دستاندازهای سفر ارزان
25 رویداد ملی، 15 رویداد استانی، 3 رویداد بینالمللی، 15 هفته فرهنگی در 15 استان کشور، ایجاد کمپین گردشگری و حضور جمعی از راهنمایان ایرانگردی، جهانگردی و مدیران دفاتر خدمات مسافرتی و جهانگردی سراسر کشور برنامههایی هستند که قرار است به بهانه روز جهانی جهانگردی و هفته گردشگری از 5 تا 11 مهرماه در استان سیستان و بلوچستان برگزار شوند.
این اقدامات گرچه میتوانند تصویر بهتری را از جاذبههای فرهنگی و طبیعی سیستان و بلوچستان به گردشگران ارایه دهند، اما تا زمانی که منجر به ورود گردشگر به استان نشوند، ناقص خواهند ماند. «سرزمین ناشناختهها» در حالی به گفته مسوولان وزارت میراث فرهنگی و گردشگری و صنایعدستی قرار است به یکی از قطبهای گردشگری کشور بدل شود که با وجود این برنامهها و رویدادها هنوز جایی در میان 20 مقصد پرمسافر کشور ندارد. حتی سال 96 به دستور «زهرا احمدیپور»، رییس وقت سازمان میراث فرهنگی «سال سفر به سیستان و بلوچستان» نامگذاری شد اما همین اقدام هم نتوانست شهری از شهرهای استان را در میان جمع 20 مقصد پرگردشگر جای دهد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، امسال هم که برای اولینبار سنتشکنی در روال همیشگی روز جهانی گردشگری باعث شده است تا این مراسم نه در تهران بلکه در زاهدان برگزار شود، باید دید آیا تنها معرفی استان و بهانههایی چون روز جهانی گردشگری میتواند آنقدر برای گردشگران جذاب باشد تا آنها را راغب به دیدن این استان کند یا خیر. تمامی این برنامهها با اینکه تلاش میکنند چهره دیگری از استان سیستان و بلوچستان را به گردشگر نشان دهند، چهرهای که فارغ از اخبار سالهای پیش از فقر و ناامنی باشد و این استان را به عنوان مقصد ناشناختهها معرفی کند، با این حال همچنان توانایی زیرساختی این استان از لحاظ جذب گردشگر جای سوال دارد و از آن مهمتر جای خالی دستاویزی قرص و محکم دیده میشود که گردشگران را «واقعا» روانه این استان کند. آن بهانهای که گردشگر داخلی را ترغیب کند تا به این مرز سفر کند، همان بهانهای که مردم را از کیلومترها دورتر به کیش و قشم راهی میکند یعنی قیمت چارتری بلیت هواپیما. «علیرضا جلالزایی»، رییس کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان سیستان و بلوچستان از «بسته سفر» خبر میدهد که قرار است با تخصیص یارانه سفر هزینه رفتوآمد به این استان را ارزانتر کند.
