دولت پولی برای یارانه سفر ندارد
سنتشکنی در روال کاری معاونت گردشگری مراسم روز جهانی گردشگری را نصیب استان سیستان و بلوچستان کرد. شنبه ششم مهر زاهدان برای اولینبار در سطح کشور پذیرای مراسم روز گردشگری بود که امسال با شعار «گردشگری و اشتغال: آیندهای بهتر برای همه» در هند برگزار میشود.
با اینکه میزبانی زاهدانیها میتواند بار دیگر نگاهها را به سمت گردشگری سیستان و بلوچستان معطوف کند، اما برنامههای معاونت گردشگری برای تبدیل کردن این استان به یکی از قطبهای گردشگری کشور هنوز تغییر خاصی را در واقعیت ایجاد نکرده و علاوه بر آن، ابهاماتی در زیرساختهای این استان از لحاظ گردشگری باقی است. یکی از این ابهامات نرخ بالای بلیت هواپیما به مقصد سرزمین ناشناختههاست. این روزنامه در گزارشهای قبلی خود یارانه سفر را به عنوان راهحلی برای خروج از این مانع مطرح کرد اما «ولی تیموری»، معاون گردشگری وزارت تازه تاسیس میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی میگوید که به این اقدام چندان خوشبین نیست: «هواپیمای ما به زودی و با این قیمتها در دسترس گردشگران داخلی نخواهد بود.»
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، با اینکه همچنان زیرساختهای استان از نظر گردشگری کمبودهای قابل توجهی دارد، اما معاون گردشگری میگوید: «ما در عرصه گردشگری داخلی هدف توزیع سفر را دنبال میکنیم و برای توزیع سفر بحث زیرساختها را معضل جدی نمیدانیم.»
روز جهانی گردشگری را شنبه در استان سیستان و بلوچستان برگزار کردید و این اقدام خود سنتشکنی در روال سازمانی و البته وزارتخانه فعلی شماست. به نظر شما مهمترین معضلها و مشکلات بر سر راه توسعه گردشگری استان سیستان و بلوچستان چیست؟
ما در عرصه گردشگری داخلی هدف توزیع سفر را دنبال میکنیم و برای توزیع سفر بحث زیرساختها را معضل جدی نمیدانیم. به نظر ما بیشترین چالش گردشگری ناشناخته ماندن مقاصد است و عملا این ناشناخته ماندن باعث شده، ظرفیتهای بسیار خوبی که این مناطق در حوزه گردشگری دارند، مغفول بماند و نهتنها این مناطق نتوانند از مزایای ورود گردشگر کسب درآمد داشته باشند، بلکه سفر به این مناطق آرامآرام تردیدزا باشد. در واقع اخبار منفی که از این مناطق منتشر میشود شاید باعث تخریب روند طبیعی سفر شود؛ مثلا شاید شخصی روزی به این فکر میافتاد که به این استان سفر کند، اما به خاطر اخبار منفی و نبود گردشگر در این مناطق همین چرخه هم معیوب شود. اعتقاد ما این است که برای توزیع سفر و درآمدهای حاصل از سفر در مناطق مختلف کشور باید مناطقی را معرفی کنیم که ظرفیت پذیرش گردشگر دارند اما به دلیل عدم معرفی ناشناخته ماندهاند. در بعد بینالمللی هم چالش ما همین ناشناخته ماندن است. این سیاست کلی گردشگری است و همین سیاست را در قبال استان سیستان و بلوچستان هم داریم. این استان پتانسیل بالایی در گردشگری دارد و به نظر میرسد، اما در اخبار سیستان و بلوچستان را با چیزهای دیگری مثل فقر و فلاکت و توسعهنیافتگی میشناسیم. قبلتر هم معمولا نگاه معطوف به این استان حاکی از کمک کردن و وام دادن بوده است. اما این اقدامات معضلی را حل نمیکند، بلکه اگر گردشگری این استان را توسعه دهیم، خود به خود استان به توسعه پایدار میرسد. استان سیستان و بلوچستان از این منظر اهمیت دارد که با توجه به ظرفیتهایش میتواند در کوتاهمدت به عنوان مقصد گردشگری مطرح شود اما این کار نیاز به همت عالی دارد.
