قصاص؛ فرجام سرقت مرگبار از طلافروشی
دادگاه کیفری استان تهران مردی را که یک طلافروش را ربوده، به قتل رسانده و جسدش را مثله کرده بود تا داراییاش را سرقت کند، به قصاص و حبس و شلاق محکوم کرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، متهم که صاحب یک مصالحفروشی بود، در نقشهای از پیش طراحیشده تصادف صوری ترتیب داد و مرد طلافروش را ربود.
خانواده مرد طلافروش یک سال قبل به مأموران پلیس خبر دادند او گم شده است. آنها به مأموران گفتند پدرشان هیچ اختلافی با کسی نداشت و روز حادثه قرار بود از محل کارش به خانه بیاید و در آخرین تماس هم گفته بود به سمت خانه حرکت کرده است اما بعد از آن دیگر تلفن همراهش را جواب نداد و ناپدید شد.
وقتی مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند، فهمیدند مغازه طلافروشی این مرد سرقت شده است. بررسیها نشان داد سارق با کلید وارد مغازه شده است، دوربینها را از کار انداخته و مقدار زیادی طلا را که در گاوصندوق و ویترین بود، برداشته و متواری شده است. از آنجاییکه دوربینهای مداربسته از کار افتاده بود، کار برای مأموران کمی سخت شد. ساعاتی بعد مأموران خودروی مرد طلافروش را چند خیابان دورتر از محل کارش پیدا کردند.همه چیز نشان میداد مرد طلافروش قربانی یک سرقت مرگبار شده است. ردیابیهای پلیسی و بررسی دوربینهای سطح شهر مأموران را به یک مرد مصالحفروش رساند که با مرد مفقودشده هممحلی بود و روز حادثه آن دو در خیابان با هم تصادف کرده بودند. وقتی مأموران سراغ این مرد رفتند او منکر همه چیز شد اما گفتههایش مأموران را قانع نکرد. بههمیندلیل مأموران محل کار مظنون را بررسی کردند و با بررسی دوربینهای مداربسته مصالحفروشی متوجه شدند مرد طلافروش در دفتر کار متهم بوده و حتی صحنه مرگ او نیز ثبت شده است.
وقتی همه چیز فاش شد، مرد مصالحفروش به ربایش و قتل مرد طلافروش اعتراف کرد و گفت: من از مدتها قبل این مرد را تحت نظر گرفتم. او بسیار ثروتمند بود. میدانستم هر روز چه ساعتی به مغازه میآید و چه ساعتی برمیگردد. من بدهکار بودم و از طرفی اعتیادم به مواد مخدر مشکلاتی برایم درست کرده بود. میخواستم یکباره پولدار شوم. بههمیندلیل تصمیم به سرقت از مرد طلافروش گرفتم. طبق نقشهای که کشیده بودم یک تصادف صوری ترتیب دادم. ماشینم را به خودروی مرد طلافروش کوبیدم. بعد به او گفتم مدارکم در محل کارم مانده است. با هم به مغازه من آمدیم و من در فرصت مناسب دست و پای او را بستم و داخل یک اتاق انداختم. دهانش را هم بستم تا فریاد نزند. بعد کلید گاوصندوق و مغازه او را برداشتم و به جواهرفروشی رفتم. هر چه طلا بود برداشتم و البته دوربینهای مغازه را هم کندم تا فیلمی از من ضبط نشود.
متهم گفت: مقتول 24 ساعت در دفتر من ماند و زمانی که برگشتم متوجه شدم او مرده است. چسبی که به دهانش زده بودم باعث شده بود خفه شود. وقتی جسد را دیدم دیگر چارهای نداشتم بهجز اینکه آن را از دفتر خارج کنم. اره آوردم و پاهای مقتول را بریدم. سپس جسدش را داخل ماشین گذاشتم و از دفتر خارج کردم. بعد از اعترافات متهم و با توجه به مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. متهم در شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه اولیایدم درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر به گذشت نیستند. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل و سرقت را قبول کرد و گفت: برای اینکه یکشبه به پول برسم این کار را کردم و پشیمان هستم. با پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند. آنها مرد مصالحفروش را در قتل عمدی، سرقت اموال و تخریب اموال مقتول و همچنین ایراد صدمه عمدی غیرمؤثر در مرگ مقتول و جنایت بر میت مجرم تشخیص دادند و او را به یک بار قصاص، 13 سال حبس و شلاق و پرداخت دیه محکوم کردند.