تورهای گران
«استان ناشناختهها» گرچه کمبودهایی در زمینه زیرساختهای گردشگری دارد، اما زیرساخت گردشگری تنها مانع استان برای تبدیل شدن به مقصد گردشگری نیست. جلالزایی به کمبود زیرساختهای ریلی و جادهای اشاره میکند اما قاطعانه میگوید که از نظر زیرساختهای اقامتی این استان هیچ کمبود ندارد. بومگردیهای این استان طی بازه زمانی دو ساله 6 برابر شده است و به گفته او در حال حاضر 60 واحد بومگردی در استان فعالیت میکنند و همین مقدار پرونده هم در حال بررسی است. از طرف دیگر مردمی که به استان سیستان و بلوچستان سفر کردهاند، میدانند سیستان و بلوچستانیها مهماننوازند و از گردشگران در خانه خود پذیرایی میکنند. بنابراین اگر حتی جاذبههای فرهنگی و طبیعی این استان به خوبی معرفی و مشکلات زیرساختی هم برطرف شوند باز گردشگران برای سفر به این استان با معضلی جدی، یعنی قیمت بلیت هوایی مواجه هستند. جلالزایی در این باره میگوید: «جای تاسف است که یک نفر برای سفر به چابهار با بلیت رفت و برگشت دو میلیون و خردهای مواجه میشود که با همین قیمتها میتواند به کشورهای حاشیه خلیجفارس یا ترکیه سفر کند.» در واقع تمام برنامهها و آینده درخشانی که برای این استان میتوان متصور شود در غیاب گردشگر بیمعناست، تمام آن جاذبههای گردشگری که از آنها یاد میشود در صورتی «جاذبه گردشگری» هستند که گردشگرها را به خود جذب کنند. نگاهی به برنامه آژانسهای گردشگری نشان میدهد که حداقل قیمت تور چابهار-تهران از 950 هزار تومان شروع میشود و اگر هتل چهار ستاره باشد قیمت پایه تا دومیلیون و سیصد هزار تومان برای اقامت سه الی چهار روزه تعیین میشود. ادعای جلالزایی را «مرتضی دزفولی»، راهنمای گردشگری هم تایید میکند: «در شرق ترکیه اگر تور برگزار کنیم از تور چابهار ارزانتر میشود.» دزفولی با 15 سال سابقه راهنمایی تور این جمله را میگوید و بعد صحبتش را چنین تکمیل میکند: «البته تا قبل از سه برابر شدن ارز تور چابهار با تور استانبول همقیمت بودند.» عامل قیمت با این راهنمای گردشگری یکی از مهمترین موانع پیش پای رونق گردشگری در استان سیستان و بلوچستان معرفی میشود. مسافت و هزینه بالای بلیت تنها مواردی نیستند که این راهنمای تور به آنها اشاره میکند بلکه نوع گردشگری قابل تعریف در این استان با سایر استانهایی مثل خوزستان متفاوت است و به دلیل جاذبههای طبیعی، به نظر میرسد گردشگران چابهار بیشتر از اینکه به دنبال دیدن آثار فرهنگی و هنری باشند، در جستوجوی سایه دنجی در شگفتیهای طبیعی این استان هستند. به همین دلیل است که دزفولی نبود «دلیل قوی» یا همان «رویداد» را یکی دیگر از مسائل پیش پای گردشگری استان سیستان و بلوچستان میداند: «مثلا فرض کنید در خلیج گواتر کشتی دو طبقهای باشد که مردم بتوانند در آن تجربه یک شب اقامت روی اقیانوس هند را داشته باشند، این میشود یک اتفاق یا رویداد، مردم هم کنجکاو این رویداد میشوند و سفر میکنند.» با اینکه دزفولی قاطعانه معتقد است که این استان ظرفیت و توانایی تبدیل شدن به قطب گردشگری را دارد اما به نظرش قطار 20 ساعته تهران-زاهدان برای گردشگر گزینه جذابی نیست. البته مسافت به خودی خود نمیتواند عامل بازدارنده محسوب شود، زیرا اگر به اعداد روی کاغذ بسنده کنیم، از تهران تا قشم هم مسافت کمی پیش پای گردشگر نیست اما این راهنمای تور سالی 3 الی 4 تور در قشم و تنها یک تور در چابهار برگزار میکند. همین مساله نشان میدهد که بلیت چارتر و ارزان و رویدادهای گردشگری باعث میشود گردشگر مسافت زیاد را به جان بخرد و جز اصفهان و شیراز و مشهد، گزینههای گردشگری دیگری را در برنامههای سفر خود لحاظ کند و این امر جز با پرداخت یارانه سفر ممکن نیست.