درست است که باید گردشگری را در استان سیستان و بلوچستان توسعه داد، اما دولتها و مدیران قبل هم همین موضوع را مطرح کردهاند و در عمل شاهد این نیستم که این استان به مقصد گردشگری تبدیل شده باشد. سال 95 آقای سلطانیفر از یارانه سفر به این استان صحبت کردند و سال 96 را هم خانم احمدیپور سال سفر به سیستان و بلوچستان نامگذاری کردند، اما در عمل هیچ یک از شهرهای این استان جایی میان 20 شهر مقصد گردشگری پیدا نکرد. برنامه شما بهطور صریح برای حل معضل گردشگری استان سیستان و بلوچستان چیست؟
من به این سوال شما در بخش اول پاسخ دادم. اگر نگاه ما این باشد که با قسط و یارانه و وام، سفر را ه بیندازیم این امر پایدار نخواهد بود. بحثم این است که خود مردم آن استان و حرفهایهای این استان بیایند و اهمیت گردشگری را در اقتصاد و معیشت مردم بفهمند و به یک درک صحیحی از حوزه گردشگری برسند، این امر از یارانه و وام دادن پایدارتر و موثرتر خواهد بود وگرنه باز همان روال همیشگی طی میشود. از طرفی هم ما آنقدر منابع مالی نداریم که وام و یارانه را استمرار دهیم و این کار با یک یا دو برنامه گردشگری رخ نمیدهد، باید کاری کرد که این استان جایگاه خود را پیدا کند.
آن کار یا اقدام چیست؟
استان سیستان و بلوچستان یکباره تبدیل به یک استان محروم نشده یا اینکه خبرهای منفی در مورد این استان یکی یا دو تا نبوده، بلکه در گذشت زمان این اتفاق افتاده است. از این طرف هم باید طوری برنامهریزی کرد که سه یا چهار سال مداوم به گردشگری این استان پرداخته شود تا منجر به پایداری میانمدت شود؛ همه این برنامههایی هم که اشاره کردید به شکل پراکنده رخ دادند. در همین دو سال که گفتید دو مدیرکل آمدند و رفتند. به همین دلیل است که میگویم این سیاستهای گردشگری را نباید خیلی به بالادست گره زد تا تغییر و تحولهای سیاسی، حزبی و جناحی و دولتی مانع دوام و پایداری آنها نشوند. توسعهای که در حوزه گردشگری استان باید اتفاق بیفتد، توسعه درونزا و برخاسته از استان است. مگر چقدر من و شما میتوانیم مطلب بنویسم و تاثیر بگذاریم، اما میدانید اگر سیستانیها و بلوچستانیها روزی یک فیلم کوتاه یک دقیقهای در شبکههای اجتماعی بگذارند چه اتفاقاتی میتواند بیفتد؟ من در واقع آسیب را اینجا میبینم که ما مساله را خیلی از بالا نگاه میکنیم. حمایت از بالا لازم است اما کار را باید از پایین شروع کرد.
