روایتی تلخ از قاچاق چوب در جنگلهای طارم
صدای اره برقی هنوز توی سرش است، همیشه هست. دست روی گوشها میگذارد، مثل همان شبهایی که از صدای ناله درختها خوابش نمی برد؛ دست میگذاشت روی گوشها که نشنود، نمیشد اما. صدای اره، قطع نمیشد، صدای اره و ناله: «شبها گریه میکردم. من، مرد گنده، باورتان میشود؟ شبی نبود که صدا نیاید. نمیشد تشخیص داد دقیقاً کجاست اما فرقی هم نمیکرد، هرشب یک جا بودند. میافتادند به جان درختها و تا نفسشان را نمیبریدند، رهایشان نمیکردند. من اشک میریختم، دلش را نداشتم بروم ببینم تنه بریدهشان را.»
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، یونس این را میگوید و ساکت میشود. پیرمرد خمیده، اهل «آب بر» است. آب بر، مرکز طارم: «تابستانها زیاد توی جنگل میماند، حوالی «چینی لر». چینی لر رودخانهای است که به دره «هازار» میریزد و جنگلی به همین نام در کنار آن قرار دارد.
«آن وقتها کسی اصلاً آن حوالی پیدایش نمیشد. محلیها هم به زور میآمدند. انگار جنگل مال خودت است. من سکوت جنگل را دوست دارم، خوف هم داشت اما هرچه بود بهتر از آن هنوزهم سراغ ندارم.»
یونس که باغداری شغل آبا و اجدادیاش است، شعرهم میگوید، به زبان آذری. چند خطی میخواند و بعد خودش ترجمه می کند: «ای چشم سیاه بیوفا، ای دختر روسری گلدار که اسمت را نگفتی.»
برای باغدار پیر حالا اما جنگل یعنی قتلگاه درختان. چند سالی است که دیگر دلش ریش میشود از ماندن در کلبه جنگلی. طاقت شنیدن صدای ناله درختها را ندارد: «قبلاً شبها درختها را میزدند، الان دیگر روز و شب ندارد برایشان.»
حرفهای یونس را محمد بیاتی، کشاورز و اهل روستای شیت طارم هم تأیید میکند. او خودش به چشم دیده نیسانهایی را که بارشان چوب بوده: «ما بلوط و راش را که دیگر میشناسیم. یکی بهشان گیر داده بود، گفته بودند صنوبر است. صنوبرهم که حساب و کتاب ندارد و مال خود مزرعهدار است اما دروغ میگفتند. آشنایم خودش دیده بود راش است. منابع طبیعی هم جلویشان را میگیرد و برخورد میکند اما از راههای مالرو میروند سمت گیلان. چوب طارم را میبرند آنجا میفروشند.»
قاچاق چوب در طارم مسألهای است که نگرانیهایی برای مردم و مسئولان منابع طبیعی به وجود آورده است. ضیاء الدین حسنلو، رئیس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان طارم، قاچاق چوب را ازمهمترین تهدیدهای مناطق جنگلی عنوان میکند. او که در بازدید از بخشهایی از جنگلهای طارم که به گفته اهالی، درختان آن به انبوهی گذشته نیست همراهیام میکند، میگوید: «امسال بیش از 50 تن چوب غیرمجاز در شهرستان طارم کشف و ضبط شده است که تأسفبار است. قاچاقچیان چوب از این کار سودهای کلانی میبرند اما در نهایت ضرر و زیان آن دامن همه را میگیرد و بخصوص نسل آینده را متضررمیکند.»
گران شدن قیمت چوب و همچنین کم شدن واردات در ماههای اخیر، عاملی برای افزایش قاچاق است. موسی شعبانی، چوب فروش جاده زنجان به طارم دراین باره این طورمیگوید: «الان چوب روسی خیلی گران شده، منظورم همان نراد است که چون از روسیه وارد میشود به آن چوب روسی میگویند. همین باعث شده قاچاق چوب هم بیشتر شود. ما جز صنوبر چیزی نمیخریم اما به هرحال فروش چوب قاچاق سود زیادی دارد. طرف یک شب کارمیکند و اندازه یک ماه درمیآورد. درآمدش آنقدر بالا هست که برایشان به ریسکش بیارزد.»
آن طور که میگویند قاچاقچیان بیشتر چنارستانها و درختان «پَدِه»در کنار رودخانههای شهرستان طارم را هدف قرار میدهند. خرم دره هم البته از جمله شهرهایی است که فعالیت چوببریهای غیرمجاز به تهدیدی جدی برای درختانش تبدیل شده است. براساس اعلام اداره محیط زیست خرمدره، درختان حاشیه رودخانه کبیر این شهرستان درمعرض خطر نابودی به دلیل قاچاق چوب قرار گرفتهاند و چوبهای بریده شده از خرمدره به سمت شهرهای شمالی صادر میشود.