راهی جز یارانه سفر نیست
«اگر دولت بخواهد گردشگری در استان سیستان و بلوچستان شکل بگیرد و تعداد گردشگر بیشتری به این استان سفر کند راهی جز در نظر گرفتن یارانه ندارد.» علیرضا منظری، کارشناس هوانوردی با اشاره به این نکته میگوید: «این یارانهها باید موقت، موردی و مشخص باشند.» در واقع عموما کشورهای دنیا یارانه مستقیمی را برای بخش حمل و نقل هوایی درنظر نمیگیرند، زیرا تعداد افرادی که توانایی مالی استفاده از سفر هوایی را دارند، کم است و این هزینهها هم نباید از جیب همه مردم برای بخش کوچکی از جامعه خرج شود. این ادعا را «رضا جعفرزاده»، سخنگوی سازمان هواپیمایی کشوری شهریور 1398 اعلام کرده بود: «2 تا 2.5 درصد مردم ایران از حمل و نقل هوایی استفاده میکنند.» به همین دلیل منظری تاکید میکند که هزینههای هوایی را نباید از جیب تمام مردم تامین کرد، اما یارانهای که برای گردشگری ارایه میشود از این داستان جداست. یارانه سفر در زمان مشخص و با هدف معین پرداخت میشود و علاوه بر آن، این یارانهها بازخورد مالی دارند، زیرا وقتی گردشگر با استفاده از یارانه سفر به مناطق مشخص شده سفر کند، مبلغی را چندین برابر آن یارانه در آن منطقه خرج خواهد کرد، امری که میتواند به خوبی در اقتصاد محلی منطقه موثر واقع شود. در واقع گردشگر به جای اینکه پول خود را صرف خرید بلیت هواپیما کند، هزینه بیشتری را در محل مورد نظر خرج خواهد کرد و این هزینه مستقیم وارد اقتصاد محلی میشود. اما منظری تاکید دارد که این یارانهها نباید از طرف شرکتهای هواپیمایی ارایه شود زیرا «بعد از افزایش نرخ ارز هزینههای شرکت هواپیمایی به قدری بالاست که این شرکتها توان خرید هواپیمای جدید و استفاده از آنها در این مسیر را ندارند.» با توجه به وضعیت «سخت و نگرانکننده» ایرلاینها، منظری پیشنهاد میکند که دولت وارد کار شود و برای مناطق مشخصی یارانه سفر بدهد. اما این یارانهها به کجا باید تزریق شوند؟ پاسخ منظری چنین است: «به گردشگرها.» در واقع تخصیص این یارانههای سفر باید در نهایت منجر به ارزان شدن سفر برای گردشگر شود. اما دزفولی و منظری چندان سر «برابر بودن» یارانهها با هم همنظر نیستند. منظری ارایه یارانه را فقط به گردشگرانی مجاز میداند که با مدارک و مستندات بتوانند نشان دهند که گردشگر هستند و با هدف گردشگری به این استان سفر میکنند، اما دزفولی از یارانه «برابر» سخن میگوید. یارانهای که نه به صنف و نه به قشر خاصی تعلق بگیرد و سفر به چابهار و ایرانشهر و زاهدان برای همه مردم ارزان و قابل دسترس شود.
یارانه سفر در تجارب جهانی
سال 2016 سال خوبی برای صنعت گردشگری ترکیه نبود. حمله تروریستی و مسائل امنیتی ترکیه 30درصد از گردشگران ورودی به این کشور را کاهش داد که در راس آنها گردشگران آلمانی بودند که به دلیل مرگ شهروندان آلمانی در بمبگذاری رغبت خود را به سیاحت در ترکیه از دست دادند. کاهش چشمگیر حضور گردشگرها در این سال وزیر گردشگری ترکیه را واداشت تا در گفتوگو با «رویترز» تخصیص یارانه سوخت را به عنوان راهحلی برای ارزانکردن سفرهای هوایی و در نتیجه جبران خسارت مطرح کند. تمرکز دولت ترکیه به جذب دوباره گردشگران آلمانی و روسی به کمک یارانههای دولتی باعث شد که تنها با گذشت دو سال از وقوع حادثه تروریستی، 16 میلیون گردشگر خارجی در سال 2018 و با رشد 30.4 درصدی به نسبت سال قبل وارد کشور ترکیه شوند. اقدامات دولت ترکیه عملا توانست اعتماد آلمانیها را جلب کند تا جایی که سال 2018 آلمانیها بعد از روسها و قبل از