شما به توسعه پایدار اشاره کردید و گفتید توسعه باید در طول زمان رخ دهد، اما در سفر اخیر آقای مونسان به سیستان و بلوچستان آقای محمدابراهیم لاریجانی، مدیرکل دفتر بازاریابی و تبلیغات گردشگری از طرحهای «ضربتی» یاد کردند که به نوعی با برنامههای درونزا و توسعه پایدار همخوانی ندارد. آیا قرار است طبق گفتوگوی آقای لاریجانی با «ایران» سیستان و بلوچستان را با برنامههای ضربتی به کیش و قشم دیگری تبدیل کنید؟
منظور آقای لاریجانی از برنامههای ضربتی با شناختی که از ایشان دارم، همان پروژههای جاذب است. کیش و قشمی هم که شما اشاره کردید برنامههای جاذب داشتند. برنامه جاذب هم یعنی برنامههایی که در قالب بهانههایی گردشگر را مثلا از تهران به آن مناطق ببرند. البته من فقط مدل گردشگری طبیعی را برای این منطقه نمیبینم، بلکه به عنوان کارشناس بهترین گزینه گردشگری در این استان مدلی مبتنی بر جامعه محلی است و این مدل میتواند در آنجا موفق باشد. در مورد طرحهای ضربتی هم به پروژههایی نیاز داریم که در کوتاهمدت از نظر زیرساختها ایجاد شوند که من و شما به این بهانه به این استان سفر کنیم. مثلا مسابقهای یا مرکز خریدی راه بیفتد که به آن استان سفر کنیم و در کنار آن از جاذبههای گردشگری بازدید کنیم.
منظور شما رویداد است؟
رویداد یا چیزی که من به آن پروژه جاذب گردشگر میگویم. طرحهای ضربتی را هم در این قالب ببینیم. یعنی یک سری پروژه که انگیزش ایجاد میکند و با این بهانه گردشگر را ترغیب میکنیم که به استان سفر کند.
تا اینجا در مورد زیرساخت صحبت کردیم و نظر شما این است که اگر گردشگر بیاید زیرساخت حل میشود. در مورد رویداد هم توضیح دادید اما یک مساله مهم جا میماند و آن نرخ بالای بلیت هواپیما و تور به مقصد چابهار و زاهدان و ایرانشهر است بهطوری که بلیت رفت و برگشت به چابهار از مقصد تهران تا دو میلیون تومان هم میتواند هزینهبر باشد. یعنی حتی اگر در آن استان بهانههای خوبی هم برای گردشگر داشته باشیم، به خاطر قیمت بلیت گردشگر نمیتواند به سیستان و بلوچستان سفر کند. آیا شما راهکاری برای این مساله دارید؟
چیزی که شما اشاره میفرمایید صحیح است. در واقع حمل و نقل در گردشگری استان سیستان و بلوچستان یک فاکتور تعیینکننده است. شاید حتی هزینههای بالای رفتوآمد یکی از مهمترین عواملی باشد که گردشگر به این منطقه نمیآید. ما ضمن اینکه باید دنبال طرحی که شما فرمودید باشیم، خودمان هم با استاندار و مقامات در مناطق آزاد چابهار صحبت کردهایم. میگویم چابهار چون درآمدها و اعتبار آن منطقه قدری نسبت به سرزمین اصلی بهتر است، این منطقه میتواند کمکی از لحاظ پرواز و قیمت بلیت کند تا بخشی از پول صندلیها پرداخت شود. مثل همان اتفاقی که در کیش افتاد. اما به نظرم همین کار هم راهحل امدادی است و من به این بحث خوشبین نیستم.
چرا خوشبین نیستید؟
اولا اینکه تا کی؟ در شرایط کنونی دولت من این اعتبار و بودجه را نمیبینم. دولت در این شرایط اقتصادی گرفتاریهای خود را دارد و اگر حتی متقاعد شود که این کار را انجام دهد به چند ماه طول نخواهد کشید و عملا هم اتفاق خاصی نخواهد افتاد. اما من میگویم به سمت تنوعسازی حملونقل برویم. فقط یک بخش از حملونقل ما حملونقل هوایی است و با دلایل مشخصی گران است. اگر بتوانیم روی دیگر شکلهای حملونقل مثل راهآهن و جادهای برنامهریزی کنیم، قطعا جواب میگیریم. طرحی داشتیم تحت عنوان پروژه قطارهای گردشگری که اجرا شد و موثر هم بود. بنابراین به نظر میرسد میتوانیم اینها را هم تجربه کنیم و صرفا به هواپیما نچسبیم. ما در کشور گردشگرانی داریم که سفر انفرادی میکنند و وسیله نقلیه آنها ماشین شخصی است. این سفرها ارزان هم هستند و نوع افرادی که به این شکل سفر میکنند مثل من از قشر متوسط هستند. افرادی که مثل من بچه روستا هستند و آمدهاند به شهر و پرایدی زیر پا دارند و به دلیل نوستالژی به شهرهای کوچک و روستاها سفر میکنند.
