فوتوفن ارتباط با سالمندان
آمارها نشان میدهد تا 20سال آینده، 30درصد جمعیت کشور سالمند میشود و شیب سالمندی شتاب بیشتری پیدا میکند. افزایش تعداد سالمندان، اهمیت شناخت نیازمندیهای سالمندی را دوچندان میکند؛ چرا که برای آسانتر کردن زندگی برای فرد سالمند، باید مهارت داشت؛ مهارتی که درصورت کسب آن میتوان علاوه بر کاهش مشکلات سالمند، دغدغههای اطرافیان وی را نیز کاهش داد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، سالمندی آخرین مرحله زندگی فرد محسوب میشود. سن این دوران از 65سالگی به بعد آغاز میشود. همزمان با افزایش سن، سالمند سرشار از انواع احساس کمبودهایی مانند ازدست دادن همسر، نزدیکان، نبود استقلال مالی و نارساییهای جسمانی است. کاهش تحرک بدنی منجر به بروز بیماریهای مزمن، در معرض استرس، فشارخون، افزایش بینظمی تنفسی، تپش قلب، اختلال در تمرکز و انجام فعالیتهای روزانه شده و در نتیجه استرس را در سالمندان افزایش میدهد. در نتیجه این عوامل و مجموع علل ذکر شده میتوان نتیجه گرفت که استرس و اضطراب افراد سالمند را به میزان زیادی تحتتأثیر قرار میدهد و سلامتی آنها را به خطر میاندازد.
آسایشگاه سالمندان؛ مرکز اضطراب
رشد قارچگونه تعداد اقامتگاهها و آسایشگاههای سالمندان در کشور نگرانکننده است. هر روزه خبرهایی درباره آغاز بهکار خانهسالمندان دیگری در گوشه و کنار شهرها به گوش میرسد. بسیاری از فرزندان اعتقاد دارند از پدر یا مادر سالمند آنها در این مراکز بهتر از منزلشان نگهداری میشود و این نگاه به خانه سالمندان درست نیست. بررسیها نشان میدهد زندگی در آسایشگاه سالمندان نسبت به محیط منزل و در کنار خانواده، باعث تشدید اضطراب و استرس میشود. سرای سالمندان و مراکز نگهداری افراد مسن، با توجه به فرهنگ و نوع خانوادههای ایرانی تاکنون محیط مطلوبی برای سالمندان نبوده است. این عامل نیز باعث افزایش اضطراب در سالمند میشود.
از دست دادن تواناییهای جسمی؛ عامل بداخلاقی
محبت به سالمندان مانند محبت به همسر دوطرفه نیست و مانند محبت به کودکان شیرین و جذاب هم محسوب نمیشود بلکه حتی کاری سخت و طاقتفرسا هم بهحساب میآید. تحمل بدخویی بعضی از سالمندان دشوار است. باید پذیرفت که گاهی آنچه افراد در دوره سالمندی تجربه میکنند محصول طبیعی اعمال خودشان است. گاهی مجبور به نگهداری از سالمندانی هستیم که خلقیات ناپسندشان ما را رنج میدهد. در چنین شرایطی اگر بداخلاقی سالمندان از عارضه کهولت سن باشد مثلا در اثر بیماریهای این دوران یا معلول احساس بیکفایتی بهخاطر از دست دادن کار و همکاران یا بهخاطر احساس مزاحمت و سربار بودن و از این قبیل باشد، با فراهم آوردن شرایط بهتر و با تلقین مفید بودن و رحمت بودنشان در خانواده میتوانید بدخلقیهایشان را چاره کنید.