زنگ خطر قاچاق چوب در زنجان درحالی نواخته شده که این استان جزو استانهای پیشرو در زراعت چوب به شمار میرود. این را مجید معانی، رئیس اداره جنگلداری و جنگلکاری منابع طبیعی استان زنجان که در بازدید از نهالستان منابع طبیعی زنجان همراهش شدهام، میگوید.
به گفته او، با اینکه صنوبر در سالهای اخیر به دلیل کمبود آبی که در کشور وجود دارد، دچار تنش شده، اما هنوز بهترین گزینه برای زراعت چوب به شمار میرود. او میگوید: «صنوبر گونهای است که به خاک قوی و آب فراوان نیاز دارد. در استان از صنوبر برای ایجاد بادشکن و حصار و مرز استفاده میشود. روی صنوبر کنترلی نیست و مردم آزادند صنوبر را ببرند و حمل کنند و به هرجا خواستند انتقال دهند. بنابراین آماری هم از انتقال آن نیست. به هرحال صنوبر رشد چوب خوبی دارد و برداشتش آزاد است و قاچاق محسوب نمیشود هرچند که کمبود آب زراعت چوب راهم دچار مشکل کرده است.اینکه نظارت خاصی روی انتقال صنوبر صورت نمیگیرد به دلیل این است که خواستهاند نظارت را روی صنوبر کم کنند و سختگیری نکنند تا فشار از جنگلهای شمال برداشته شود.»
اما زنجان برای بقای جنگلهای خود نیاز به گونههایی دارد که بومی منطقه است. اُرس یکی از مهمترین آنهاست. زنجان نتوانسته درتولید نهال این گونه موفق عمل کند و منحصربه فردترین نهالستان کشور، اُرس کشور را تولید کند.
معانی درحالی که به نهالهای تازه پرورش یافته اشاره میکند، میگوید: «ما حدود 70 تا 73 هزار هکتار جنگلهای طبیعی دراستان زنجان داریم. گونه غالب جنگلهای استان، اُرس، بنه، زالزالک و سیاه تله است. یکی از مهمترین گونههای جنگلی استان زنجان گونه اُرس است که 20 تا 21 هزار هکتار از جنگلهای استان را تشکیل میدهد. اُرس گونه خیلی مقاومی است و در شرایط سخت اکولوژیکی از لحاظ فقر خاکی و آبی میتواند دوام بیاورد و رشد کند. از لحاظ ژنتیکی گونه فوقالعاده مقاومی است و از لحاظ ارزش اکولوژیکی گونه ارزشمندی محسوب میشود. بنا به دلایلی و به خاطر شرایط اقلیمی که در کشور وجود دارد، زادآوری گونههای اُرس مختل شده. ما جزو معدود استانهایی هستیم که تولید نهال اُرس داریم.»
معانی درباره دلیل این امرتوضیح میدهد: «علت اینکه تولید نهال اُرس در استانهای دیگر که جنگل اُرس دارند انجام نمیشود، مشکلی است که در بذر این گونه وجود دارد. مهمترین اصل درتولید نهال اُرس، تهیه بذرمناسب است. ما بذر مناسب را تهیه میکنیم و این مهمترین مسأله است. ما از هر درختی بذر جمع نمیکنیم. بذر را همانجا میشکافیم تا ببینیم داخل خود میوه اُرس بذری وجود دارد یا نه. به اطراف آنجا نگاه میکنیم ببینیم زادآوری دارند یا نه. تاج درخت و تنه صاف و شادابی خیلی مهم است. دوره بذردهی درختان ارس 2 تا 8 سال است.
مرحله بعد، فرآوری و آهکزدایی و کوبیدن بذر است. از خود منطقه جمعآوری بذر، خاک جمع میکنیم و خاک را با خاک منطقهای که میخواهیم نهال بکاریم قاتی میکنیم. بعد از آن مراقبت و نگهداری یکی از اصول مهم است. آبیاری اهمیت زیادی دارد و اینکه نگذاریم نهال خشک شود. به هرحال گونهای است که بومی مناطق خشک و نیمه خشک است.
الان ما موفق شدیم 10 هزار نهال اُرس تولید کنیم. یکی از اهدافی که ما داریم این است که بتوانیم جنگلهای اُرسمان را گسترش دهیم. در استانهایی مثل خراسان شمالی و سمنان که جنگلهایی مشابه ما دارند، امکان کشت اُرس وجود دارد ولی ما از معدود استانهایی هستیم که بذر را تولید و کشت میکنیم. اگر بتوانیم اُرس را یک سال در طبیعت حفظ کنیم، دیگر از سالهای بعد خودش میماند و ماندگاری پیدا میکند.»
جنگلهای استان زنجان جنگلهای اکولوژیکاند، این به آن معنی است که قابل بهرهبرداری نیستند و باید حفاظت شوند، با این حال صدای گوشخراش اره در دل جنگلها میپیچد و از پس آن وانت بارها راهی میشوند تا این میراث ارزشمند را به حراج بگذارند.