یعنی شما میتوانید با آن پرایدی که گفتید آخر هفته را مثلا از تبریز به چابهار سفر کنید؟
اگر مقصد جا بیفتد مردم میتوانند در بینالتعطیلیها به این مقاصد سفر کنند. اما در حال حاضر راهی نداریم جز اینکه از این مسیرها استفاده کنیم. هواپیمای ما به زودی و با این قیمتها در دسترس گردشگران داخلی نخواهد بود.
پس چطور کشورهای دیگر توانستند در زمان کوتاهی با یارانه سفر گردشگران خود را بیشتر کنند؟ مثلا ترکیه بعد از حمله تروریستی گردشگران آلمانیاش را از دست داد اما با همین یارانه سفر توانست دوباره آنها را جذب کند. با وجود تجربههای موفقی که آنها دارند چرا ما یارانه سفر نمیدهیم؟
شما به ظاهر میبینید که دولت ترکیه این یارانه را میدهد اما من دقیقا میدانم که این پول را بخش خصوصی میدهد. اگر شما بخواهید در ترکیه یک بلیت برای فردی صادر کنید باید دو برگه پر کنید و برگه دوم صاف میرود به اداره مالیات و بخشی از آن پول در قالب مالیات به دولت پرداخت میشود و دولت هم از محل همین پولی که گرفته است، یارانه میدهد. در واقع دولت ترکیه برای هتل یارانه نمیدهد، بلکه خود هتلداران تخفیف میدهند. این بخش را نادیده نگیریم که تمام تلاش ما و بخش خصوصی این است که سفر را جزو بخشهایی بگذاریم که از پرداخت هرگونه مالیات معاف باشند. وقتی از این طرف ما یک ریال برای این حوزه ایجاد نمیکنیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که از آن طرف پول بگیریم. من نمیگویم یارانه سفر موفق نیست و کمک نمیکند. حتی این خبر که مثلا قرار است دولت یکچهارم پول بلیت به استان سیستان و بلوچستان را تقبل کند آنقدر سر و صدا میکند که به دنبال آن افراد زیادی به استان سفر میکنند اما دولت چنین پولی ندارد.
یعنی بخش خصوصی باید وارد شود؟
گرفتاری ما در استانهایی مثل سیستان و بلوچستان یا استانهایی که به این شکل هستند، این است که در این استانها بخش خصوصی هم خیلی قوی نیست. بخش خصوصی ما در جایی که منافع باشد، وارد میشود اما تا زمانی که طرف متقاعد نشود که از این هزینهای که میکند، 1.5 برابر در میآورد وارد کار نخواهد شد. کار سادهای نیست، اما تجربه نشان داده است که با برنامهریزی تعطیلات شش ماهه دوم میتوان نتایج بهتری را دید. شما درست میگویید که از تهران تا سیستان راه درازی است اما اگر راهنماهای گردشگری شهرهایی از این استان را به پکیج خود اضافه کنند، مثل گردشگرانی که به کرمان میروند، میتوانند یک یا دو شب را هم در سیستان بخوابند.