فرمولهایی برای کم کردن خشم سالمند
همه ما با بالا رفتن سنمان تغییر میکنیم؛ از نوزادی تا نوجوانی و در آخر بزرگسالی. گفته میشود وقتی افراد بزرگسال پیرتر میشوند، کمکم به دوران کودکی خود برمیگردند و در آخر به اندازه یک نوزاد، ناتوان و نیازمند کمک دیگران میشوند. اگر قرار باشد از والدین یا پدربزرگ و مادربزرگ پیرمان مراقبت کنیم، گاهی کنترل احساساتمان بسیار سخت میشود. درست است که آنها بسیار عاقل و دانا هستند اما خیلیوقتها ممکن است لجوج و یکدنده شوند. برای کمکردن خشمها و لجاجتهای آنها فرمولهای سادهای وجود دارد که با عمل کردن به آنها میتوان از بروز تنشها تا حدود زیادی جلوگیری کرد. وقتی احساس میکنید که فضای حاکم به سمت دعوا و مشاجره میرود، آرامشتان را حفظ کنید. گاهی اوقات ممکن است فکر کنید با چنین رفتاری آنها احساس خواهند کرد که به حرفهایشان گوش ندادهاید و همین باعث خواهد شد که به طرزی بیادبانه به آنها پاسخ دهید. متأسفانه افراد سالخورده ممکن است برای جلب توجه شما یا از بین بردن تنهایی خودشان، از قصد بخواهند دعوا راه بیندازند. در چنین مواقعی، فقط باید آرام بمانید. به آنها لبخند بزنید و حتی اگر با سالمند در موضوعی اختلافنظر دارید تنها با گفتن اینکه «متأسفم که همعقیده نیستیم» تلاش کنید نشان بدهید که نظر او را شنیدهاید. لبخند زدن هنگام صحبت با افراد سالمند، کمککردن به آنها برای انجام امور روزانه، طراحی برنامههایی برای بیرون رفتن از خانه و گردش و تفریح حتی در حد قدمزدن در مراکز خرید، بوستانها و مراکزی که فرد سالمند در آنها خاطره خوب دارد یا حتی در آغوش گرفتن آنها و بوسیدنشان را بهصورت مداوم انجام دهید، البته این را درنظر بگیرید که اگر مایل به انجام این کار نبودند، اصرار نکنید. حتی میتوانید آنها را بخندانید و کاری کنید که به مسائلی غیر از مشکلات فردی و سالمندی خود فکر کنند. این روشها کمک زیادی به کم کردن خلقیات منفی سالمندان میکند. دست آخر، اگر همه این روشها را امتحان کردید اما نتیجهای نگرفتید، برای مدتی فرد سالمند را با نظارت از دور، تنها بگذارید. ممکن است سالمند به دلایلی از فرد دیگری عصبانی باشد و عصبانیت خود را سر شما خالی کرده باشد. دوری از شما- برای مدتی- میتواند آتش خشم او را خاموش کند و اوضاع را به حالت اول برگرداند.
سرحال شدن سالمند با چند راه ساده
اکثر سالمندان توانمندیهای خاصی دارند. اگر به آنها این فرصت و موقعیت را بدهیم که توانایی خود را به نوجوانان و کودکان محله یا فامیل بیاموزند، احساس مفید بودن آنها را افزایش دادهایم یا اگر مثلا میتوانند به کودک ما دیکته بگویند یا در حساب ساده به آنها کمک کنند خوب است که از آنها کمک بگیریم. فرد سالمند بهدنبال بهدست آوردن آن جایگاه قبلی، ممکن است به حوزههایی وارد شود که شاید برای شما و یا بعضی از افراد خانواده ورود به این حوزه نوعی دخالت تعبیر شود و یا تا حدی هم سخت باشد؛ مثلا مادر سالمند شما چنین قصدی ندارد که در امور تربیت فرزند شما و یا روابط خانوادگیتان دخالت کند، بلکه فقط میخواهد نشان دهد که هنوز هم مثل گذشته فردی مفید و توانمند است که دیگران میتوانند به او رجوع کرده و در حوزههای مختلف از او نظر بخواهند. اگر هرکدام از ما برحسب علاقه، توان و تخصص سالمندمان، جایگاهش را به او تقدیم کنیم و با رفتارمان به او نشان دهیم که هرگز از نظر ما به فردی سربار و غیرمؤثر تبدیل نشده است، بسیاری از مسائل و مشکلاتمان حل خواهد شد و سالمند در خانه احساس پویایی، مؤثر بودن و در نتیجه شادمانی میکند.
مسئول تربیت اخلاقی سالمند نیستید
اگر بداخلاقی ناشی از عادتها و رفتارهای فرد از گذشته تا امروز باشد، باید این را بدانید که مأمور تربیت اخلاقی فرد سالمند نیستید. این اشتباهی است که عمدتا با آن روبهرو هستید و افراد در خانه تلاش میکنند در مقابل بداخلاقیهای فرد سالمند از در نصیحت یا اصلاح رفتار فرد دربیایند که البته در این داستان موفق نخواهند بود. دوران سالمندی دوران تثبیت خلقیات و ملکه شدن عادتها در ذهن افراد سالمند است. تغییر اخلاق و رفتار کسی در دوران پیری تقریبا بعید یا حتی میتوان گفت غیرممکن است. تنها کاری که میتوان انجام داد این است که از ایجاد تنش جلوگیری کنیم. مسلما، فرد سالمند، شنونده نصیحتهای شما نیست و میتواند رفتارهای تندتری را در مقابل نصایح شما از خود نشان دهد. این موضوع به تنشها دامن زده و راه هر نوع ارتباطی را بین شما و سالمند مسدود میکند.
سالمندان لجوج
همه ما با بالا رفتن سنمان تغییر میکنیم؛ از نوزادی تا نوجوانی و در آخر بزرگسالی. گفته میشود وقتی افراد بزرگسال پیرتر میشوند، کمکم به دوران کودکی خود برمیگردند و در آخر به اندازه یک نوزاد، ناتوان و نیازمند کمک دیگران میشوند. اگر قرار باشد از والدین یا پدربزرگ و مادربزرگ پیرمان مراقبت کنیم، گاهی کنترل احساساتمان بسیار سخت میشود. درست است که آنها بسیار عاقل و دانا هستند اما خیلیوقتها ممکن است لجوج و یکدنده شوند