با بچهها صحبت کنید
اینکه فکر کنید فرزندتان هم باید همپای شما در دعواها شرکت داشته باشد و طرف یک نفرتان را بگیرد اشتباه است. یادتان باشد شما 2نفر هستید که بهعنوان زوج، از هم جدا میشوید، اما برای همیشه پدر و مادر فرزند خود باقی خواهید ماند. بنابراین، مسئولیت پدر یا مادری شما سر جای خود باقی خواهد ماند. انتظار نداشته باشید که فرزندتان پدر یا مادرش را کنار بگذارد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، در اموری که به فرزندتان مربوط میشود با هم صحبت کنید و سعی کنید با هم تصمیمی را بگیرید که به نفع او خواهد بود. نشان بدهید که در این تصمیمگیریها بهنظر هم احترام میگذارید و حتی اگر همیشه با هم موافق نیستید، نهایتا به یک تصمیم میرسید. از جدال بر سر مسائل بپرهیزید و مسائل مربوط به فرزندتان را به بازی طنابکشی تبدیل نکنید. این کار کمک میکند فرزندتان تکلیف خودش را در زندگی بهتر بداند و سردرگم نشود. بدینترتیب، فرصت بهتری برای رشد سالم خواهد داشت.
جلوی بچهها با هم دعوا نکنید. یکدیگر را تحقیر و سرزنش نکنید. فرزندتان را قاضی میان خود قرارندهید و او را مجبور به انتخاب یکی از شما دو نفر نکنید. او حق دارد هر دوی شما را داشته باشد و هر دوی شما را دوست داشته باشد. در مطرح کردن موضوعات و پاسخ دادن به سؤالهای او، منصف باشید و اجازه بدهید از هر دو والد خود تصویر خوبی داشته باشد. این تصویر، روی آینده او بسیار مؤثر خواهد بود.
اگر والدی هستید که فرزندتان با او زندگی میکند، حتما اجازه بدهید والد دیگر را مرتب ببیند و با او در ارتباط باشد. مسابقهای در کار نیست. هر کدام از شما جایگاه خود را دارید. بنابراین، بگذارید با والد دیگر خوش بگذراند، با او مشورت کند، برایش تعریف کند و... . این موارد، به نفع او خواهد بود. حتی با قیافه، لحن صدا یا رفتار خود نشان ندهید که کوچکترین نارضایتیای از این موضوع دارید، چون او متوجه خواهد شد. حتی در برخی موارد، بهتر است خودتان مقدمات برقراری ارتباط فرزندتان با والد دیگر را فراهم کنید.
کودک را واسطه بین خود قرارندهید. اگر حرفی دارید، مستقیم با هم صحبت کنید. او پیغامرسان شما نیست. ذهن او را با فرستادن پیغامهایی که به او مربوط نیست مغشوش نکنید. مسئولیت جواب آوردن هم با او نیست. کلا او را از جنگهای خود کنار بگذارید. در غیراینصورت، به او آسیب خواهید رساند و رابطه خود با او را تخریب خواهید کرد.
با فرزند خود صحبت کنید. با او در هر سنی که هست در مورد طلاق و جدایی حرف بزنید. به او نشان بدهید که به هر حال مراقب او خواهید بود و او را بسیار دوست دارید. به او اطمینان بدهید که تقصیری در جدایی شما ندارد و نقشی هم در برگرداندن این ارتباط نمیتواند داشته باشد. به فرزند خود کمک کنید متناسب با سنی که دارد، واقعیت را درک کند و در مورد آنچه فکر و حس میکند به راحتی با شما حرف بزند.
برای نشان دادن محبت از هر زمان و فرصتی استفاه کنید. برای فرزند خود وقت بگذارید و اگر فکر میکنید گرفتاریهای روزمره و مشغلههای فکری، باعث میشود وقتگذراندن با فرزند خود را فراموش کنید، برنامه روزانه منظمی برای این کار داشته باشید. همانطور که برای تامین تغذیه او برنامه دارید، برای تغذیه روان او هم باید وقت و برنامه داشته باشید. گاهی بدون اینکه متوجه شوید دیر میشود و دیگر نمیتوانید آسیبهایی که اتفاق افتاده را جبران کنید. همچنین گاهی برای برقراری یک ارتباط خوب دوباره، دیر میشود، بدون اینکه اصلا متوجه باشید. بهخاطر داشته باشید که فرزند شما نمیتواند در سنی که هست منتظر بماند، تا شما همه مسائل خود را پشت سر بگذارید و بعد به سراغ او بروید. او بزرگ شده و از شما دور میشود.
اگر قرار است فرزند شما با پدر، مادر یا خواهر و برادر ناتنی زندگی کند، فرصتهای کافی را برای آشنایی و برقراری ارتباط با آنها برایش فراهم کنید. انتظار نپذیرفتن این اوضاع را داشته باشید و به او سخت نگیرید. او را در موقعیت ناگهانی قرار ندهید و در چنین شرایط سختی، او را به حال خود رها نکنید. زمانهایی را به او اختصاص بدهید و اجازه بدهید گاهی تنها با شما باشد.
بگذارید فرزند شما کودکی خود را به خوبی تجربه کند. انتظارهای بیشتر از سنش از او نداشته باشید. مسئولیتهای اضافی به او ندهید. اگر نیاز به جایگاهی برای تکیه دارید، کودکتان گزینه مناسبی نیست. نباید نیاز به وابستگی عاطفی خود را با او پر کنید، چون در این صورت، مسئولیت اصلی شما، یعنی تربیت صحیح او، از کنترل شما خارج خواهد شد. چند مادر و پدر را میشناسید که برای اینکه فرزندشان با آنها قهر نکند، دست به انتخابهای اشتباه میزنند؟ والدینی که به فرزندان خود باج میدهند، تا از آنها نشنوند که والدین خوبی نیستند یا فرزندشان دوستشان ندارد، کم نیستند. بیش از هر کسی، فرزند شما از چنین شرایطی آسیب خواهد دید. بهتر است مشکل خود را با روشی دیگر حل کنید. از کمکهای حرفهای بهره بگیرید و دوستانی را برای برقراری ارتباط و درددل کردن برای خود پیدا کنید. همیشه پیشگیری و اقدام بهموقع، بهتر است. بعید است زمان، اختلالی را درمان کند.
در مورد علائم اختلالات احتمالی گوشبهزنگ باشید. علائمی مانند گوشهگیری، بیقراری، کمخوابی، پرخوابی، بیاشتهایی، پراشتهایی، علاقه ناگهانی به موزیکهای غمگین، علاقه به تاریکی و تنهایی، فاصله گرفتن از جمعهای دوستانه و خانوادگی، صحبت کردن از مرگ و حتی خودکشی، صحبت در مورد از دست دادن و مانند آن میتواند حاکی از افسردگی باشد. رفتارهای غیرعادی، عادتهای تکراری، حساسیت در انجام کارها با نظم و آیین خاص، بیقراری، کند شدن در انجام تکالیف، کابوسهای شبانه و مانند آن، میتواند حاکی از اضطراب باشد. درصورت مشاهده تغییر رفتاری، آن را به پای ناراحتی گذرا ننویسید و با یک متخصص روانشناس صحبت کنید. اجازه بدهید درمان لازم صورت گیرد و با استفاه از روشهای مناسب، به فرزند شما کمک شود.