهرست کارهای انجام شده است، این یکی از سادهترین تعریفها از افراد تنبل است. روز گذشته یعنی 20 اکتبر مصادف با روز جهانی تنبلی بود. جالب است بدانید در بعضی کشورهای دنیا، روز گذشته را جشن گرفتند و در شبکههای اجتماعی هم شوخیهای زیادی با افراد تنبل شد. به همین مناسبت و در ادامه، بعد از خواندن یک داستان، بیشتر درباره تنبلی صحبت خواهیم کرد.
اتفاقی که زندگی یک تنبل را متحول کرد!
سعید از بچگی در بین اقوام به تنبلیاش شهره بود. نه فقط خودش که حتی پدر و پدربزرگش هم بابت تنبلی مفرطشان، سوژه خنده بقیه بودند. یک جوری تنبلی را به شکل ژنتیکی به ارث برده بود که کسی امیدی به بهبود او نداشت! بچهتر که بود، پدرش پول میداد به پسر عمهاش که مشقهایش را برایش بنویسد و چون حال و حوصله درس خواندن نداشت، مادرش در فصل امتحانات حتی برای درس «انشا» هم معلم خصوصی میگرفت تا هر طور شده، مطالب کتاب را بچپاند در مغز سعید! در همین شرایط بود که سعید بالاخره موفق به کسب مدرک دیپلم شد، آن هم با معدل ناپلئونیِ 10.23! او همیشه کوهی از کارهای عقب افتاده داشت؛ اتاق نامرتب، لباسهای نشسته، تکالیف انجام نشده و ... و آنقدر کارها را عقب میانداخت و روی هم تلنبار میکرد که دست آخر فکر میکرد هیچجوری توان انجام دادنشان را ندارد، مگر اتفاق خارقالعادهای رخ دهد! شاید برای همین بود که هیچ فردی برای هیچ کاری، امیدی به سعید نداشت. یک بار که مادرش یک لیوان آب از او خواست، جوری با غرولند و زحمت از جایش بلند شد که انگار به او گفته بودند برود از نوک قله کلیمانجارو، گل بچیند و بیاورد! اما از یک جایی به بعد، سعید به شکل غیرقابل باوری تغییر کرد. درست از همان روزی که خبر رسید سعید عاشق دختر همسایه شده و پدر دختر شرط کرده است که او باید یک «شغل درست و حسابی» برای خودش دست و پا کند و بعد، بیاید به خواستگاری دختر یکی یک دانهاش! بعد از آن روز، سعید در زندگیاش چیزی را پیدا کرده بود که پیش از این نداشت: «هدف». و سعید عوض شد! صبح زود از خواب بیدار میشد و آگهی استخدام روزنامهها را بررسی میکرد. از این مرکز کاریابی به آن سایت استخدام، مدام در تکاپو بود! آن قدر به این در و آن در زد که بالاخره یک شغل خوب، هرچند سخت برای خودش پیدا کرد؛ کار در کارگاه نجاری. هرچند مدتی بعد از ازدواج، رگههایی از تنبلی دوباره در زندگی سعید دیده شد اما هیچگاه آن سعید سابق نشد. شاید به دلیل علاقهای که به همسرش داشت. البته همسرش هم مدام او را به کار و فعالیت تشویق و بابت هر پیشرفت کوچکی، تحسینش میکرد. هرچه که بود، یک هدف زندگی سعید را اصلاح کرد. اما آیا داشتن هدف برای رهایی از تنبلی کافی است؟
چند پیشنهاد برای رهایی از تنبلی
تنبلی هم مانند بسیاری از مشکلات دیگر، قابل درمان است و تا حد زیادی میتوان با بهکار گیری چند نکته، آن را مدیریت کرد.
ریشه تنبلیتان را پیدا کنید| گاهی ابتلا به یک سری اختلالات روانی مانند افسردگی یا سندروم خستگی مزمن، در ما احساس خستگی کاذب و بیحالی و بیانگیزگی ایجاد و به مرور زمان ما را به افرادی تنبل و بیمسئولیت تبدیل میکند. اگر از احساس خستگی و بیحالی بی دلیل و مداوم رنج میبرید، حتما به یک متخصص مراجعه کنید.
منتظر انگیزه نمانید| اگر همیشه منتظر باشید که انگیزه و حس و حال کاری بیاید تا انجام آن را شروع کنید، مسلما در زندگیتان عقب میافتید و فرصتهای بسیاری را از دست میدهید. افراد موفق و سختکوش طبق برنامه عمل میکنند، نه طبق حس و حال! بسیاری از اوقات در ابتدای امر برای انجام یک فعالیت انگیزه کافی نداریم اما بعد از شروع فعالیت، انگیزه هم پیدا میشود. در واقع به جای این که منتظر انگیزه باشید برای عمل، عمل کنید تا انگیزه ایجاد شود! برای زندگیتان برنامهریزی کنید و به برنامه زمانی خودتان پایبند باشید، حتی اگر حس و حال لازم را نداشته باشید.
همین الان شروع کنید| در اولین فرصتی که پیدا کردید کارهایتان را انجام دهید. لازم نیست منتظر بمانید تا حتما دقیقه90 بشود یا زور بالای سرتان باشد! همین الان کارتان را انجام بدهید و خیال خودتان را راحت کنید.
به خودتان جایزه بدهید یا خودتان را تنبیه کنید| مثلا یک روز که همه کارهایتان را کامل و به موقع انجام دادید، یک بستنی خودتان را مهمان کنید یا مثلا روزی که کاری را عقب انداختید یا مسئولیتی را درست انجام ندادید، سریال مورد علاقهتان را نبینید تا خودتان را ادب کرده باشید.
با تنبلها نگردید| تنبلی خیلی وقتها مسری است. وقتی اطراف شما را یک عده انسانهای بیحس و حال و بیحوصله احاطه کردهاند، قطعا شما هم تحت تاثیر قرار میگیرید. سعی کنید با افراد با روحیه و پر انرژی رفاقت کنید.
هدف داشته باشید| اگر در زندگی اهداف بلند مدت و کوتاه مدت مشخصی داشته باشید، مسلما انگیزه شما برای عمل هم بیشتر میشود. البته افرادی هم هستند که اهداف زیادی در سر دارند اما به جای تلاش برای رسیدن به اهداف، فقط خیالپردازی میکنند! لطفا به جای اینکه مدام خودتان را بر فراز قلههای موفقیت و خوشبختی فرض کنید، حرکتی هم در راستای صعود به قله انجام دهید.