ایرانیها دومین کشوری بودند که با افزایش 25 درصدی 1.5 میلیون توریست روانه ترکیه کردند. در واقع دولت ترکیه در سال 2016 و 2017 مبلغی معادل6هزار دلار به ازای هر هواپیمای ورودی یارانه پرداخت کرد و این مبلغ را برای سال 2018 به 9هزار دلار افزایش داد. به نقل از پایگاه خبری FVW ترکیه در سال 2018 با هدف قرار دادن گردشگران اروپای غربی، به ویژه آلمانیها، به هواپیماهایی که بیش از 100 صندلی داشتند و با توجه به ماه ورودی یارانه تخصیص داد. برای این کار حد پایین 11 مسافر از سوی هر آژانس هم تعیین شده بود. اما ترکیه تنها کشوری نیست که در سالهای اخیر به وسیله پرداخت یارانه هوایی و تسهیل سفر ارزان به رونق گردشگری خود کمک کرده است؛ مقدونیه نیز با هدفگذاری روی روسها به ازای هر گردشگر 15 تا 65 یورو یارانه پرداخت میکند که مبلغ این یارانه بسته به نوع وسیله نقلیهای است که گردشگران با آن وارد یونان میشوند. به نقل از «دنیای اقتصاد» روسیه نیز با پرداخت یارانه هزینههای سفر را کاهش داده است و این یارانهها بر مبنای حجم ورودی فصل و بیشترین تعداد بهینه گردشگران بستگی دارد. پرداخت یارانه سفر با اینکه در کشورهای نامبرده به توسعه گردشگری و جبران خسارات منجر شده است، با این حال در ایران این اقدام، مخصوصا در باره استان سیستان و بلوچستان هنوز از مرحله وعده به عمل منجر نشده است.
وعدههای پرداخت یارانه سفر
پیگیری بسته سفر به استان سیستان و بلوچستان وعدهای است که جلالزایی میدهد اما این نخستینباری نیست که صحبت پرداخت یارانه سفر به استان سیستان و بلوچستان میشود. صدرا عمویی، معاون گردشگری علمی و فرهنگی دانشجویان ایران (جهادانشگاهی) نیز اردیبهشت امسال در گفتوگو با «آنا» از تخصیص یارانه سفر صحبت کرده بود تا با ایجاد «شرایط سفرهای ارزان برای طبقه متوسط و متوسط به پایین» حوزه گردشگری داخلی را فعال کند که در شرایطی که حضور گردشگر بینالمللی پیچیدگیهای خاص خود را در ورود به ایران دارد، بتوان با تخصیص یارانه سفر و معرفی مقاصد جدید وضعیت را به جایی رساند که «اگر ارزی به کشور وارد نمیشود پولی هم از کشور خارج نشود.». با اینکه عمویی وعده پرداخت یارانه سفر را به استان خاصی نسبت نداده است اما «مسعود سلطانیفر»، رییس وقت سازمان میراث فرهنگی در سال 95 از پرداخت یارانه سفر به مقاصد جدید داخلی به گردشگران خبر داده بود که مسیر زاهدان، زابل، چابهار و تهران به عنوان نخستین مقصد جدید به گردشگران داخلی ارایه میشد و قرار بود یکسوم هزینه سفر به این مقاصد پرداخت شود. وعدهای که عملا محقق نشد تا جایی که «محمد محب خدایی» معاون وقت گردشگری دو سال بعد از این وعده و در گفتوگو با «ایران» از طرح یارانه سفر اظهار بیاطلاعی کرد. با این حال بسته سفر وعدهای است که جلالزایی آن را با جزییات بیشتری به نسبت طرحهای قبل در اختیار قرار میدهد: «این بستهها همان یارانه سفر هستند که قرار است در قالب تور به آژانسهای گردشگری ارایه شوند.» طبق این بستهها اگر آژانسها تعداد مشخصی گردشگر را به این استان بیاورند در هزینههای هتل یا هزینههای حملونقل یا هزینههای خدماتی تخفیفهای مخصوص خود را خواهند گرفت. در این صورت اگر چنین بستهای محقق شود افرادی که در قالب تور وارد استان میشوند، میتوانند هزینه کمتر از دو میلیون بپردازند اما سوال اینجاست که آیا سفرهای هوایی به این استان میتواند همانطور که گفتیم برای همه ارزان شود تا گردشگرهایی که از خدمات تور و هتل هم استفاده نمیکنند وارد دیار ناشناختهها شوند یا خیر؟