سفرهای جادهای به این استان هم بدون معضل نیست. با راهنماهای گردشگری در این استان گفتوگو کردم و به دو عامل بسیار مهم اشاره کردند که مانع ورود گردشگرهای استانهای همجوار میشود. عامل اول کارت بنزین و عامل دوم نبود مجتمعهای خدماتی بینراهی و مخصوصا دستشویی است. این مساله را در نشست روز جهانی گردشگری هم در خصوص دستشوییهای بینراهی پرسیدم. آیا میدانید در این استان چند دستشویی بین راهی داریم؟
بعد از سوال شما در جلسه دولت همین موضوع را با وزارت راه و شهرسازی مطرح کردم و خبرنگاری این سوال را پرسید و من جواب دادم درباره دستشوییهای بینراهی اختیاری ندارم. برای کارت سوخت با استاندار سیستان و بلوچستان صحبت کردم که این مساله باید حل شود و نباید گردشگر در این شهر با معضل کارت بنزین مواجه شود. در سفری هم که به این استان دارم این مساله دستشوییهای بین راهی را مطرح خواهم کرد اما شاید لازم باشد این مسائل به مطالبات مقامات محلی هم تبدیل شود. من به عنوان استاندار و فرماندار شهر باید شروع کنم و این کارها و حداقلها را انجام دهم. البته این مسائل حداقلهایی به هم وابسته هستند و وقتی میگویم استاندار باید این کار را کند به ذهنم میرسد که استاندارد که خودش نمیرود دستشویی بسازد، بلکه باید بخش خصوصی بیاید سرکار. سوال بخش خصوصی هم این است که مگر چقدر آدم از اینجا رد میشوند که دستشویی و مجتمع بینراهی بسازم.
شاید ما در سطح کلان با وزارت راه مشکلاتی داشته باشیم اما در سطح استان که اینطور نیست. استاندار میتواند این ناهماهنگیهای بین دستگاهی را حل کند و البته در برخی استانها این اتفاق افتاده است. استانی را داریم که این فرآیندها را بدون افتادن در بروکراسی اداری حل کرده است به این شکل که مهم نیست چه کسی رییس چه حوزهای است، استاندار پروژهای را تعیین میکند و همه مجوزها داده میشوند تا هر کس که آماده به کار است این پروژه را از استاندار بگیرد. هر جایی مقصدی موفق بوده، برنامههایش از مقامات محلی شروع شده است. به نظرم بحث فقط دستشویی نیست. اصلا اگر یکی، دوتا واحد بینراهی در مسیر باشد، نتیجهاش میشود افزایش حس امنیت در مسافر اما باز به نظرم کنجکاوی مردم کمترین هزینه را دارد و تاثیرگذارترین است. استان سیستان و بلوچستان هم مقصد جذابی است که میتواند کنجکاوی مسافر را برانگیزد و سفری ارزان هم خواهد بود.
سفری به مقصد سیستان و بلوچستان ارزان خواهد بود اگر یارانه سفر به آن تعلق بگیرد.
بله، اگر لازم باشد 4 نامه بنویسم من 40 تا هم مینویسم اما این حوزه در تخصص وزارت راه است نه ما. اما اگر این هزینه برای گردشگران ما سنگین است، برای گردشگران خارجی نیست. این مقصد باید معرفی شود، مثلا معرفی شود که صنایعدستی در این استان بسیار ارزان است.
آیا تبلیغات بینالمللی در مورد سیستان و بلوچستان کردهاید؟
در تبلیغات بینالمللی کلیپی آماده میشود که مربوط به استان خاصی نیست و در این کلیپ تنوع کشور را نشان میدهیم. اما باید گزینه سیستان و بلوچستان به آرامی وارد پکیجهای تور شود که کار راحتی نیست.
کار راحتی نیست چون دولتهایی مثل کانادا و بریتانیا و امریکا در مورد سفر به سیستان و بلوچستان به شهروندان خود اخطار میدهند و روی نقشه این نقاط را با رنگ قرمز، یعنی پرخطر مشخص میکنند؟
بله دقیقا، اینجا بخش گردشگری داخلی باید کاری کند. اگر رفت و آمد به این منطقه زیاد شود و نمایندگان کشورهای دیگر در ایران ببینند که این استان به مقصد گردشگری تبدیل شده است، آرامآرام رنگ قرمز را به زرد و سبز عوض میکنند آن وقت جامعه تورگردان هم تردیدهایش را کنار میگذارد.